آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟!
آمدی جانم؛ به قربانت ولی حالا چرا ♫
بی وفا ؛ بی وفا ؛ حالا که من افتاده ام از پا چرا؟!
نوشدارویی نوشدارویی نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی.. ♫
سنگدل سنگدل سنگدل این؛ زودتر میخواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردایِ تو نیست ♫
من که یک امروز؛ مهمانِ توام.. فردا چرا
نازنینا نازنینا نازنینا ما به ناز تو؛ جوانی داده ایم ♫
دیگر اکنون با جوانان، ناز کن.. با ما چرا؟ ♫
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن؛ از چون مَنی شیدا چرا؟؟ ♫
آسمان چون جمعِ مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم مندر شگفتم من؛ نمیپاشد زِ هم دنیا چرا!!! ♫
شهریارا بی حبیبِ خود نمیکردی سَفر
راهِ عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا؟! ♫
بی مونس و تنها چرا؟؟ حالا چرا؟؟
تنها چرا……………؟ ♫