طرفداری | آقای خاص که روز گذشته بازی فولام و لیورپول را در لندن مشاهده کرد، پای یک مصاحبه اختصاصی با تلگراف نشسته است.
ژوزه مورینیو در 61 سالگی همچنان انرژی بالایی دارد. در دوران بیکاری با زمانی که مشغول به کار است، تفاوت زیادی دارد. او بسیار کمتر استرس دارد، سرشار از ایده است و زمان زیادی را صرف تماشای فوتبال از تلویزیون میکند. یک ایده بزرگتر در 12 ماه گذشته به ذهنش خطور کرده است: بهزودی یک سرمربی سرشناس در جریان بازی برای حمله کردن، دروازهبان خود را با با یک گزینه دیگر برای خط حمله تعویض میکند. این بازیکن که الزاما نیازی به پوشیدن دستکش دروازهبانی ندارد، به خط حمله کمک خواهد کرد. آیا مورینیو هم این ایده را اجرا میکند؟
برای اینکه یک بازیکن اضافی در زمین داشته باشید... وقتی حریف در لاک دفاعی فرو رفته و 10 دقیقه به پایان بازی مانده است؟ بیایید امتحان کنیم، بله!
کمی جلوتر میرویم. مورینیو در ژانویه از دهمین باشگاه خود اخراج شد. او طی دو سال، دو بار رم را به فینال اروپایی رساند که اولین آنها در ماه مِی 2022 منجر به کسب اولین جام اروپایی این باشگاه شد. او در حال حاضر از لیسبون، جایی که خانهای در فاصله 20 دقیقهای از ورزشگاه دا لوز دارد، با سم والاس از تلگراف صحبت میکند. خانهی او در لندن آنقدر به استمفوردبریج نزدیک است که او نه تنها صدای شادی هواداران برای گلها را میشنود، بلکه در جریان سایر واکنشها هم است. او دوست دارد برخی از بازیها را به طور حضوری تماشا کند، اما با تاسف میگوید که این کار باعث جلب توجه بیش از حد میشود.
مورینیو میگوید از این که توسط باشگاهها کنار گذاشته شده ناامید است. مرد پرتغالی فقط میخواهد در یک ساختار درست فعالیت کند. او این حرفه را دوست دارد و در حال بررسی گزینههای خود در تابستانی است که انتظار میرود برای بسیاری از باشگاهها تغییرات بزرگی در راه باشد. مورینیو احساس میکند در این سن همچنان دوران مربیگری طولانی در پیش دارد:
اینطور نیست که من 61 ساله باشم و بخواهم در 65 سالگی کارم را متوقف کنم. به هیچ وجه. هنوز یک دورهی طولانی برای ادامه دادن وجود دارد.
20 سال پیش، وقتی دنیای مورینیو تغییر کرد
پیش از این موضوع، او میخواهد به 20 سال قبل بازگردد. هفتههایی که زندگی مورینیو را برای همیشه تغییر داد. آن شادی مشهور در اولدترافورد پس از حذف منچستریونایتد با پورتو:
من در طول دوران حرفهایام شادیهای عجیب زیادی داشتهام، اما آن یکی احتمالا شادمانیای بود که مسیر حرفهای من را تغییر داد. روزهای بعد آن در خیابان با فردی برخورد کردم که میگفت: «کی قرار است در پرتغال دوباره شاهد چنین دستاوردی باشیم؟» به او گفتم که با توجه به داشتن یک تیم ملی فوقالعاده میتوانیم در عرض چند ماه قهرمان اروپا شویم. اما اینکه یک باشگاه پرتغالی دوباره لیگ قهرمانان اروپا را فتح کند؟ باید ببینیم در دو دهه آینده چه اتفاقی میافتد.
پورتو در دور گروهی مقابل رئال مادرید به تساوی دست یافت. لیون، تیمی که آنها پس از منچستریونایتد شکست دادند، قهرمان سریالی لیگ فرانسه بود. حریف آنها در نیمه نهایی، یعنی دیپورتیوو لاکرونیا، چهار سال قبل قهرمان لالیگا شده بود. مورینیو در فینال 9 بازیکن پرتغالی در ترکیبش قرار داد که بسیاری از آنها برای اولین بار در آن فصل بازی در اروپا را تجربه کرده بودند.
بعد از قهرمانی در یوفا کاپ (در سال 2003) برخی باشگاههای خارجی به من علاقهمند شدند، اما نه تیمهای بزرگ و نه تیمی از لیگ برتر. در آن زمان فکر میکردم، «من اینجا را دوست دارم. تیم خوبی دارم، رئیس باشگاهی عالی و ساختار فوقالعادهای وجود دارد. دوباره لیگ پرتغال را میبرم. بیایید از لیگ قهرمانان لذت ببریم و ببینیم به کجا میرسد». احساس میکردم هر وقت بخواهم میتوانم پرتغال را ترک کنم. صادقانه بگویم، بعد از دویدن کنار خط زمین مقابل منچستریونایتد بود که شرایط تغییر کرد.
در واقع، تابستان 2004 همه چیز را تغییر داد. مورینیو به چلسی پیوست، که یک سال پیش با سرمایه هنگفت رومن آبراموویچ تقویت شده بود. در همان تابستان، رافائل بنیتز، رقیب مورینیو در عرصه مربیگری که بعدا دشمنی عمیقی بین آنها شکل گرفت، به لیورپول پیوست.
بنیتز دو بار با والنسیا قهرمان لالیگا شد و یوفا کاپ را به دست آورد. و من دو بار قهرمان لیگ پرتغال، یک بار قهرمان یوفا کاپ و یک بار قهرمان لیگ قهرمانان شدم. بنابراین برای آمدن به انگلیس در آن زمان، فقط انجام کارهای خوب در یک لیگ کوچکتر کافی نبود. برای باز کردن آن در (ورود به لیگ برتر)، کاری واقعا بزرگ لازم بود.
ماشین پیروزی؛ رازهای موفقیت مورینیو
با وجود سابقه ناکامی بسیاری از مربیان خوب در چلسی، چرا مورینیو موفق شد؟ او میگوید به واسطه سر بابی رابسون از گذشته با لیگ برتر آشنایی داشت:
برنامه تمرینی رابسون، در آن زمان یک انقلاب بود. همه چیز بر جنبههای تاکتیکی متمرکز بود، با توپ انجام میشد و کاملا زمانبندیشده بود. میدانستم که میتوانم بلافاصله تأثیر بگذارم زیرا روش تمرین من کاملا با روش سنتی فرق داشت. هیچ اشتباه اساسی مرتکب نشدم. من به داشتههای چلسی در آن زمان بسیار مطمئن بودم. در مورد لزوم برداشتن گام بعدی، بسیار به خودم اعتماد داشتم. این تیم در هر سطحی قدرت داشت و پیشرفت کرد ... خلاف تصور بقیه. منتقدان میگفتند «در کریسمس، چلسی سقوط خواهد کرد». سال نو شد. بعد هم به دو سه بازی آخر رسید. ما در حال جشن قهرمانی بودیم.
نگاهی جدید به دفاع در فوتبال
به منچسترسیتی و آرسنال نگاه کنید، فقط دو مثال میزنم. چند مدافع مرکزی در تیم دارند؟ گاهی اوقات شش مدافع دارند. آنها در پستهای دیگر بازی میکنند. آنها در پست دفاع چپ، دفاع راست و هافبک به میدان میروند. چرا؟ اگر من یک خبرنگار بودم، از سرمربیان آنها میپرسیدم.
مورینیو دلیل خودش را میگوید:
این دو تیم به ثبات و انسجام دفاعی نیاز دارند. برای بررسی این موضوع باید به این فکر کنید که تفاوت منچسترسیتی قهرمان اروپا با فصلهای گذشته چه بود. من بلافاصله به یک جواب میرسم: فیزیک بدنی. آرتتا از کیویور در پست دفاع چپ استفاده میکند چون فیزیک دارد. آکانجی در سمت راست، نفش دوگانه استونز در خط هافبک و گواردیول مدافع وسط که در دفاع چپ به میدان میروند نیز همین وضعیت را دارند.
مورینیو با همین سیستم مبتنی بر فیزیک بدنی لیگ اروپا را برد؟
در بازی بارسلونا و پاری سن ژرمن، ترشتگن پاسهای بلند به لواندوفسکی ارسال میکرد. من هم فینال لیگ اروپا را با پاسهای بلند از سرخیو رومرو به مروان فلینی بردم. آژاکس پرس میکرد، اما کار بیفایدهای بود چون توپ آنجا نبود. دو بر صفر بردیم. سه جام در یک فصل. چه فاجعهای!
بازگشت به انگلیس
مورینیو از تابستان 2016 تا دسامبر 2018 هدایت منچستریونایتد را برعهده داشت و در سومین فصلش اخراج شد.
رابطهی من با اد وودوارد خوب بود. خوب، یعنی از نظر شخصی. حتی الان هم گاهی برای هم پیامک میفرستیم. اما از نظر حرفهای، بهترین رابطه نبود. من همان آدم همیشگی هستم، یک مرد فوتبالی. اد از پیشینه متفاوتی میآید و چیزی که تنهاخ در دوران حضورش در منچستر یونایتد داشت، من نداشتم. آن سطح از حمایت و اعتماد را نداشتم. بنابراین با ناراحتی آنجا را ترک کردم، چون احساس میکردم در ابتدای یک پروسه هستم. در بعضی لحظات حس میکردم که اگر به من اعتماد میکردند و به تجربهام ایمان داشتند، همه چیز میتوانست متفاوت باشد. هنوز چند بازیکن در تیم هستند که من پنج یا شش سال پیش آنها را نمیخواستم. فکر میکنم آنها تا حدودی چیزی را نشان میدهند که من آن را بهترین شخصیت حرفهای برای باشگاهی با چنین ابعادی در نظر نمیگیرم. اما من در آنجا کارم را انجام دادم. زمان همیشه حقیقت را میگوید. دوست دارم منچستریونایتد موفق شود.
در مورد سرنوشت پل پوگبا که ماه گذشته به دلیل مثبت شدن در تست دوپینگ با محرومیت چهار ساله در انتظار تجدید نظر مواجه شد، مورینیو ابراز تأسف میکند:
تنها چیزی که میگویم این است که تقریبا برای همه در لحظاتی از دوران حرفهایشان این موضوع پیش میآید که کمی از حس اینکه چه کسی هستند و چه چیزی باید باشند، دور میشوند. فکر میکنم پل بعد از این که فرانسه در جام جهانی قهرمان شد، با شرایط متفاوتی به تیم برگشت. قهرمانی جام جهانی او را وارد دنیایی کرد که در آن فوتبال مهمترین چیز برای او نبود. از رنج پل اصلا لذت نمیبرم. وقتی از طرف قدرت، از طرف سلسله مراتب باشگاه حمایت میشوید، پیامی که به گروه منتقل میشود بسیار مثبت است. اما وقتی حمایت نمیشوید ... چون بازیکن مهمتر است، آنوقت در یک موقعیت شکننده قرار میگیرید. حتی اگر مربی باتجربهای مثل من باشید.
مورینیو ترسی از حضور در باشگاههای مختلف ندارد
اینطور نیست که من از کار کردن در باشگاههایی که برای قهرمانی ساخته نشدهاند، بترسم. شاید بعضی از مربیان وقتی به سطح خاصی میرسند، بگویند «فقط کارهایی را قبول میکنم که برای قهرمانی آماده شده باشند». وظیفهی من این است که سعی کنم باشگاهها را به آن سطح برسانم یا به اهداف خاصی برسم. شغل من «سرمربی» است. خوشبختانه تجربههایی از ایفای این نقش داشتهام. متاسفانه، در شرایط دیگری هم قرار گرفتم که مجبور بودم فراتر از آن عمل کنم. وقتی فراتر از آن عمل میکنید، دیگر نمیتوانید بهترین مربیای باشید که میتوانید باشید. باشگاه شما را در موقعیتی قرار میدهد که من نمیخواهم در آن باشم. فکر میکنید بعد از باخت در فینال لیگ اروپا، با آن شرایطی که باختیم، با تمام احساساتی که داشتم خوشحال بودم؟ فکر میکنید خوشحال بودم که بهعنوان چهرهی باشگاه به کنفرانس مطبوعاتی بروم و دربارهی آن اتفاقات صحبت کنم؟ نه، از رفتن به آنجا متنفر بودم.