کتاب حافظه نامحدود کوین هورسلی
دانلود کتاب
بخشی از متن کتاب:
تا زمانی که ذهن بتواند این واقعیت را تصور کند، می توانید این کار را انجام دهید - به شرطی که صددرصد باور داشته باشید.
آرنولد شوارتزنگر می گوید، یک ماهی وجود داشت که در برکه زندگی می کرد. یک روز او با ماهی دیگری روبرو شد که قبلاً در دریا زندگی می کرد. ماهی برکه پرسید ، "اینها چیست؟" و ماهی های دریایی گفتند: "در دریا مقدار زیادی آب است که دانلود کتاب حافظه نامحدود کوین هورسلی ها بار از حوضچه شما بزرگتر است." ماهی برکه هرگز دوباره با ماهی دریا صحبت نکرد زیرا او فکر می کرد ماهی دریا دروغگو است.
ما از این چه چیزی را میتوانیم بیاموزیم؟
اعتقادات شما به آنچه که بر آن تمرکز می کنید، حافظه شما آن را می تواند انجام دهد. ممکن است نسخه بی حد حقیقت واقعی شما باشد. بسیاری از مردم هرگز طعم پتانسیل واقعی خود را نمی چشند زیرا آنها تصمیم گرفته اند فقط یک دیدگاه محدود از آنچه می توانند انجام دهند را در ذهن خود جا دهند.
فکر کنید که اگر باور های منفی شما از بین برود، برای خود چه کسی خواهید بود؟
ریچارد بندلر گفت، "اعتقادات مربوط به حقیقت نیست. اعتقادات مربوط به ایمان است. آنها راهنمای رفتار ما هستند. " ما همیشه از آنچه باور داریم دفاع می کنیم. اگر اعتقاد دارید که حافظه بدی دارید، همیشه مطابق با این عقیده عمل خواهید کرد. اگر می خواهید حافظه و تمرکز خود را بهبود ببخشید، باید یک سیستم اعتقادی ایجاد کنید که از آنها پشتیبانی کند. تصور کنید یک زمین با شماره های یک و دو وجود دارد. سیاردانلود کتاب حافظه نامحدود کوین هورسلی ت در هر حالت یکسان هستند، اما ... آنها در ابعاد مختلف هستند. در زمین شماره یک آقای الف و در زمین شماره دو آقای ب.
ظاهر آنها یکسان است، یکسان صحبت می کنند، در یک محیط مشابه زندگی می کنند، تحصیلات یکسانی دارند و حتی از سیستم عصبی مغزی یکسانی برخوردارند. همه چیز مثل هم است. فقط یک چیز است که آنها را از هم جدا می کند.
آقای الف معتقد است که او خاطره وحشتناکی دارد. او همیشه به مردم می گوید: «بی توجهی همه جا است. این مانند کانگورویی است که در ذهنم پرش می کند. "
"من همیشه چیزها را فراموش می کنم."
"من از اسم وحشتناکی برخوردار هستم."
"حافظه من هر روز بدتر می شود."
"حافظه من پر است."
"حافظه من مثل غربال است."
"من احمقم."
"مغز شما پر می شود - بنابراین زیاد یاد نگیرید!"
او از یادگیری متنفر است. او علاقه ای به یادآوری ندارد زیرا فکر می کند فراموش خواهد کرد.
ولی آقای ب معتقد است که او حافظه فوق العاده ای دارد. در حقیقت ، دارای یک خاطره استثنایی است. او همیشه می گوید: "من تصمیم می گیرم خودم را روی چیزی متمرکز کنم. مانند پرتوی لیزر است. "
"بهبود حافظه مهم است."
"ببینید چقدر به یاد می آورم: در ذهن من به اندازه چهار حافظه خاطره ذخیره شده است."
"حافظه من هر روز بهتر و بهتر می شود."
"من به یاد آوردن نام ها را دوست دارم."
"من درخشان هستم."
"حافظه من توانایی ذخیره و به یاد آوردن کوه اطلاعات را دارد. این تنها ظرفی است که دارای این ویژگی است: هرچه بیشتر در آن بگذارم، بیشتر جا می شود. "
او عاشق یادگیری است. او می خواهد همیشه ذهن خود را تقویت کند.
حالا فکر می کنید چه کسی حافظه بهتری خواهد داشت؟ قطعا آقای ب.
تنها تفاوت آقای الف و آقای دانلود کتاب حافظه نامحدود کوین هورسلی در اعتقادات آنهاست. از نظر شما چه اعتقادی درست است؟
پاسخ این است که هر دو درست هستند. این فقط تفکر ما است که باعث درست یا غلط شدن اوضاع می شود. آقایان الف و آقای ب، هر دو اعتقاداتی دارند و هر دو تجربه یا افکاری برای پشتیبان گیری از آن دارند.
تنها تفاوت این است که تمرکز آقای A منفی و برکنار کننده است. او خودش را برای شکست آماده می کند.
ولی تمرکز آقای B مثبت و توانمندتر است. او خودش را برای موفقیت آماده می کند. آقای A و آقای B اعتقادات خود را انتخاب می کنند. این یک تأثیر خارجی نیست که نتیجه آنها را تعیین کند. همه ما در انتخاب آنچه که بر آن تمرکز کنیم، آزادی داریم و در نهایت، این باورهایی را که با خود حمل می کنیم، نتیجه را تعیین خواهد کرد.
اعتقاد به معنای یقین داشتن است و آنچه را که باور می کنید، همان می شوید.
افکار منفی سد تمرکز حافظه شما هستند. تا زمانی که تصمیم نگیرید مسئولیت خود را بپذیرید و افکاری را که به طور مداوم به خود تغذیه می کنید تغییر دهید، نمی توانید شرط منفی خود را شکست دهید. هر تفکر ما خلاق است: این قدرت ساختن و قدرت تخریب را دارد. اکثر مردم متوجه نیستند که وقتی از عبارات مشکوک استفاده می کنند برای خودشان استانداردهایی هستند. این معیارها تبدیل به انتظاراتی می شوند و در پایان به پیشگویی های خودکفا تبدیل می شوند.
در اینجا مثالی از آنچه با یک باور منفی اتفاق می افتد آورده شده است:
ذهن شما حلقه می شود و از یادگیری هر چیز جدیدی جلوگیری می کند. اعتقاد شما را تحت تأثیر قرار
می دهد و یا جلوی شما را می گیرد. به طور خلاصه، هر فکر و کلمه ای یا برای شما و یا ضد شما عمل می کند، و هر عقیده ای که شما درست بودن آن را تأیید می کنید فهم می کند و یک باور می شود. وقتی یک باور را تغییر می دهید،در واقع یک ساختار ذهنی و سبک زندگی خود را تغییر داده اید. به عبارت دیگر، ما آنچه را که به ما آموخته اند باور كنیم را باور می كنیم و اعتقادات را زیر سوال نمی بریم! زیرا نمی خواهیم منابع را زیر سوال ببریم. شروع کنید به سوال پرسیدن از خود، "با تغییر عقاید در مورد ذهن، تمرکز و حافظه خود به چه کسی شک خواهم کرد و چرا فکر می کنم این درست است؟"
مردم تمایل دارند فکر کنند که باورهایشان کاملاً درست است، اما این باورها فقط برای آنها صادق است.نه برای دیگر افراد!
صرف اینکه نمی توانید کاری را به خوبی انجام دهید، به این معنی نیست که غیرممکن است. باورهای محدودکننده خود را شناسایی کنید و سپس سوال کنید، "اگر اصلاً درست نبودند چه می شد؟" و به خاطر داشته باشید که محدودیت های موجود در سیستم اعتقاد شما همیشه شما را از دیدن گزینه های بدیهی باز می دارد. اگر تصمیم دارید اعتقادات خود را تغییر دهید، در اینجا نحوه انجام این کار آورده شده است:
اول، 80٪ تغییر هر چیزی مربوط به این دانلود کتاب حافظه نامحدود کوین هورسلی که چرا می خواهید تغییر دهید و فقط 20٪ مربوط به نحوه انجام آن است. مسئولیت پذیرفتن به همین سادگی است و تصمیم می گیرید که باورهای خود را تغییر دهید. دوم، اعتقاد را زیر سوال ببرید. بعضی چیزها وجود دارد که قبلاً با تمام وجود باور داشتید اما اکنون آنها را باور ندارید. چرا؟ چون آنها را زیر سوال بردید. اگر مدت ها پیش، برخی از معلمان به شما گفته اند كه شما دارای یک غربال شبیه حافظه هستید، به این معنا نیست كه شما باید سخنان معلم را درست یا واقعی بیان كنید. شما آن زمان کوچکتر بودید، تجربه کمتری داشتید و توانایی زیر سوال بردن را نداشتید.
اکنون با افزایش سن این مزیت به وجود می آید که شما می توانید قضاوت او درباره خود را زیر سوال ببرید. از خود سوالاتی بپرسید، "اگر این اعتقاد را حفظ کنم چقدر برای من گرون تمام می شود؟
آیا باید آن را حفظ کنم؟ اصلا واقعیت دارد؟ آیا می توانم صد در صد مطمئن شوم که این خود حقیقت است؟ "
سوم، باور جدیدی ایجاد کنید و برای تأیید آن، به تجربیات، تحقیقات و افکار خود رجوع کنید. هنگامی که اعتقادات خود را تغییر می دهید، به خود اجازه می دهید بیش از ظرفیت، خود را تصور کنید.
چهارم، اغلب از عقیده جدید استفاده کنید و آن را بخشی از هویت خود قرار دهید.
اعتقادات شما فقط داستان هایی است که قبول کرده اید خود واقعیتان باشید.
اسپنسر لرد گفت، "اعتقادات خال کوبی نیستند، بلکه دقیقاً مانند لباس هستند شما می توانید آنها را بپوشید و به میل خود از تن خارج کنید." بنابراین، در اینجا پنج باور اصلی وجود دارد که آن هارا باید بدانید:
1. من با تمرکزی استثنایی متولد شدم
حافظه
شما در حال حاضر تمام آنچه که باید باشید هستید. ماکسول مالتز گفت ، "یک دقیقه این ایده را تحمل نکنید که به دلیل نبود استعداد و توانایی ذاتی از هر دستاوردی منع شده اید. این دروغ بزرگترین دستور است، بهانه ای از نوع غم انگیزترین. " شما به چیزهای بیشتری احتیاج ندارید. شما برای داشتن تمرکز درخشان یا حافظه عالی به یک مارکت استعدادی خاص نیاز ندارید. تمام آنچه شما نیاز دارید به یادگیری، یک روش و انضباط شخصی است.
2. بهبود حافظه مهم است
افراد موفق معتقدند آنچه انجام می دهند مهم است و ارزش انجام دادن آن را دارند. با این باور، مردم با علاقه و تعهد خود حرکت می کنند.
یک هفته بدون حافظه خود را در نظر بگیرید. این شکلی شما قادر به انجام هیچ کاری نیستید.
هر کاری که می کنید، می گویید و می فهمید به کمک حافظه انجام می شود. این مهمترین عملکرد ذهنی شماست و اگر آن را بهبود ببخشید زندگی خود را بهبود بخشیده اید.
3. من توانایی های باورنکردنی دارم. حافظه من نامحدود است
به مقدار اطلاعاتی که قبلاً در حافظه خود ذخیره کرده اید فکر کنید (اعداد، داستان ها، جوک ها، تجربیات، کلمات، نام ها و مکان ها). شما باید گوش دهید، از آنچه تازه شنیده اید معنی ایجاد کنید و سپس پاسخ را در حافظه خود جستجو کنید. حتی همه رایانه های موجود به هم متصل نیز نمی توانند چنین شاهکاری را انجام دهند. هنگامی که روش های حافظه را یاد گرفتید ، توانایی خارق العاده خود را خواهید دید.
4. هیچ مشکلی وجود ندارد ، فقط بازخورد وجود دارد
حافظه خود را به درستی تقویت کنید. یکی از بهترین راه ها برای تقویت باور این است که از خود بپرسید، "حافظه من چگونه به من خدمت می کند - چگونه این روش عمل می کند؟" به طور کلی، مردم فقط به جایی که حافظه آنها اشتباه رفته است توجه می کنند؛ بنابراین، این کار آن هارا ضعیف تر می کند. نقاط قوت خود را متمرکز کنید و رویکرد خود را تغییر دهید.
5. من همه چیز را نمی دانم
فکر کردن به چیزهایی که ذاتا خوب نیستند کاریست دانلود کتاب حافظه نامحدود کوین هورسلی و خطرناک! زیرا این کار مانع یادگیری چیزهای جدید می شود. گوش دهید و به دیدگاه های مثبت علاقه مند شوید و از تغییرات و همچنین موارد جدید استقبال کنید. اجازه دهید اطلاعات به شما مراجعه کنند. اکنون تصمیم بگیرید که فقط ذهن خود را به خوبی تغذیه خواهید کرد. باورهای توانمند سازی آسمانی را تا آنجا که می توانید تصویب و امتحان کنید. از آنها استفاده کنید و زندگی خود را در جهت جدیدی تماشا کنید.
اکنون اقدام کنید!
1. اعتقادات محدودکننده خود را شناسایی کنید.
2. این باورها را زیر سوال ببرید و از خود بپرسید: "آیا نمی توانم حافظه را بهبود ببخشم یا زمانی برای بهبود حافظه نمی گذارم؟"
3. در مورد ذهن و توانایی های بالقوه خود چه باور دیگری دارید؟
4. این جمله جیم ران را بخاطر بسپارید، "اگر دوست ندارید اوضاع الان رو، آن را تغییر دهید! شما درخت نیستید. ""تمام افکار خود را بر روی وظیفه انجام شده متمرکز کنید. اشعه خورشید تا زمانی که به کانون توجه نرسد، نمی سوزاند. "
- الکساندر گراهامبل
همه ما استعداد داریم: استعداد قدرت تفکر را در خود داریم. شما می توانید تفکر خود را برای بهبود در هر زمینه از زندگی خود متمرکز کنید. شما کنترل آنچه در آن شرکت می کنید را در دست می گیرید. می توانید ادامه دهید تا توجه شما توسط محیط اطراف جلب شود ، یا اکنون می توانید تصمیم بگیرید که آن را هدایت کنید.
بسیاری از مردم بر این باورند که تمرکز فوق العاده یک حالت جادویی است که فقط افراد بسیار کمی با آن متولد می شوند. به عنوان مثال، آیا شما با این جمله موافق هستید: عضلات دوسر بزرگ عضلاتی هستند که شما با آن متولد شده اید؟ قطعا نه، زیرا همه ما می دانیم که این عضلات حاصل تمرین در یک سالن بزرگ ورزشی که ساعت ها طول می کشد. با این حال ، مردم به آنچه شما دارید یا ندارید توجه می کنند. تمرکز ، مانند هر چیز دیگری در زندگی ، عملی می شود.
تمرکز از بسیاری از انتخاب های کوچک است که به طور مداوم انجام می شود. تحقیقات روزمره در مورد مغز به ما می گوید که وقتی چیز جدیدی یاد می گیریم، مغز دائماً در حال تغییر است. افرادی که توجه، آنها را محدود می کنند هنوز از مدل "مغز شما قابل تغییر نیست" استفاده می کنند. ما می دانیم که تمرکز
می تواند بهبود یابدو باید هم بهبود یابد. شما اکنون همه خصوصیات را در خود دارید تا ذهن خود را کنترل کنید و قدرت خود را پس بگیرید.
در اینجا آموزش توجه روزانه یک فرد متوسط وجود دارد: آنها صبح بیدار می شوند، نه با آرامش، معمولاً با برخی از آهنگ ها با صدای بلند یا زنگ هشدار بلند، سپس آنها از رختخواب به حمام می روند و در آنجا به صد ها کار فکر می کنند که یا باید نگران آن باشند یا انجامشان دهند. متأسفانه، آنها وقت کافی برای آماده شدن به خودشان نداده اند و فقط می توانند صبحانه ناسالم را بخورند و با قهوه پر شوند. آن هم با عجله!آنها سوار اتومبیل خود می شوند، رادیو را روشن می کنند، تماس تلفنی برقرار می کنند یا حتی سعی می کنند در ترافیک پیام کوتاه ارسال کنند. طبیعیه که آنها درگیر هستند و حتی عصبانی نیز می شوند، با این حال، ترافیک هم ایجاد بشه دیگر خیلی بهم ریخته می شوند، باید این مواقع فکر کنند که این روال کار رو تغییر بدهند. در واقع، ما نگران هستیم و درگیر هستیم.
توجه به "میلیون" چیزهایی که همه می توانند منتظر زمان مناسب باشند، اما توجهمان را جلب می کنیم تا در جهات مختلف حرکت کنیم. الان در ذهن خود یک ورزشکار المپیکی را تصور کنید. آیا ورزشکار شما
می تواند رقابت کند؟ دلیل اینکه توجه و تمرکز ما چندان زیاد نیست، این است که آن را آموزش نداده ایم.
ما همچنان کانالهای ذهن خود را تغییر می دهیم و هرگز به اندازه کافی در یک کانال خاص متوقف
نمی شویم. ما تقریباً به هر کاری که این روزها انجام می دهیم، نیمه دل می مانیم. ما در یک توهم زندگی و فعالیت می کنیم و فکر می کنیم. در ذهن ما این تجسم به وجود آمده که "مشغله" برابر با تجارت خوب است. اما مشغله گاهی اوقات فقط به تعویق انداختن مبدل است. مشغله ممکن است باعث شود شما احساس خوبی داشته باشید و فکر کنید مثمر ثمرتر هستید اما وقتی در پایان روز به گذشته نگاه می کنیم متوجه می شویم که کار ارزشمندی انجام نداده ایم. ما ذهن خود را آموزش می دهیم تا توجه جزئی مداوم داشته باشد ، و توجه ما پاره پاره تر می شود. تمرکز داشته باشید و ذهن خود را آموزش دهید خیلی سخت نیست. شما فقط باید یاد بگیرید که آرامش بیشتری پیدا کنید. شما باید یاد بگیرید که اکنون اینجا باشید. وقتی در محل کار خود دانلود کتاب حافظه نامحدود کوین هورسلی ، در محل کار خود باشید. وقتی در خانه هستید، تمرکز و ذهنتان فقط آنجا باشد.
سکوت را یاد بگیرید. بگذارید ذهن آرام شما گوش کند و جذب شود. "
ما ذهن خود را با انواع درگیری ها پر می کنیم، و این ما را از تمایلات دور می کند. آیا تا به حال با شخصی در خانه درگیر شده اید، سپس بعد دعوا به کار خود میپردازید و تمام روز نمی توانید تمرکز خود را حفظ کنید. درگیری ها ذهن شما را در چند جهت جلب می کند. وقتی ذهن خود را با درگیری پر می کنید، ذهن شما همه جا خواهد ماند و پراکنده خواهد شد.
تعارض نقطه مقابل تمرکز است.
وقتی آرام باشید، از لحظه لذت خواهید برد و ذهن شما مانند پرتو لیزر می شود. آرامش و تمرکز یک چیز مساوی هستند.
چهار زمینه وجود دارد که باید برای از بین بردن تعارض و ایجاد آرامش در ذهن خود به آنها توجه کنید:
1. صدای داخلی خود را کنترل کنید
آیا در ذهنتان یک صدای کم است که با شما صحبت می کند؟ اگر مطمئن نیستید، احتمالاً از خود
می پرسید: "آیا این صدا هست یا نه؟" همه ما یک صدا داریم در درون خود و این تأثیر زیادی در تمرکز و زندگی ما دارد. شما دائماً با خودتان صحبت می کنید اما تنها مشکل این است که شاید خودتان را در انجام کارهای اشتباه تشویق کنید. شروع کن و کارهای بیشتر و درستی انجام بده.
امورز چطور تمرکز داشتید، کجاها تمرکز بیشتری داشتید؟ در کدام حوزه از زندگی خود باید "ضرب و شتم" خود را متوقف کنید؟ صدای درونی شما توانایی ارائه دستورالعمل ها را دارد بنابراین درون خود را به خوبی آموزش دهید. این مرکز تمرکز شما در کنترل است که به شما کمک می کند دنیای خود را توضیح داده و آن را معنا کنید. با صداهای اشتباه موافق نیستید؛ تمام نفرت از خود و تعارض فقط یک فکر است یا کمی صدا ... بنابراین فکر خود را تغییر دهید. به یاد داشته باشید که اگر به خود دستورات بد بدهید، اتفاقات بدی رخ خواهد داد.
2. چند وظیفه ای را متوقف کنید
ما تمرکز و آرامش خود را با انجام چند وظیفه در لحظه از بین می بریم. چند وظیفه ای یک افسانه است! اگر به شکار کردن یک شیر در طبیعت نگاه کنید میبینید که او فقط روی یک حیوان تمرکز کرده است و هرگز برای شکار دو حیوان تمرکز نمی کند. او به تنهایی فکر می کند و تمام تلاش خود را می کند تا به هدف برسد. در سیرک وقتی شیرها را آموزش می دهند، یک صندلی جلوی صورت خود می گذارند تا رفتار آنها را کنترل کند. این باعث سردرگمی شیر ها می شود. اکنون آنها چهار پایه صندلی را برای تمرکز خود دارند و به نوعی تمرکز آن ها فقط یک چیز است که چهار پایه های صندلی می باشد. انسانها هم همینطورند. مغز ما واقعاً می تواند همزمان فقط روی یک چیز تمرکز کند. تمرکز همزمان روی دو چیز غیرممکن است. هنگامی که شما چند کار را همزمان انجام می دهید،در انجام وظایف جابجا می شوید، همیشه نیمه حضوری هستید و این بسیار موثر نیست. ما نمی توانیم همزمان بیش از یک کار را به خوبی انجام دهیم. این یکی از مخرب ترین افسانه های موجود است.
ما در حال آموزش مغز خود هستیم تا دچار کمبود توجه شود. بسیاری از افراد دیگر نمی توانند برای مدت زمان طولانی تمرکز کنند. من شنیده ام که افراد عادی به طور متوسط روزانه 50 بار به تلفن همراه خود نگاه می کنند. ما در طی آنچه که باید در خانواده و روابط خانوادگی باشد، مانند ایمیل، اخبار، فیس بوک و توییتر و... هستیم. مردم این روز ها حتی هنگام رانندگی هم از تلفن همراه خود استفاده می کنند. رانندگی با تلفن همراه باعث می شود 0.5 ثانیه کندتر به ترمز برسید. اگر با سرعت 112 کیلومتر در ساعت رانندگی
می کنید، در 0.5 ثانیه 15.5 متر مسافت طی می کنید، در این فاصله خیلی اتفاق ممکن است رخ دهد. اگر حواس شما در اتومبیل پرت باشد، 9 برابر احتمال تصادف دارید که این خیلی خطرناک است و به همین دلیل پیام صوتی اختراع شد!
مشاور علوم اعصاب، مارلی اسپرینگر می گوید: "شناخت ما این است که انجام چند وظیفه ای 50٪ در افراد باعث کندی می شود و 50٪ اشتباهات بیشتری به آنها اضافه می کند."
یک تحقیق کامل وجود دارد که نشان می دهد چند وظیفه ای بهره وری کمتری دارد، باعث می شود خلاقیت کمتری داشته باشید و در تصمیم گیری های زیادی باعث اشتباه شوید. همچنین نمی توانیم از لحظه هم لذت ببریم و این به ما آسیب زیادی میرساند. بلیز پاسکال می گوید، "تمام بدبختی های انسان ناشی از این است که نمی تواند در اتاق خود آرام بنشیند." سوار ماشین می شویم، باید رادیو را روشن کنیم. در خانه، ما باید تلویزیون را روشن کنیم. وقتی تلویزیون تماشا می کنیم کانال ها را عوض می کنیم. حتی بیشتر اوقات برای تماشای تلوزیون هم توجه کافی نداریم. ما دائما ذهن خود را پر از درگیری می کنیم. اکثر مردم اجازه می دهند تا توجه آنها به جهات مختلف جلب شود. تعداد کمی از افراد توجه خود را معطوف می کنند. عدم توجه، اختلال واقعی است.
با تغییر مداوم کانالهای ذهن خود، بیش از حد خود را دانلود کتاب حافظه نامحدود کوین هورسلی نکنید. با انجام هرکاری ذهن خود را تیز تر کنید. به جای تصمیم گیری برای کاهش کیفیت مربوط به انجام وظیفه همزمان، ارزش انجام وظایف متوالی را دوباره کشف کنید. کارهای استثنایی همیشه با تمرکز انجام می شود و ایده جدیدی کشف می شود. هیچ چیز عالی از یک تلاش پراکنده حاصل نمی شود. وقتی کاری را انجام می دهید تمرکز داشته باشید، قدرت مغز شما ایده ایی را کشف خواهد کرد.
3. بدانید چه می خواهید
وقتی مردم به اطلاعاتی دسترسی پیدا می کنند، دقیق نمی دانند که از این اطلاعات چه می خواهند. آنها ذهن خود را به چیزی که می خواهند هدایت نمی کنند. با ایجاد یک عکس قوی در ذهن خود درگیر شوید و به اطلاعاتی که می خواهدی تمرکز کنید.
هدف: هدف مشخصی داشته باشید زیرا تمرکز شما را بیشتر می کند و در کل کار شما را برای رسیدن به هدف راحت تر می کند. همیشه این را از خود بپرسید که چرا چیزی را می خوانید یا یاد می گیرید. هدف خود را سرلوحه ذهن خود قرار دهید. اگر نمی دانید چه می خواهید، از کجا می خواهید بدانید؟ یادگیری با یک هدف باعث افزایش توجه، درک مطلب، حفظ و سازماندهی افکار شما می شود. با توجه به هدف و تمرکزی که دارید اطلاعات بیشتری به دست خواهید آورد.
هدف مبهم این است که با خود بگویی: من می خواهم در این کتاب در مورد حافظه بیشتر بدانم.
یک هدف خاص هم این است که بگویی: می خواهم حداقل شش استراتژی اصلی را یاد بگیرم که به من کمک می کند حافظه خود را بهبود ببخشم.
روی دریافت اطلاعاتی که می توانید استفاده کنید تمرکز کنید، و سپس آنها را در عمل انجام دهید. همانطور که دیوید آلن گفت: "اگر مطمئن نیستید که چرا کاری انجام می دهید، هرگز نمی توانید آن کار را کامل انجام دهید.
علاقه: میزان علاقه شما، توجه شما را تعیین می کند، اگر به کاری که انجام می دهید علاقه داشته باشید، تمرکز شما فقط برای آن کار خواهد بود ولی اگر علاقه ایی نداشته باشید، یادآوری آنچه که انجام دادید تقریباً غیرممکن خواهد شد. هرچه علاقه بیشتری از خود بروز دهید ذهن شما هوشیارتر، منظم و متمرکز می شود. چیزی که به آن علاقه ندارید همان است که در آن تردید می کنید و به تعویق می اندازید. وقتی به موضوعی علاقه مند شدید می توانید اطلاعات زیادی را به خاطر بسپارید. تقریباً این کار به صورت خودکار احساس می شود و در آن لحظه تمرکز شما در اوج است. همه ما می دانیم که علاقه تمرکز را بهبود می بخشد اما چگونه می توانیم به اطلاعات "خسته کننده" علاقه مند شویم؟ اولین قدم یافتن علایق خود و سپس یافتن پیوندها یا ارتباطات بین علایق خود و اطلاعات جدیدی که یاد می گیرید است. به عنوان مثال، من
علاقه مند به آموزش و اشتراک دانش با افراد دیگر هستم. وقتی هر چیزی را می خوانم و آموزش میبینم همیشه در جستجوی اطلاعات جدیدی در رابطه با علاقه خود هستم. وقتی از طریق علاقه خود می خوانم یا گوش می دهم، می توانم به راحتی تمرکز کنم. من همیشه از خودم سوالاتی از این قبیل می پرسم: «این کتاب چگونه به آموزش ارتباط دارد، چگونه می تواند زندگی من را بهبود بخشد؟ اگر نویسنده را بخاطر بسپارم چیزهایی را یاد می گیرم که خیلی ها نمی دانند؟ سوال اصلی اینه که آیا قرار است در آینده به من کمک کند؟ چگونه این مطالب به من کمک می کند تا به اهدافم برسم. اهداف؟ " به عبارت دیگر، تمام اطلاعات "خسته کننده" را می توان با ذهنیت مناسب جالب تر کرد. گیلبرت چسترتون گفت: "هیچ چیز غیر جالبی وجود ندارد، فقط افراد علاقه ای از خود نشان نمی دهند". بنابراین علاقه مند شوید!
کنجکاوی: پاسخ سوالات میتونه برای بهبود حس کنجکاوی عالی باشه. قبل از شروع مطالعه یا یادگیری، از خود سوالات انگیزشی بپرسید. بیشتر افراد سوالاتی را مطرح می کنند که این سوالات به آنها و یادگیری آنها تاثیر منفی می گذارد. به کتاب نگاه می کنند و جملاتی از این قبیل را می گویند: «چرا من مجبورم این کتاب را بخوانم؟ این کتاب اصلا ارزش خواندن ندارد یا این کتاب واقعاً کسل کننده است. " اگر چنین سوالاتی بپرسید، چه مقدار انرژی برای یادگیری دارید؟ قطعا هدف ما این نیست، شما می خواهید سوالاتی بپرسید که به شما انرژی بیشتری بدهند و به یادگیری شما کمک زیادی کنند. در حال یادگیری یا مطالعه می توان از خود پرسید، هدف اصلی من چیه؟ آموزش و مطالعه برای موفقیت من تاثیر زیادی دارد؟ این اطلاعات به من کمک می کند تا به اهدافم برسم؟ چگونه می توانم این اطلاعات را برای بهبود کار خود اعمال کنم؟ این کتاب و آموزش هایش چگونه به من کمک خواهد کرد؟ چگونه این اطلاعات باعث می شود من از اهمیت بیشتری برخوردار شوم؟
درباره ذهن خود و نحوه کار خود کنجکاو شوید. تونی رابینز می گوید، "اگر می خواهید بی حوصلگی را درمان کنید، کنجکاو باشید. اگر کنجکاو هستید، هیچ چیز عادی نیست و طبیعی به نظر میرسد. کنجکاوی را پرورش دهید تا زندگی به مطالعه ای بی پایان از شادی تبدیل شود. "
4- نگرانی را از بین ببرید
تصور کنید روزی از خواب بیدار شده اید و جای هیچ نگرانی نیست. چه احساسی دارید؟ شما صلح خواه خواهید بود و هیچ افکار منفی در ذهن شما جابجا نمی شود و استرسی هم نخواهید داشت.
تصور کنید از خواب بیدار شده اید و نیازی نیست که رفتارهای دیگران را کنترل کنید یا با تفکر منفی خود حرف بزنید. بایرون کتی می گوید، "من فقط سه نوع تجارت در دنیا پیدا کردم، من، شما و خدا. شما در تجارت چه کسی دانلود کتاب حافظه نامحدود کوین هورسلی ؟ " وقتی تصمیم به داشتن آرامش میگیرید، قطعا آرامش بیشتری پیدا می کنید.
زندگی ساده است وقتی که شما دنبال آرامش بگردین و با خیال آسوده زندگی کنید، زندگی آسان خواهد بود. وقتی به تفکر ‘بد’ خود باور دارید؛ شما رنج می برید از اینکه امروز چند رویداد و موارد را سعی کردید با ذهن خود کنترل کنید؟ باور های منفی را از ذهن خود حذف کنید و با خیال آسوده زندگی کنید. سوالاتی که در ذهن خود می پرسید برخیشان شما را نگران می کند و برخی هم انگیزه شما را بیشتر می کند. اگر سوالاتی را بپرسید به مانند " من نمیتوانم یا این کار من نیست" ، ذهنیت خود را برای نگرانی تنظیم
می کنید. اگر مرتباً سوال کنید، مثلا سوالی مانند اگر شغل خود را از دست بدهم چه می شود؟ اگر با ماشینم تصادف کنم چه کار باید بکنم؟ اگر جنایتکاران به من حمله کنند چی؟ تمام این "چه می شود ها" در ذهن شما "فیلم" ایجاد می کند که به طور مداوم سناریوهای مختلف را ایجاد کرده و باعث ایجاد نگرانی می شود. بجای این سوالات با خود بگویید، "اگر کارم را از دست بدهم چه می کردم؟ با این حال این فیلم ها که توسط این سوالات ایجاد شده اند شما را نگران نمی کنند. آنها مراحل عملیاتی به شما ارائه
می دهند که ذهن شما را راهنمایی می کند. روشی را برای سناریوهای مختلف ایجاد کنید و با تفکر خود صلح کنید. شما باید یاد بگیرید که مثبت اندیش باشید و برای این کار باید مثبت بودن را با حرف های انگیزشی، دیدن آموزش و مطالعه یاد بگیرید. تمرکزی که میکنید و یاد میگیرید، ذهن شما را قوی تر و همچنین مثبت اندیش تر می کند. وقتی قدرت خود را متمرکز کنید، می توانید به هر چیزی برسید. هیچ چیز خارج از ذهن شما نمی خواهد غلظت شما را برطرف کند. این یک کار داخلی است. امروز باید تصمیم بگیرید: آیا می خواهید تمرکز خود را بهبود ببخشید یا نه؟ این همیشه به شما بستگی داشته و دارد. بنابراین، بهانه های خود و اعتقادات منفی خود را پاک کنید، تمرکز داشته باشید تا به چیزی که میخواهید برسید.