اختصاصی طرفداری | وقتی که فکر میکنیم همه چیز را دیدهایم، شاهد واقعه باورنکردنی دیگری میشویم.
حقیقتاً «هر دم از این باغ بَری میرسد، تازهتر از تازهتری میرسد.»
آیا این تیم بزرگ، آیا دوباره برنده خواهد شد؟ در این بلبشو و بینظمی و کلی بدبختی، فقط در آخر هفته لیورپول را کم داشتند. چشمانداز فاصله ۱۱ امتیازی از رقیب، در جاده پر پیچوتاب پیش رو در افق دیده میشود.
تهدید و تحقیر در انتظار، فاجعهآمیز و خجالتآور خواهد بود. سیتی در تاریکترین کوچهها گیر کرده است. در کوچههای بنبست، مستأصل به جلو و عقب میرود و به در و دیوار میکوبد. مانند نقاشیای که مدام با دستان خود بومهای زیبایش را خرد و ریزریز میکند، بیآنکه بداند رنگآمیزی خوبی داشته است.
حالا بعد از ۵ شکست، باز هم آسیب بیشتری وارد شد. با سه گل برتری مقابل حریف ضعیفتر، در ۱۵ دقیقه پایانیِ بازی حساس لیگ قهرمانان اروپا، سیتی کاملاً وا داد و پیروزی را با تساوی تعویض کرد. باخت ۴-۰ مقابل تاتنهام را فراموش کنید؛ این بدتر بود. اشتباهات دفاعی غیرقابلگذشت و نابخشودنی، ناشی از پنج شکست متوالی و عدم اعتمادبهنفس برای کنترل بازی. پس از آنکه بهخوبی حریف هلندی را در دستان خود داشتند، با قبول اولین گل، فاینورد بخششی به خرج نداد. او فروریختگی روحی سیتی را دید و هجوم آورد.
واقعیت بیرحمانه این است که گواردیولا مأموریت دشواری برای تغییر اوضاع دارد. طی این چند روزه، پاسخش به سختیها علائم عصبی داشته که نشان از عدم آرامش او دارد؛ خاراندن بیشازحد بینی، آنقدر شدید که خونآلود شده، و ضربات دست به سر خود که لکههای قرمزی را بر پهنه سر طاس او ایجاد کرده و آب دهانی که بیشازحد معمول به اینسو و آنسو پرتاب میشود. تمامی این نشانهها گویای فشار بیاندازه روی مربی و در نهایت یکایک بازیکنان است.
وظیفه گواردیولا نهتنها یافتن راهحلی برای مشکلات خود، خط هافبکی بدشکل و شخمزدهی تیمی پر از بازیکنان نیمهآماده است، بلکه جمعوجور کردن روح زخمی، ذهن جریحهدار، غرور خدشهدارشده و شخصیت فروریختهی بازیکنانی است که بهوضوح به نظر میرسد شوکه شدهاند و در درون خود بهشدت درگیر هستند.
پس از اینکه ادرسون با عجله بیرون آمد و فرصت خود را برای دفع توپ از دست داد و دیوید هانکو در یک دقیقه مانده به پایان گل سوم فاینورد را به ثمر رساند، ارلینگ هالند فقط به دوردستها چشم دوخته بود؛ به خرابههایی خیره شده بود که تا چندی پیش قلعهای پرعظمت و نفوذناپذیر به نظر میرسید.
یوشکو گواردیول دقیقاً مانند دیدار با تاتنهام دستودلباز عمل کرد و دو گل اول را به مهمان قانع و سر به زیر هلندی هدیه داد و اوضاع تا جایی پیش رفت که مهمان قصد تحقیر میزبان را داشت.
گواردیولا پس از ۳ گل برتری، سیمپسون-پوسی نوجوان را به میدان آورد. پیروزی روحیهبخشی بعد از اتفاقات ۵ بازی اخیر در یکقدمی بود و همه چیز در دسترس. اما سیتی بار دیگر هفتتیری به سوی خود نشانه گرفت و به پاهای خود شلیک کرد. مقصر فقط نوجوان تازهوارد نبود. این بچههای ارشد تیم بودند که دوباره سیتی را ناامید کردند!
بیایید روراست باشیم؛ هرگونه برچسب دیگری شاید دستکم گرفتن وخامت اوضاع باشد. اگر پیش از این طرفداران سیتی و گواردیولا با شنیدن «بحران سیتی» نیشخند تمسخرآمیزی تحویلت میدادند، حالا حتی خوشبینترین آنها نیز ماه نوامبر سیتی را «بحران جدی» محسوب میکنند.
در بخشی از ورزشگاه اتحاد، بعد از سوت پایان، صدای «هو» طرفداران قابل تشخیص بود و اتحاد جایی است که هواداران هرگز مایل به هو کردن تیم خودی نیستند. راستش اگر این کار را بعد از دیدار شب گذشته انجام نمیدادند، حقیقتاً باید گفت کمی عجیب به نظر میرسید. اینبار هیچ چیز مانع ابراز ناامیدی آنها نمیشد.
قلمرو ناشناختهای برای گواردیولا و سیتی در دوران کنترل اعراب است. این نوع فروریختگی و سقوط پس از دورانی موفقیتآمیز، همیشه در پس ذهن همه است. انصافاً در طول این سالها هشدارهای کافی داده شده بود، اما چنین واژگون شدن و چپه شدنی دلخراش و مضطربکننده است. موفقیت گاهی قیمت گزاف خود را دارد.
طنین و ضربه این شوک در تمام هفته تا دیدار با لیورپول در آنفیلد ادامه خواهد داشت. گواردیولا با لحن و صدایی که کمتر شنیدیم، ابراز کرد: «من باید آنها را از جا بلند کنم.»
سیتی هنوز میتواند در دیدار یکشنبه به پیروزی دست یابد؛ فوتبال است و سیتی هنوز سیتی است و گواردیولا هنوز هم گواردیولا. با این حال، شانس آنها در شرایط فعلی و بعد از آنچه دیشب با چشمان حدقه درآمده شاهد آن بودیم، کمتر از حد معمول است. جناح قرمز «استنلی پارک» اصلاً و ابداً مقصد مورد علاقه آنها نیست. از سال ۲۰۰۳ فقط یک بار در دوران کووید در آنفیلد به برد دست یافتهاند و هرگز جلوی تماشاگران موفق به انجام این کار نشدهاند.
در مقابل فاینورد، حتی قبل از درام و تسلیم اواخر بازی، موارد و لحظاتی وجود داشت که احتمالاً در دیدارهای لیگ برتر قیمت سنگینتری پرداخت میکردند.
پیش از این بازی، گواردیولا در مورد «عملکرد که اکنون مهمتر از نتایج است» صحبت کرد و دیدار با تیم چهارم در ایرهدیویزی (Eredivisie) فرصت خوبی برای مردان آبیپوش بود تا کمی به اوضاع سامان دهند. تا مدتی طولانی هم کمابیش آنچه را که باید، به نمایش گذاردند.
فاینورد و دنبالکنندگان و هوادارانش بعدازظهر و پیش از آغاز بازی، در خیابانهای منچستر دستهجمعی راه میرفتند و با جرأت و وقاحت شعار «تو تنها قدم نخواهی زد» (You'll Never Walk Alone) را برای لیورپول و آرنه اسلوت سر میدادند. فاینورد در خارج از خانه مقابل باشگاه ژیرونا و بنفیکا به پیروزیهای قابل توجهی در لیگ قهرمانان دست یافته بود. با این حال، از دست دادن ۳ گل برتری در ۱۵ دقیقه، هیچگونه بهانهای را نمیپذیرد.
فاینورد در انتظار آن لحظات منحصربهفرد نشست تا سیتی را مجازات کند، و آن فرصتها آنقدر به فاینورد داده شد تا به تساوی دست یابد. برای سیتی، این شکست بزرگی در این سطح به حساب میآید. آیا این نتیجه، آخرین تراژدی باقیماندهی سیتی است؟ نمیدانیم! یکشنبه تصویر بهتری بعد از نبرد با لیورپول خواهیم داشت.
ولی این یکی نباید برای تیمی با تجربه و قدرت سیتی مشکلی ایجاد میکرد. فقط توپ را نگاه دارید، ۳ امتیاز را تصاحب کنید و در میان هشت تیم برتر جدول قرار بگیرید. گل اول و حتی دوم، در عین آبروریزی، در نهایت بیاهمیت بود؛ چراکه فکر میکردیم سیتی مطمئناً به اندازه کافی حرفهای خواهد بود تا بتواند آن را به پایان برساند؟ اشتباه محض.
سیتی مانند شهری پرآشوب ویران شد. بازیکنان مانند مردمان ترسیده روی زمین دراز کشیدند. مدتی طول میکشد تا خود را جمعوجور کنند، ولی حداقل روند ۵ شکست متوالی به پایان رسید اما با اتفاقی که روی داد، پلیآف فوریه اجتنابناپذیر است و سرنوشت لیگ قهرمانان در این فصل بسیار نامشخص به نظر میرسد، چنانچه سرنوشت لیگ برتر!
ایستگاه بعدی، آنفیلد است؛ جایی که با این اوضاع سیتی مایل نیست پا به آنجا بگذارد، اما راهی نمانده است. برای بقایای قلعه پرعظمت و حفظ آخرین دژ باید مبارزه کرد. جایی که لیورپول، بعد از پیروزی برابر رئال مادرید، در برابر آنها صفآرایی خواهد کرد و امیدوار خواهد ماند با پیروزی به سوی کسب قهرمانی قدم بلندی بردارد.
شک ندارم، دیدنی و نفسگیر خواهد بود.