من میترسم مستقیم تو چشم طرف نگاه کنم و حرف دلمو بزنم
استرس دارم همش تو جمع
شاید بنظر برسه که خیلی آدم ضعیفی ام
ی آدم خیلی تنها که شاید برای هیچکسی با ارزش ترین نباشه
اما من چیزی دارم که احتمالا کمیاب شده
من باید خوشحال باشم چون من انسان خوبیم من مطمئنم که ی انسانم...
منم اشتباه داشتم منم ممکنه باعث شده باشم دل کسی بشکنه
اما من انسانم و این کار لذت نمیبرم بلکه عذاب میکشم
من از رنج یک انسان و هر گیاه و حیوانی عذاب میکشم
من مطمئنم ته دل آدم خوبیم من مطمئنم بهم میشه تکیه کرد من مطمئنم حتی اگه تنها ترینم باشم برای خوشحالی آدم ها حاضرم هر کاری کنم حتی اگه دوست نداشته باشن منم تو اون شادی سهیم باشم
من آدم ضعیفی نیستم چون احساسات قدرتمندی ندارم
انقدر قوی که حتی هرکاری هم کنم منو میکشونه سمت خودش به قیمت فدا کردن خودم
من ممکنه آدمی باشم که اصلا کسی زیاد بهش فکر نکنه اما من ی پناهم یعنی درست لحظه ای که به کمکی احتیاجه من حاضرم
من سرافکنده و متواضع ام و همیشه خودمو پایین تر از بقیه دیدم اما مطمئنم تو ی موقعیت پیچیده و چرخش ناگهانی میتونم نشون بدم که ناگهان قدرت درونم مثل اژدها شعله ور میشه
من ی انسان خوبم چون علی رغم اینکه نادیده گرفته شدم علی رغم اینکه رنج کشیدم این نادیده گرفته شدن ها و رنج کشیدن ها عوض اینکه منو به ی انسان عقده ای و حسود تبدیل کنه منو بسوی انسانیت بیشتر هدایت میکنه
این عجیبه
من مثل یک سایه میمونم...
نادیده گرفته شده اما ناگهان ظاهر میشه و میگه من اینجام غصه نخور
من ی انسانم چون هرکسی بدون اینکه بترسه میتونه بهم حرفشو بزنه من هستم تا کمک کنم هستم دیگران رو شاد کنم
غصه هام بمونه برای خودم
من شاید بخاطر ضعف برون نگری (برقراری ارتباط) ضعیف بنظر برسم
اما من درون قدرتمندی دارم
میتونم همزمان تو ذهنم هزاران حرف با همه بزنم
من مطمئنم خدا به من لطف داره
من مطمئنم بارها شدم وسیله ی خدا برای کسی که دعا کرده گره ای از مشکلش حل شه
ی روز میرسه که من خودمو نشون میدم نشون میدم که شاید ابرقهرمان نباشم اما میتونم یک ابر انسان باشم
من همون آدمیم که بلا هم سرم بیارن همون آدم که باعث شده بود اشک من دربیاد اشکش رو بیینم اولین نفر میرم دستشو میگیرم
ی تکیه گاه حتما لازم نیست قلدر باشه بتونه خوب حرف بزنه و به قول معروف جذبه داشته باشه شاید من اون جذبه رو نداشته باشم اما بهترشو دارم
شاید برای همین چیزاست که من قابل درک نیستم