اختصاصی طرفداری | ترک بازیکنان فوتبال از تیمهای دوران کودکی به امری عادی تبدیل شده است ولی این ذرّهای از درد جدایی بازیکن محبوب هواداران کم نمیکند. احساساتی میشوند و در بسیاری موارد به خشم و ضدیّتی ماندنی تبدیل میشود.
این پدیدهای است که در سالهای اخیر بیش از پیش مشاهده میشود و نشاندهندۀ تغییرات عمیق در دنیای فوتبال است. در گذشته، بازیکنان به مدت طولانی با تیمهای خود میماندند، خیلیها تکباشگاهی ماندند که این روزها به ندرت دیده میشود، وفاداری به رنگ و پیراهن تیم برای آنها اهمیت زیادی داشت. امّا امروز، این مفاهیم کاملاً تغییر کرده است.
یکی از دلایل اصلی این تغییر، فشارهای اقتصادی در دنیای فوتبال است. بازیکنان به دنبال بهترین قراردادها و پیشنهادات مالی هستند و این امر آنها را وادار میکند تا تیمهای خود را ترک کنند. همچنین، رقابت شدید بین باشگاهها برای جذب استعدادهای برتر باعث میشود که بازیکنان از یک تیم به تیم دیگر منتقل شوند، حتی اگر این تیمها در دوران کودکی آنها را پرورش داده باشند.
این موضوع، برای طرفداران و هواداران، احساس عجیبی به همراه دارد. بسیاری از هواداران به بازیکنانی که از سنین پایین به تیمهای خود پیوستهاند، وابسته میشوند و آنها را یکی از خود میدانند، امّا زمانی که این بازیکنان تصمیم به ترک تیم میگیرند، این احساسات به شدّت آسیب میبیند. این یک غم بزرگ است، زیرا طرفداران به بازیکنان نهتنها بهعنوان ورزشکاران، بلکه بهعنوان نمادهایی از هویت تیمی و فرهنگی خود نگاه میکنند.
با این حال، این واقعیت را باید پذیرفت. دنیای فوتبال تغییر کرده و بازیکنان مجبورند در راستای منافع حرفهای و اقتصادی خود تصمیمگیری کنند. اگرچه این تغییرات ممکن است دلآزار به نظر برسند، امّا در نهایت بخشی از یک چرخهٔ طبیعی در ورزش حرفهای است. در این روزگار، وفا و وفاداری به سختی قابل دستیابی است، همه خوب میدانیم؛ در قلب آدمها، در عشق، و دوستیها.
خب، ترک ترنت الکساندر-آرنولد از لیورپول دودستگی زیادی میان طرفداران این تیم بهوجود آورد، پسر جوانی از لیورپول که از ۶ سالگی در این تیم حضور داشته است و در طی این دوران به هر آنچه که باید با این باشگاه دست یافت؛ اصلاً قصد ردیف کردن عناوین و مدالها و جامها را ندارم.
مدتها پیش، زمانیکه شایعات قوی مبنی بر رفتن محمد صلاح به عربستان پیش آمده بود، مطلبی نوشتم تحت عنوان «وفاداری سیری چند» که بخش عمدهای از آن به وابستگی ما و احساساتمان به بازیکنان محبوبمان باز میگشت؛ خداحافظی اجباری، پذیرش جدایی و پایان وصلت. حق آنهاست یا خیانتی نابخشودنی است؟
یادمان باشد؛ حق انتخاب شغل، و تغییر و تحوّل کسبوکار از ابتداییترین حقوق هر انسانی است و فوتبال احتمالاً تنها شغلی است که بعد از تغییر شرکت و دفتر کار خود اینچنین مورد بحث و انتقاد قرار میگیرید!
چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید قبول کنیم دنیا و استانداردهای آن زیر و رو شده است.

جالب است چند سالی پس از این مقاله، با تمدید دو سالهٔ قرارداد صالح و فاندایک در این فصل، نهتنها در لیورپول ماندنی شدند بلکه هر دو به دلایل محکَم و مستدل به لیست اسطورههای لیورپول ملحق شدهاند و در قلوب بسیاری از هواداران و دوستداران لیورپول آشیانۀ ابدی برای خود دستوپا کردهاند.
امّا بحث امروز دربارۀ جایگاه بازیکنان پس از جدایی است. آیا میراث آنها باقی میماند، آیا این نسل از طرفداران بهعنوان یکی از اساطیر از آنها یاد خواهند کرد؛ با خاطراتی خوش یا زمان آنها را به فراموشی خواهد سپرد و مهرشان از دلها پر خواهد کشید.
طی هفتۀ گذشته، پس از قطعی شدن بیستمین قهرمانی لیورپول در تاریخ باشگاه، ترنت الکساندر-آرنولد اعلام کرد از لیورپول جدا خواهد شد. این تصمیم او با واکنشهای مختلفی روبهرو شد. و در حالیکه او به احتمال قوی به مادرید و دوست صمیمیاش جود بلینگهام خواهد پیوست، مخالفان و موافقان در عصر رسانههای اجتماعی بیانتها به بحث و جدل بسیاری پرداختند!
خیلیها معتقدند با توجّه به افتخارات، نقش کلیدی در تیم و تأثیرگذاریاش در موفقیتهای لیورپول، ترنت الکساندر-آرنولد بدون شک بهعنوان یکی از اسطورههای باشگاه در تاریخ ثبت خواهد شد. ترنت تنها یک دفاع کناری نیست؛ سبک و اجرای او در پست دفاع راست معنای جدیدی یافت؛ وارد میانۀ میدان میشود، خلق موقعیت میکند و در فاز هجومی نقش کلیدی دارد. در پست دفاع راست، آمار پاس گلهای او در تاریخ لیگ برتر بیسابقه است. و بارها رکورد بیشترین پاس گل توسط یک مدافع را شکسته است. و شاخصتر آنکه از آکادمی باشگاه رشد کرده و همیشه با افتخار از لیورپول و ریشهاش صحبت میکند؛ این وفاداری یک شاخص مهم برای اسطورههاست.
امّا نظر مخالفان در اینباره و ارزیابی او بهعنوان "اسطورهٔ باشگاه" بر چند محور اصلی استوار است:
برخی معتقدند او در چند فصل اخیر دچار افت محسوسی شد؛ بهویژه در دفاع. دچار نوسان بوده و یک اسطوره نباید فقط چند فصل درخشان، بلکه عملکردی پایدار و مداوم در سطح بالا برای بیش از یک دهه داشته باشد.
در تعدادی از شکستهای بزرگ لیورپول (مثلاً مقابل رئال مادرید در فینال لیگ قهرمانان یا بازیهای حساس لیگ)، عملکرد او را زیر سؤال بردهاند؛ و ضعف در پست اصلی او باعث ضربه خوردن به تیم شده و در بازیهای بزرگ اشتباهات پرهزینه داشته است.
مخالفان معمولاً او را با چهرههای بزرگ دوران معاصر مثل استیون جرارد، جیمی کرگر یا کنی دالگلیش مقایسه میکنند و میگویند الکساندر-آرنولد هنوز هنوز مانند آنها، سالهای طولانی در اوج نبوده و باید برای رسیدن به آن جایگاه، ثبات بیشتری داشته باشد و به سطح تأثیرگذاری، رهبری و وفاداری نرسیده که در ذهن هواداران جایگاهی "اسطورهای" پیدا کند.
چنانچه او فاقد آن کاریزمای ذاتی و حس رهبری است که معمولاً در اسطورهها وجود دارد.
و از همه مهمتر، اگر ترنت واقعاً در پایان فصل به باشگاهی مانند رئال مادرید برود، بسیاری از هواداران معتقدند این جدایی داوطلبانه، تأثیر منفی بر میراث او خواهد گذاشت. آنها عمیقاً معتقدند اسطورههای واقعی باشگاه را ترک نمیکنند؛ بهویژه نه در اوج، یا بهدلایل مالی یا حرفهای.
آرنولد میرود تا برای رویاهـای دیگری زندگی کند، مطمئنم یکایک شما شیفتۀ بازیکنی بودهاید که با شکستن دل شما از تیم محبوبتان پر کشیده است، برایمان دربارۀ آن بازیکن، که میتواند زیاد هم معروف نباشد، و بحث وفاداری و جایگاه بازیکنان، برایم بنویسید.
امیرحسین صدر
۱۰ مِی ۲۰۲۵

آرنه اسلوت، سرمربی لیورپول میگوید:
ترنت نه اولین و نه آخرین کسی است که از یک باشگاه خاص جدا میشود. ما تمام تلاشمان را به خرج دادیم تا او را در لیورپول نگاه داریم، امّا حالا باید تصمیم او را بپذیریم و به آن احترام بگذاریم.
در بحث داغ امروز میان بن مارسدن و مت لادسون، دربارۀ سؤال «آیا ترنت الکساندر-آرنولد پس از بازنشستگی بهعنوان یک اسطورهٔ باشگاه لیورپول در یادها خواهد ماند؟»
۶۳٪ جواب "نه" و فقط ۳۷٪ پاسخ مثبت "بله" را ابراز کردهاند.

بن مارسدن، نویسندۀ دیجیتال فوتبال؛ بله
پس از سامی لی در سال ۱۹۸۴، هیچ بازیکن اِسکاز (اهل لیورپول) موفق نشده بود هم به مقام قهرمانی انگلیس دست پیدا کند و هم جام قهرمانی اروپا را بهدست آورد، تا اینکه ۳۶ سال بعد نوبت به ترنت الکساندر-آرنولد رسید.
بدون زیرکی، هوش و تصمیم آنی در یک لحظه از مدافع ۲۰ ساله با آن کرنر معروف، بازگشت رؤیایی و خارقالعادۀ لیورپول مقابل بارسلونا در نیمهنهایی لیگ قهرمانان، کسب ششمین عنوان قهرمانی اروپا در سال ۲۰۱۹ غیرممکن بود.
پس از آن، ترنت با یک فصل درخشان را ۲۰–۲۰۱۹ پشت سر گذراند. ترنت تقریباً بهتنهایی لسترسیتیِ ردۀ دومی را در «باکسینگدی» متلاشی کرد، همان شبی که هواداران لیورپول برای نخستین بار باور کردند طلسم ۳۰ سالۀ کسب قهرمانی لیگ شکسته خواهد شد.
او جوان بود، اِسکازر تیم بود. مدافع بود، و این جذابیتش را بیشتر میکرد. بهعنوان ماشین پاس گل، الکساندر-آرنولد جملۀ معروف جیمی کاراگر را که میگفت «هیچکس دوست ندارد وقتی بزرگ شد، گری نویل بشود»، زیر سؤال برد.
در دوران مدرن، مدافعان کناری بهلطف داینامیسم و هوش فوتبالی ترنت، به یکی از کلیدیترین پستها بدل شدهاند.
او استیون جرارد مدرن بود؛ با پاسها و خلاقیتهایی که قلب تپندۀ تیم یورگن کلوپ شد، تیمی که اروپا را فتح کرد و هرگز به عقب نگاه نکرد.
پس از پنج سال تاختوتاز در کنارهها، او نقش خود را بازتعریف کرد، به مرکز زمین متمایل شد و کنترل بازیها را بهدست گرفت، درست همانگونه که معدودی از بازیکنان قادر به انجام آن هستند.
در سه فصل پایانی کلوپ، ترنت در کسب سه افتخار دیگر نقش کلیدی ایفا کرد. در ۲۶ سالگی، او میتواند بهترین مدافع کناری لیگ برتر باشد.
حتی اگر به رئال مادرید برود، البته ضربهای به جایگاه اسطورهایاش وارد میکند، ولی باز هم نمیتوان هشت فصل پیوسته و درخشان او در سطح جهانی را نادیده گرفت؛ نزدیک به همان سطحی که اسطورههایی چون تیِری آنری در آرسنال و دیدیه دروگبا در چلسی.
بدون ترنت، باشگاه لیورپول همچنان به حیاتش ادامه میدهد امّا بدون ترنت، شأن، جایگاه و شکوه لیورپول و میراث بزرگ دوران یورگن کلوپ بهطور چشمگیری متفاوت بود!

مت لادسن از سایت This is Anfield؛ نه
ظاهراً از هواداران لیورپول نهتنها انتظار میرود انتقال ترنت الکساندر-آرنولد به رئال مادرید را بپذیرند، بلکه باید از آن استقبال هم بکنند.
امّا اگر هیاهوی بازیکنان سابق باشگاههای رقیب و تحلیلگران رسانهای را کنار بگذاریم، کسانی که مدام میخواهند به هواداران بگویند چه احساسی باید داشته باشند، مسئلهای که بسیاری از هواداران لیورپول با آن کنار نمیآیند، نحوۀ جدایی ترنت است، نه لزوماً جداییاش.
بیل شنکلی روزی گفته بود:
بارها و بارها این را به خورد بازیکنانم دادهام و این مورد را در ذهن آنها فرو کردهام که بازی برای هواداران لیورپول، یک امتیاز ویژۀ است.
و چه کسی باید این امتیاز را بهتر از یک پسر متولد لیورپول و هوادار کودکی باشگاه درک کند؟
ترنت بارها از رؤیای قهرمانی با لیورپول و بستن بازوبند کاپیتانی صحبت کرده بود امّا بهنظر میرسد آن رؤیاها بهتدریج جایشان را به حرف از جوایز فردی و توپ طلا دادند، و امتیاز بازی برای لیورپول در سایۀ تجربۀ و آرزوهای تازهتری قرار گرفت.
این انتخاب ممکن است قابل درک باشد، امّا همین نکته است که باعث میشود برخی بگویند ترنت دیگر نمیتواند بهعنوان «افسانه Legend» لیورپول در یادها بماند. اسطوره شدن جایگاهی ویژۀ است و باید برای تعداد کمی خاص و انتخابی محفوظ بماند؛ امثال دالگلیش، راش، جرارد، هانسن، بارنز و سونس.
ترنت میتوانست در همین فهرست جا بگیرد. او تقریباً در تمام افتخارات ممکن با لیورپول نقش مؤثری داشت امّا هیچکدام از آن اسطورهها، در اوج دوران خود، تصمیم نگرفتند برای رسیدن به جامهای بیشتر، لیورپول را ترک کنند، آنهم به مقصد باشگاهی که دو بار در پنج سال گذشته، قهرمانی اروپا را از لیورپول گرفت.
حتی صلاح و فندایک، پیش از تمدید قراردادهایشان، از میلشان برای ماندن گفتند؛ با اینکه نه اهل لیورپولاند و نه هواداران کودکی باشگاه.
اکثر هواداران شاید از رفتن ترنت دلخور نباشند، امّا از «چگونۀ رفتن»ش چرا. برای برخی، تصمیم به ترک لیورپول، همیشه بویی از خیانت دارد، و همین کافی است تا از دایرۀ اسطورهها کنار گذاشته شود.
من رفتم، این هم پیراهن شما، خاطرات خوبی ساختیم؛ متأسفانه وقت خداحافظی فرا رسیده است