طرفداری | یک گاو غول پیکر در اسپانیا، شیر عظیم لیون، وووزلای بی سر و ته در آفریقای جنوبی. کاربران تشنهی سازههای عظیم بی حد و مرز، هرروز چیزی از این هیولای مرموز میخواهند و چیزی عظیمتر از خواستههاشان تحویل میگیرند. 20 استادیوم هلند. 20 استادیوم فرانسه. ورزشگاههای ملی هر کشور....
دیر یا زود در دنیای حقیقی نیز دست اندازی هوش مصنوعی و هر چیز دیگر کار خود را خواهد کرد و ورزشگاههای عظیم فوتبال به سبک استادیومهای چند طبقهی رویدادهای ورزشی آمریکایی از هر جای جهان سر بر خواهند آورد. اسکوربردهای بزرگ، ردیفهای بی شمار تابلوهای تبلیغاتی، نورپردازی در زمین، نئون، دنیای دیجیتال نامهای تجاری، اسپاتیفای نوکمپ. اتحاد منچسترسیتی و....
چطور است تا زمانی که فرصت سفر به «زمین چمن فوتبال» هنوز به خاطرات گذشته نپیوسته کوله بار سادهی خود را جمع کنیم: یک دفترچه، یک دوربین عکاسی، چند حلقه فیلم و سفر به زمینهایی که از تونل تاریک آن، ناگهان تماشای رنگ سبز چمن غافلگیرمان میکند. ما را از هر چیز ناخوشایند زندگی رها میکند. زمینهایی که میتوانیم کنار خط طولی و پشت دروازهی آن بایستیم. لبی تر کنیم. غذایی سفارش دهیم و از تماشای بازی با چشمان خود و نه در صفحهی غول آسای اسکوربرد لذت ببریم. سفر به زیباترین زمینهای فوتبال جهان به همراه داستان یک بعد از ظهر در استادیوم اوال در بلفاست ایرلند شمالی.
10. زمین فوتبال آتشفشان تروکا؛ مکزیکو سیتی، مکزیک
یک مسیر جنگلی بکر و زیبای 11 کیلومتری از حومهی مکزیکوسیتی به سوی آتشفشان تروکا در ارتفاعی 2 کیلومتر بالاتر از پایتخت پر هیاهوی مکزیک زمین فوتبال شگفت انگیزی واقع شده. اینجا دنیایی دیگریست. یک زمین فوتبال فوقالعاده ، در احاطهی ابرها، درختان و.... احتمالا بهشتی که روح پله و دیگو، فاتحان دو جام جهانی در مکزیک همان جا مشغول فوتبال بازی کردن است!
9. هاستین وولر؛ وستمانایا، ایسلند
یکی از 10 ورزشگاه زیبای جهان به انتخاب بی بی سی در سال 2017 و خانهی باشگاه وستمانایا با ظرفیت 3000 نفر. این یکی هم در نزدیکی آتشفشان است. آتشفشانهای ایسلند محبوب ژوزه مورینیو!
(در سال 2010 به دلیل فوران آتشفشانی در ایسلند، پروازها در اروپا لغو شد و بازیکنان بارسلونا را مجبور کرد تا با اتوبوس فاصلهی طولانی بارسلونا تا میلان را برای بازی نیمه نهایی لیگ قهرمانان برابر اینتر مورینیو طی کنند. کاتالانها در آن بازی 3-1 شکست خوردند که مقدمات صعود تیم مورینیو به فینال و قهرمانی و در نهایت سه گانهی آن فصل فراهم آمد.)
8. زمین فوتبال مچرسکی پارک؛ مسکو، روسیه
مچرسکی، یک مکان تفریحی محبوب در مسکو، پایتخت روسیه است. جایی با تالابهای وسیع، درختان پربرگ و دریاچههای چشمنواز. در میان درختان انبوه مچرسکی، ناگهان زمین مستطیلی شکل با خطوط سفید تصویر معرکهای را به وجود میآورد. زمین فوتبالی عالی مخصوص بازیهای محلی، تمرین و... البته برای رفتن به آنجا حداقل به 100 توپ فوتبال نیاز دارید کسی برای گشتن به دنبال توپهای شوت شده به داخل جنگل و بالای درختان فرصت ندارد
7. زمین لوفوتن؛ لوفوتن، نروژ
شاید از آن به عنوان تصویر پس زمینه ی موبایل خود استفاده کرده باشید. یا لپ تاپ، یا قاب عکسی روی دیوار. لوفوتن تصویری بینظیر از دریا، زمینهای گلی، زمین چمن و تکههای یخ به رخ میکشد. جایی که از چشم دوختن به منظرهی آن هیچ گاه سیر نمیشویم. زمین تیم لوفوتن در هنینگسور و در محل تلاقی اسکاندیناوی و قطب شمال. تیمی که بازیکنان آماتور آن غالب وقت فراغت از فوتبال خود در دریای پر از ماهی لوفوتن میگذارند. استادیوم، هیچ سکو و جایگاهی برای تماشاگران ندارد و دلیل آن این است که دهکدهی اطراف ورزشگاه تنها 500 نفر جمعیت دارد.
6. ورزشگاه یانوسوکا؛ چیرنی بالوگ، اسلواکی
هر کلکسیون با یک غافلگیری خاص همراه است. و این یکی، با ورزشگاهی خطوط طولی آن به با ریل راه آهن علامتگذاری شدهاند. ایستگاه راه آهن در سال 1990 و برای حمل چوب ساخته شد. سپس کارگران در نزدیکی آن مشغول به بازی فوتبال شدند و امروز، با گسترش خط آهن اسلواکی پس از جدایی چکسلواکی همچنان هم زمین بازی پابرجاست و هم خط راه آهن با عبور منظم قطار.
بیشتر بخوانيد: فراتر از مرزهای همیشگی؛ قطاری که از داخل یک ورزشگاه در اسلواکی عبور می کند
5. استادیوم اوتمار هیتسفلد؛ آلپ، سوئیس
آلپ. قلههای همیشه برفی و دامنهی وسیع آلپ به خودی خود محلی برای گذراندن تمام زندگی است. سکوت و آرامش شکوه و زیبایی بی حد و حصر دورتر از شهرهای پرهیاهوی اروپایی. در نزدیکی تفرجگاه زرمات در دامنههای آلپ در کشور سوئیس، استادیوم فوتبال معرکه ای میزبان بازیهای تیم محلی گاسپون است. در سال 2008، همزمان با برگزاری مسابقات یورو در سوئیس، بازیهای نمادینی در این ورزشگاه با عنوان یوروی دهکدههای اروپایی با حضور چند تیم از روستاهای مختلف اروپایی برگزار شد. بازی در مرتفع ترین استادیوم فوتبال اروپایی، در 2000 متری سطح دریا. حتما میتوانید اوتمار هیتسفلد را با آن بارانی بلند خود در ورزشگاهی به نام او تصور کنید.
4. زمین الحجر؛ عمان
خبری از بناهای فوق مدرن برای خیره کردن چشم مردم جهان در ریاض و دوحه و ابوظبی نیست. همچنین دریا، جنگل، درخت و..... الحجر، فقط گودالی بین کوههای خشک و بی آب و علف در بیابانهای اطراف خلیج فارس است. ورزشگاهی که در سال 2016 به سوژهی تبلیغاتی آئودی تبدیل شد و مثل بسیاری چیزهای دیگر مربوط به فوتبال در این سرزمین، بیشتر جنبهی تماشایی دارد تا میزبانی از یک تیم فوتبال قدیمی...
3. استادیوم مونیسیپال؛ براگا، پرتغال
بزرگترین، مشهورترین و مدرنترین انتخاب لیست. مرزی میان زیباییهای طبیعی و فوتبال حرفهای. مونیسیپال، بارها و بارها میزبان بازیهای بزرگ و کوچک اروپایی بوده. المانهای لیگ قهرمانان و لیگ اروپا. ستارگان شبهای اروپایی. بازیهای نفسگیر لیگ پرتغال. و البته بازیهای خاطره انگیز یورو 2004. آن نقش و نگارهای رنگهای گرم، سرخ و زرد و نارنجی، آن لوگوی زیبای قلبی شکل، بازیها، تقابلها، هلند- لتونی، سوئد بلغارستان.... همگی کلاهمان را برای ادواردو سوتو دی مورا بر میداریم. معماری که ورزشگاه 30 هزار نفری را بدون تخریب کوهستان مجاور آن به زیباترین شکل ممکن ساخت.
2. زمین اریسکی؛ جزیره اریسکی، اسکاتلند
اما خانه. سرزمین فوتبال. دشتهای چشمنواز و زمینهای وسیع ساحلی شمال بریتانیا، محل تولد بازی فوتبال است. گلاکو، شفیلد، منچستر، لیورپول، تاین ساید و.... این یکی در مکانی فوقالعاده در جزیرهی اریسکی در اقیانوس اطلس واقع شده. اریسکی، به انتخاب فیفا به عنوان یکی از هشت مکان برتر جهان برای بازی فوتبال انتخاب شده. اگرچه به جز زیبایی، دشواریهای بازی آب و هوای ساحلی، سرما، باران و.... بازی را برای رقبای باشگاه اریسکی دشوار مینماید. شان مک کنیون بازیکن سابق و مدیر باشگاه دربارهی زمین تیم خود میگوید: احتمالا بتوانیم بارسلونا با مسی را در این زمین به دردسر بیاندازیم.
1. استادیوم اوال؛ بلفاست، ایرلند شمالی
بازی، خیلی وقت است تمام شده اما هشت مرد جوان در جایگاه شرقی ورزشگاه میلی به ترک زمین ندارند. آنها با حسرت به زمین چمن چشم دوختهاند. خورشید، پشت جایگاه اصلی در حال غروب است، تصاویر مبهمی از آهن و لولههای فولادی و جرثقیلهای افراشته ای به چشم میخورند که یکصد سال قبل تایتانیک را ساختهاند. صدای سلن دیون و نوای قلب من خواهد رفت انگار از جایی مبهم به گوش میرسد... همه چیز شبیه یک کارت پستال قدیمی است
آن هشت مرد، بیشتر از آن که به خود بازی فوتبال علاقه داشته باشند، شیفتهی قدم زدن در زمینهای بازی هستند. یک علاقهی عجیب و یک سلیقهی یگانه. اگر از غالب طرفداران فوتبال جهان راجع به بهترین و زیباترین استادیوم بپرسید، بی درنگ نامهای همیشگی صف میکشند: سن سیرو، برنابئو، نوکمپ، ومبلی، الدترافورد، آنفیلد، هر دو استادیوم المپیک در مونیخ و برلین، ماراکانا، امستردام.... آنها اما کلکسیونی از سفر به شهرها و کشورهای متنوع را در پاسپورت خود دارند. برای بیشتر و بیشتر کردن تعداد استادیومهایی که مسافر آن بودهاند و این یکی، زمین محبوب آنهاست. استادیوم اوال در بلفاست ایرلند شمالی.... اما چرا؟
اوال، در شرق بلفاست واقع شده. در منطقهی پروتستانهای شهر. با دیوارهای پوشیده از نقاشی دیواری نبردهای قدیمی و جنگاوران ایرلندی. خانههای آجری قرمز رنگ یک طبقه، با حیاطهای زیبا رنگ آمیزی شدهاند و ناگهان در امتداد آنها دروازهی آهنی بزرگ سبز رنگی شما را به استادیوم اول فرا میخواند. استادیوم اووال، متعلق به تیم گلنتوران ایرلند شمالی...
افسانهها از نخستین تیم بریتانیایی صاحب یک جام اروپایی میگوید. سالها پیش از افتخارات پیاپی لیورپول، اولین جام قهرمانی باشگاههای اروپا توسط من یونایتد، اولین قهرمان اروپایی تاتنهام، اولین بریتانیایی قهرمان جام باشگاهها، سلتیک و..... در سال 1914، گلنتوران در تورنمنت غیر رسمی میان باشگاههای اروپایی در وین به جام قهرمانی میرسد تا هواداران آنها نیز چیزهایی برای بالیدن مقابل بزرگان داشته باشند. اگرچه در دههی هفتاد، گلنتوران و استادیوم اووال هنوز هم حرفهایی برای گفتن در اروپا داشتند. بازی با آژاکس بزرگ در سال 1970، رقابت با گلادباخ، نبرد پایاپای با یوونتوس و شکست نزدیک در روزی که یک پنالتی هدر دادند و مهمترین بازی تاریخ باشگاه برابر بنفیکا. بازی که دقایق پایانی 1-0 جلو بودند و گل اوزه بیو، بنفیکا را به لطف قانون گل زده در خانهی حریف به دور بعد رساند. نقل قولهای دهان به دهان قدیمی از حضور 4000 نفر در استادیومی با صندلیهای ناکافی میگویند. تماشاگرانی که در بلندیهای اطراف ساحل بازی را تماشا میکردند. پل دنس، یکی از آن 8 طرفدار میگوید:
«خندهدار است، بسیاری از چیزهایی که در بلفاست به آن میبالیم، پایان تلخی داشتند.... تایتانیک، بازیهای اروپایی گلنتوران، جرج بست....»
بله بست. او از کودکی طرفدار گلنتوران بود و همیشه با پدربزرگش به اووال میرفت. زمانی که بست نوجوان برای تست بازی به اووال میآید، مسئولان باشگاه او را به خاطر لاغری مفرط قبول نمیکنند. کمی بعد و در یکی از زمینهای محلی بلفاست است که استعدادیاب منچستر یونایتد او را شکار میکند و در تلگرام برای مت بازبی مینویسد: «به گمانم نابغه مورد نظر تو را یافتم»
سالها بعد، بست در سال 1982 و پس از یک زندگی رویایی برای سلبریتیهای عصر خود، به اووال باز میگردد و به مناسبت یکصدمین سالگرد تاسیس باشگاه گلنتوران به میدان میرود. حالا او فربه تر شده!
با وجود تمام خاطرات تلخ و شیرین ایرلندی، اکنون اووال فقط میزبان طرفداران گلنتوران نیست. زیبایی و خاص بودن ورزشگاه باعث شده تا چون لوور، اهرام ثلاثه و اورست هر هفته توریستها و مجموعه داران برای تماشای بازیهای گلنتوران و همچنین نمای فوقالعاده استادیوم راهی بلفاست شوند. مردان و زنانی میانسال، دوربین به دست و کاوشگر. ونس میگوید:
این، سفری در دل تاریخ است. اوایل در 50 سال اخیر تحت تاثیر مدرنیته قرار نگرفته و سنتهای خود را حفظ کرده. فقط صندلیهای آن بروز شده و چیزهای قدیمی دیگر، هنوز هم مورد توجه طرفداران است
هیات مدیرهی باشگاه اما نظرات دیگری دارند. هزینه های بالای نگهداری ورزشگاه اووال برای آنها چارهای جز بازسازی آن باقی نگذاشته. یکی از مسئولان نگهداری زمین میگوید:
استادیوم به زودی بازسازی خواهد شد. هزینهی نگهداری بافت سنتی آن بسیار گران است و قسمتهای زیادی در حال فروپاشی است. در کشورهایی مثل آلمان، حتی مسابقات دسته چهار و پنج نیز در چنین زمینی اجازهی برگزاری ندارند. اووال، از دور زمین زیبایی ست اما وقتی به آن نزدیک میشوید بلافاصله متوجه میشوید که فرسوده شده.
اگرچه این چیزها عاشقان خود را دارد. چیزهایی برای کشف کردن. فضای کوچکی در جایگاه شرقی که پناهگاه مردم بلفاست در سالهای جنگ دوم جهانی بوده. بخشهایی از جایگاه اصلی که پس از بمباران، در سال 1950 بازسازی شده و هنوز یادگارهای از آن دوران در 2700 صندلی آن به چشم میخورد. و پروازهای پیاپی هواپیماها از فرودگاه جرج بست بلفاست که هر کدامشان در طول بازی ستونهای فلزی سقفهای ورزشگاه را به لرزه در میآورد. حتی با وجود بازسازی و تخریب تمام اینها، بازهم قلب اووال در جایی دیگر در حال تپش است. میخانه و ساختمان کوچک باشگاه در کنار زمین. جایی که جانی جیمیسون بازیکن قدیمی باشگاه در تور ورزشگاه با طرفداران همراه میشود تا خاطرات خود را بازگو کند. بازی با گلادباخ...
اولی اشتلیکه.... بله به خوبی او را به یاد دارم. مدافع دیوانه کننده ای بود....
سپس جیمیسون دست شما را میگیرد و در راهروهای باشگاه عکسهای قدیمی و جامها را به بازدیدکنندگان نشان میدهد. جام قدیمی وین در سال 1914، عکسهای تیمی قدیمی و....
"هنگام فتح آن جام، هیچ بازیکن حرفهای در باشگاه ما توپ نمیزد. آنها کارگران کشتی سازی بودند. کسانی که در ساخت تایتانیک نیز سهمی داشتند."
آغاز بازی در اووال طعم دیگری دارد. خبری از یک صدای پشت بلندگو که سعی دارد همه چیز را با هیجان فریاد بزند نیست. رقصندگان، موسیقی پیش از شروع،.... انگار برای 90 دقیقه وارد دنیای دیگری میشوید. فوتبال، دیگر آن بازی غول آسای جهانی نیست. حتی با وجود طرفداران و توریستهای از سرتاسر جهان. کمی دورتر از پل ونس، چند طرفدار هلندی آژاکس به چشم میخورند. یکی از آنها میگوید :
اووال نماد تمام چیزهایی است که فوتبال را تا امروز به جایگاهی غیر قابل توصیف در میان تمام مردم جهان رسانده.
و طرفدار دیگری از آن هشت نفر باقی مانده در ورزشگاه، از اهالی مرسی ساید با وسواس مشغول عکاسی از گوشه و کنار ورزشگاه است. آخرین قابها پیش از آنکه خورشید پشت سکوهای اووال غروب کند.
پانوشت:
اقلیم زیبا و بینظیر ایران ما تابلوی بینظیری از تمام استادیومهاییاست که دربارهی آنها خواندیم و نوشتیم. زمینهای گمشده در میان جنگلهای هیرکانی شمال ایران زمین، پای پل عظیم ورسک، دامنههای زاگرس، ارتفاعات کردستان، سهند و سبلان، سواحل زیبای جنوب، رملهای کویر و کوچه پس کوچههای تهران، همه و همه زمینهاییست که با دو تیر دروازه و یک توپ گرد، به قطعهای از بهشت ما فرزندان ایران بدل شده است... حتما روی یکی از آنها شوتی بی نقص را روانهی دروازه کردهاید، مگر نه؟