بيا دست قشنگ مهربانت را عصايی کن که برخيزم
و شور انگيز و شوق آلود بدامان شقايقها بياويزم
بدزدم تيشه فرهاد عاشق را و بي پروا
چنان رعدي بناي سنگي غم را فرو ريزم
بسازم کلبه عشقی ميان باغ فرداها
و حافظ وار بر بام فلک
طرحي دگر از عشق اندازم
و نقش ديگري ريزم
بيا واكن لبانم را به تكرار سرود عشق
كه من آن مرغ غمگين شباويزم
--- ---
دلم می خواست تو سفره مون
يه لقمه نون داشت پر عشق
وسط برکتش ميشد
هر چی که خواست از خود عشق
دلم می خواست تو باغچه مون می کاشتمت
گل می دادی
رنگ و وارنگ از همه رنگ نرگس و سنبل می دادی
--- ---
دلم می خواست ميشد واست
دشت رو چراغونش کنم
ماه رو بزارم تو چشات
ستاره بارونش کنم
وسط ميدون ببرم بازار رو ارزونش کنم
داد بزنم خاطر خواتم عشقو فراوونش کنم
--- ---
گلاب قمصر ميشدي به مرگ گل جون ميدادي
شاخه به شاخه برگ به برگ به لپشون خون ميدادي
گلاب قمصر ميشدي به مرگ گل جون ميدادي
شاخه به شاخه برگ به برگ به لپشون خون ميدادي
گريه ی عاشق ميشدي نم نم بارون ميدادي
به شاعراي در به در شعر فراوون ميدادي
دلم می خواست تو سفره مون
يه لقمه نون داشت پر عشق
وسط برکتش ميشد
هر چی که خواست از خود عشق
دلم می خواست تو باغچه مون می کاشتمت
گل می دادی
رنگ و وارنگ از همه رنگ نرگس و سنبل می دادی
دلم می خواست ميشد واست
دشت رو چراغونش کنم
ماه رو بزارم تو چشات
ستاره بارونش کنم
وسط ميدون ببرم بازار رو ارزونش کنم
داد بزنم خاطر خواتم عشقو فراوونش کنم