پان عربیسم هم چون دیگر “پان” ها بر برتری خواهی یک قوم بر دیگر اقوام استوار بود. آرمان “پان عربیسم ” وحدت عرب ها فارغ از باورهای دینی آنها در چارچوب سکولار و تجدید حیات فرهنگی بنیان داشت.
اگر پان ترکیسم در برابر توسعه طلبی “پان اسلاویسم” روسی شکل گرفت پان عربیسم پیش از جنگ جهانی بر زمینه مقابله با عثمانی، و پس از جنگ در برابر امپریالیسم بریتانیا در خاورمیانه پا گرفت و با تاسیس اسرائیل به دوران شکفتگی اش پا نهاد.
برتری طلبی قومی در میان اعراب به دوره بنی امیه * و بنی عباس بر میگردد: اولی خلافت را ویژه عرب و قریش می دانست و دومی آن را به خانواده پیامبر محدود میکرد. هرچند که با پیدایش امپراتوری عثمانی ، بازماندگان خلفای عباسی ، رهبری مسلمانان را به ترکان عثمانی واگذار کردند ، اما این امرچه از سوی فاطمیان مصر و چه در میان دیگر پیروان اسلام با مخالفت روبرو شد.
با اینهمه امپراتوری عثمانی که بیش از شش سده بر بخش گسترده ای از سرزمین های عربی حکومت کرد، به عنوان مدافع “دارالسلام” در میان اعراب مسلمان پذیرفته شد و جایگاه خلیفه مسلمین را برای سلطان ترک مشروعیت بخشید و فرهنگ امپراتوری بر فرهنگ قومی و سرزمین اعراب ارجح دانسته می شد.
با این حال زمانی که ناپلئون مصر را اشغال نمود و خدیو مصر ، محمد علی پاشا، آلبانی تبار،جدا سری پیشه کرد و اماکن مقدسه مسلمانان و شامات را تسخیر نمود، ناخواسته مهمترین سرزمین های عربی را از زیر انقیاد خلیفه عثمانی مستقل نمود. جوانه های نخستین ناسیونالیسم عرب در این دوران شکل گرفت و در استفاده زبان عرب در ارتش های محلی رخ نمود. گرایش به رواج زبان محلی در میان ارتدکس ها منجر به مخالفت با روحانیون یونانی زبان گردید . “عربیت” تا حدودی شکاف های دینی را کاهش داد.
سوی دیگر انقلاب ترک های جوان تفکر ملی گرایی در میان اعراب هم دامن زد. و نخبگان عرب که در دستگاه اداری و نظامی عثمانی حضور داشتند با تمایلات قومی و محلی خواستار به رسمیت شناخته شدن زبان عربی در مدیریت محلی خود شدند . گرایش هویت یابی قوم عرب با تکیه بر سنت های مشترک روز به روز افزایش یافت. خاصه اینکه سیاست دولت عثمانی بر تکیه به عنصر هویتی ترک موجب ناخشنودی نخبگان عرب می شد.در این زمینه نقش اقلیت های غیر مسلمان در میان اعراب و به ویژه مسیحیان سوریه و لبنان اهمیت داشت ، افسران عرب سوریه اعمم از مسلمان و مسیحی خواستار رهبری مستقل محلی و رسمیت یافتن زبان عرب شدند . این گرایش در میان دانشجویان دانشگاه آمریکایی بیروت نیز موجب شکل گیری چندین نسل از نخبگان عرب شد که بر هویت قومی خود آگاه بودند و گرایش های ملی در میان آنها دست بالا را داشت.
بعثی ها و خاستگاه پان عربیسم!
میشل عفلق در خانواده ای مسیحی ارتدکس با زمینه ای روشنفکری چشم گشود ، پدرش از ملی گرایان ضد عثمانی و عمویش دانش آموخته دانشگاه آمریکایی بیروت بود. میشل عفلق در جوانی همراه صلاح الدین بی تر حزب بعث را با ایده های پان عربیسم و سوسیالیستی بنیاد نهاد. اعضای حزب خود را نمایندگان نسل جدید اعراب میدانستند و با شعار ( یک ملت عرب ، با ماموریتی جاودانی) کنگره ای با شرکت افرادی از عراق ، لبنان و فلسطین در سال 1947 برگزار شد که هدف نهائی خود را تشکل ملت عرب از خلیج(بدون پسوند فارس) تا آتلانتیک بیان کرد که می بایست حول سه اصل “وحدت، آزادی و سوسیالیسم” به تجدید حیات فرهنگی عرب دست یازد.
میشل عفلق پس از شکست برنامه حزب و کودتای نظامیان در سوریه به عراق رفت و رئیس افتخاری کمیته پان عربیست حزب بعث عراق شد و به حزب مشروعیتی جدید بخشید که موجب تقویت شاخه عراقی حزب در برابر شاخه سوری آن می شد. یکی از همکیشان ارتدکس عفلق ، طارق عزیز، آشوری کلدانی، بود که در حزب بعث ، به ویژه در دوره صدام حسین از روشنفکران مطرح حزب به شمار می آمد. حضور این دو فرد که از به اقلیت مذهبی ارتدکس تعلق داشتند نشانگر نقش موثر اعراب غیر مسلمان در جنبش “پان عربیسم” می باشد.
سوسیالیسم بعثی مخالف انترناسیونالیسم ، آتئیسم و نگرش ماتریالیستی مارکسیستی بود و بر عکس کمالیسم که اسلام را یک دین خارج از هویت ترک تعریف می کرد ، حزب بعث اسلام را به عنوان عامل اساسی در انسجام تمدن عربی ارزیابی می کرد با این حال حزب بعث خواهان جدایی دین از دولت بود.
جمال عبدالناصر ، نماد پان عربیسم
ناصر در سال 1918 در اسکندریه چشم گشود و در 1970 در قاهره از چشم از جهان فروبست . او رهبر جنبشی شد که بر پایه پان عربیسم و سوسیالیسم بنا شده و در مصر و دنیای عرب با نام ناصریسم خوانده شد.
ناصر که یک افسر ارتش مصر بود در جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948-49 شرکت کرد . ناخشنودی از حکومت ملک فواد در تشکیل کمیته افسران آزاد با محمد نقیب همکاری نمود .این کمیته با یک کودتای بدون خونریزی حکومت سلطنتی را سرنگون و ملک را از کشور تبعید کرد. محمد نقیب رئیس حکومت موقت شد 1952. در پی یک رفراندم و تصویب قانون اساسی چهار سال بعد جدید ناصر رئیس جمهور مصر شد. ناصر و نقیب بر سر ساختار سیاسی با یکدیگر اختلاف نظر داشتند:نقیب هوادار سیستم پارلمانی و آزادی احزاب بود ، در حالیکه ناصر خواستار سیستم تک حزبی بود. این کشمکش های به حذف نقیب از یکسو و انحلال احزاب و سرکوبی شدید “حزب اخوان المسلمین” انجامید. این حزب که در انتخابات 1956 رقیب ناصر بود پس از اعدام سید قطب و پنج تن از رهبرانش به فعالیت های زیر زمینی رو آورد و تا پایان حکومت جمال عبدالناصر در خفا باقی ماند .
حکومت ناصر با جنگ سرد و درگیری های اعراب و اسرائیل همزمان بود. زمانی که پیمان بغداد به توصیه آمریکا و شرکت ترکیه ایران و پاکستان به امضا رسید ناصر از پیوستن به آن خودداری نمود و صلح با اسرائیل ره هم نپذیرفت.
نخستین چالش جدی حکومت او در پی برنامه ایجاد سد اسوان پیش آمد. قدرت های غربی درخواست کمک اورا برای تامین مالی این پروژه رد کردند. ناصر دست به اقدامی زد که سرنوشت آتی او و مصر را در مسیر جدیدی رهنمون کرد: تا آن هنگام مدیریت کانال سوئز بر عهده یک شرکت چند ملیتی به رهبری بریتانیا بود.ناصر کانال سوئز راملی اعلام کرد که در پی آن نیروی ویژه دریایی بریتانیا وارد چتربازهای نیروی هوایی فرانسه هم از الجزایر راهی غرب کانال سوئز شدند و ارتش اسرائیل هم به رهبری موشه دایان صحرای سینا و شرق کانال را تسخیر کردند. تنها اولتیماتم مشترک ایالات متحده و شوروی موجب عقب نشینی نیروهای خارجی شد.