دامن من به دست او روز قیامت اوفتد
عمر به نقد می رود بر سر گفتگوی او
سعدی
عمر به نقد کی دهم تا بخرم سرای دور
کام بگیرم از پری مست به پیش روی او
نقد،لبان خوب او ، جنت من ، سرای او
کاش به چنگش اوفتم فصل بهار کوی او
کی مقصودی
شادباش بهار... بماند تا به وقت بهار ... پس از این خزان دیرپا