طرفداری | ژردان شکیری، حالا در ۳۳ سالگی، به جایی بازگشته که همه چیز از آنجا شروع شد؛ اما این بازگشت با تصویری دگرگونشده از خودش همراه است.
او که در سال ۲۰۱۲ بهعنوان یک استعداد داغ و ناب از بازل جدا شد، حالا در سال ۲۰۲۴، بهعنوان یکی از بزرگان فوتبال سوئیس به خانۀ خود بازگشته است. بازگشت به بازل، باشگاهی که دوران کودکیاش را با آن گذرانده و سکوی پرتابش به دنیای فوتبال بود، با استقبال پرشور هزاران هوادار در بیرون ورزشگاه سنتیـاکوب پارک همراه شد.
شکیری پناهندهای اهل کوزوو در طول سالها مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرده؛ از قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا با بایرن مونیخ و لیورپول گرفته، تا بیش از ۱۲۵ بازی ملی برای تیم ملی سوئیس، و گلزنی در شش تورنمنت بزرگ بینالمللی. و البته مثل همه، با چالشهای بسیاری هم دستوپنجه نرم کرده؛ چه زمانی که روی نیمکت تیمهای بزرگ منتظر فرصت بود، و چه زمانی که ستارۀ بیرقیب تیمهایی نهچندان موفق، مثل استوکسیتی. سه سال حضورش در استوک، در نهایت با سقوط تیم به چمپیونشیپ پایان یافت!
در دوران جوانی، شکیری در کسب سه عنوان نخست از هشت قهرمانی پیاپی بازل نقش داشت. اما حالا به تیمی بازگشته که از سال ۲۰۱۷ دیگر طعم قهرمانی را نچشیده؛ و با عزم خود کمک کرد بازل این طلسم را بشکند. در هفتههای پایانی، امید هواداران بازل به بازیکنی است که در طول دوران حرفهایاش، بارها با خلاقیتی خیرهکننده، هواداران در سراسر اروپا و حتی فراتر از آن را شیفۀ بازیاش کرده است.

یکی از آن کالتهای معرکه است، با قدی کوتاه، چغر، بدنی ورزیده و پاهای عضلانی تنومند و گلهای دیدنی و غیرمنتظره، طرفداران ویژۀ خودش را دارد. در پاییز فوتبال او، دوستش داشته باشیم یا خیر، در میان کالتهای شما جا داشته باشد یا نه، زمانی که از راست وارد میشود و با چپ شلیک میکند، همیشه کوبنده و دیدنی مانده است.
خانمها و آقایان، شما را با ژردان شکیری تنها میگذارم.
امیرحسین صدر
مه ۲۰۲۵
10 گل برتر ژردان شکیری
از بچگی طرفدار پر و پا قرص رونالدو بودم؛ R9، پدیدۀ فوتبال! بعد هم رونالدینیو. واقعاً سبک بازی آن دو را تحسین میکردم. همیشه مجذوب تیمهای برزیلی و شیوۀ بازیشان بودم؛ اینکه چطور در زمین میرقصند. طرفدار پرشور فوتبال برزیل بودم و رونالدو بهترین بازیکن جهان بود، یکی از بزرگترین مهاجمان تاریخ. بعدتر، با توجه به سبک بازی خودم، لئو مسی الگوی من شد.
رونالدوی اوریجینال؛ او در دورانی بهترین بازیکن دنیا بود
- بزرگ شدن در سوئیس بعد از مهاجرت شما و خانوادهتان از کوزوو؟
در کوزوو به دنیا آمدم و در یکسالگی، به سوئیس آمدیم. در اینجا بزرگ شدم. زندگی خوبی داشتم و مدرسۀ خوبی میرفتم. خیلی سپاسگزارم سوئیس به خانوادهام فرصت داد و من همیشه سعی کردم با بازی در تیم ملی، به نوعی این لطف را جبران کنم. خیلی به داشتن رگ و ریشۀ کوزوویی خودم افتخار میکنم؛ فکر میکنم همین هم کمکم کرد که در زندگی رشد کنم. هم ذهنیت سوئیسی داشتم و هم چیزی متفاوت که میتوانستم به تیم در زمین بازی اضافه کنم.
- از سنین پایین بازیکن بااستعدادی بودید و چندین باشگاه به دنبال جذبتان بودند. چرا تصمیم گرفتید در بازل بمانید؟
بزرگترین آرزویم همیشه بازی در بازل و در ورزشگاه فوقالعادهای بود که داریم، چون با این تیم بزرگ شدم و هر روز تمریناتشان را از نزدیک میدیدم. در آن دوران، ما تورنمنتهای بینالمللی داشتیم، اما مثل حالا نبود که تیمهای بزرگ در سنین ۱۴ یا ۱۵ سالگی سراغت بیایند، آن زمان باید خودت را اثبات میکردی تا به چشم باشگاههای بزرگ دنیا بیایی. ماندن در بازل، بهترین راه برای رشد فوتبالیام و رسیدن به هدفم بود. و برای من، خانواده و دوستانم، اولین بازی در بازل واقعاً تجربۀ خاص و بهیادماندنی ماند.
شکیری جوان؛ همهچیز در بازل سوئیس شروع شد
- خاطرات از رفتن به جام جهانی در سن ۱۹ سالگی در سال ۲۰۱۰؟
من از اینکه مربی اوتمار هیتسفلد مرا با خود به جام جهانی برد، شگفتزده شدم. خیلیها همین حس را داشتند. خیلی افتخار میکردم این تجربه را داشتم. میخواستم هرطور میتوانم به تیم کمک کنم و واقعاً از او سپاسگزارم. او یکی از مهمترین مربیان و راهنمایان من بود؛ به من ایمان داشت و خیلی زود مرا به تیم ملی دعوت کرد. بدون آن اتفاق، شاید هیچوقت چنین مسیری را در دوران فوتبالم طی نمیکردم.
شرکت در جام جهانی در 19 سالگی
- چیزی از آن شوت صاعقهواری که در سپتامبر ۲۰۱۰ مقابل انگلیس در مرحلۀ مقدماتی یورو ۲۰۱۲ زدید، به یاد دارید؟
آن گل را خیلی خوب به یاد دارم. گل خیلی زیبایی بود، آنهم در همین ورزشگاه، و در بازل، ولی ما آن بازی را ۳–۱ باختیم. فکر میکنم آن گل آغازِ دوران موفقیت من بهعنوان یک بازیکن خوب و استعدادی جوان بود که نشان داد میتوانم مسیر زیادی را طی کنم. آن گل، اولین «بیانیه» من به مردم و باشگاهها بود، اگر بخواهیم اینطور بگوییم.
- اولین باری که شما را دیدم، بازی با منچستریونایتد در سال ۲۰۱۱ بود، وقتی بازل آنها را از مرحلۀ گروهی لیگ قهرمانان حذف کرد. چیزی از آن شب یادتان هست؟
منچستریونایتد یکی از بزرگترین باشگاههای دنیاست و همیشه یک هالۀ خاص دورش بود. با الکس فرگوسن بهعنوان مربی، آنها کلی جام برده بودند، واقعاً در اوج بودند، به همین دلایل برای ما بازی خیلی خاصی بود. میخواستیم خودمان را نشان بدهیم. اولش کمی عصبی بودم ولی میخواستم نشان بدهم در یک روز خوب، باشگاه دوران کودکیام میتواند یک تیم بزرگ را شکست بدهد. هیچوقت آن شب را فراموش نمیکنم. فکر کنم دو پاس گل دادم، و شاید آن شب باعث شد بعضی تیمها و مربیان ببینند، میتوانم در برابر بهترینها بازی کنم. هنوز هم وقتی بعضیها مرا میبینند، دربارۀ آن بازی صحبت میکنند. ما به سطح کیفی خودمان باور داشتیم و میدانستیم اگر همگی بهترین بازی خود را ارائه کنیم، میتوانیم به یک چیزهایی برسیم. همیشه در روزش وقتی با هم نمایش خوبی داشتیم، به موفقیت میرسیدیم، و آن شب دقیقاً همین کار را کردیم.
- چه تمریناتی برای پا انجام دادید که اینقدر رانهایتان قوی و بزرگاند؟
خیلیها این سؤال رو میپرسن چون پاهای بزرگ و عضلانیای دارم، مخصوصاً ساقهام. ولی واقعیت اینه که از بچگی بدن عضلهای و قویای داشتم. اینجور نیست که هر روز توی باشگاه باشم و تمرین اضافیای برای بزرگتر کردن پاهام انجام بدم. بیشترش ذاتیه، از خانواده و والدینم به ارث بردم. بابتش خیلی شکرگزارم. البته وقتی تو انگلیس با استوکسیتی بازی میکردم، بیشتر توی باشگاه بودم و هفتۀ دو یا سه بار تمرین میکردم و خب یه مقدار به رشد عضلانیم کمک کرد. در فوتبال، قوی بودن خیلی مهمه، چون باید بتونی با بهترین و قویترین بازیکنهای دنیا رقابت کنی. قدرت بدنیم خیلی در بازیها کمکم کرده، مخصوصاً با سبک بازیای که دارم.
هرگز روز پا را جا ننداز!
- بردن لیگ در پنج فصل اول حرفۀ چه حسی داشت؟ سه بار با بازل، بعدش هم دو بار با بایرن مونیخ؟
بازل بهترین تیم سوئیس بود، ذهنیت برد رو داشتند. برام مهم بود وقتی بازل را ترک میکنم، مقداری تجربه و چندتا عنوان قهرمانی داشته باشم تا مردم بیشتر بهم احترام بذارن. انتقال از بازل به بایرن مونیخ یه جهش بزرگ بود. اولش شاید مردم فکر میکردن، «خب، این پسر کوچولوی سوئیسی که مشکلی نیست»، ولی نشون دادم، هم به خودم، هم به بقیه که میتونم با بهترینها رقابت کنم. همون فصل اول ۲۰۱۳–۲۰۱۲ خیلی به تیم کمک کردم و سهگانۀ رو بردیم. اون سال برای باشگاه و من فوقالعاده خاص بود.
- بزرگترین دستاورد شما در فوتبال؟
فراز و نشیب زیاد داشتم، ولی بردن اولین لیگ قهرمانانم با بایرن مونیخ یکی از خاصترین روزهای زندگیم بود. همیشه رویای بزرگی برایم بود. سال قبلش بایرن فینال رو تو خونه به چلسی باخته بود، ولی ما موفق شدیم مقابل بروسیا دورتموند در ومبلی به پیروزی دست پیدا کنیم. جام خیلی بزرگی بود! و حس فوقالعادهای بود که در برابر چشمانم در ومبلی میدرخشید. در لندن جشن گرفتیم، بعدش هم روز بعد در مونیخ، خیابونها پر از آدم بود و با اتوبوس از شهر رد میشدیم. اولین قهرمانیم با بازل هم یکی از بزرگترین دستاوردهای دوران فوتبالمه. اولین باری بود که بهعنوان بازیکن حرفهای یه چیزی میبردم. اون روز هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه، تمام شهر انگار از شادی در حال سوختن بود!

- تجربۀ همکاری با پپ گواردیولا زمانی که در سال ۲۰۱۳ بعد از قهرمانی سهگانۀ به بایرن مونیخ آمد؟
یک مربی کاملاً خاص. خوشحالم با چندین مربی فوقالعاده کار کردهام که به من کمک کردند بازیکنی شوم که امروز هستم. هر مربی روش خودش را برای آموزش و انتقال اطلاعات دارد؛ اما روشی که او هر روز در تمرین کار میکرد و اطلاعات را به بازیکنان منتقل میکرد، بینقص بود. او همیشه برای هر چیزی یک راهحل داشت. این ویژگی مربیان بزرگ دنیاست. نحوۀ درک او از فوتبال و میلش به سلطه بر هر تیمی، شگفتانگیز است. او دقیقاً میداند باید در موقعیتهای سخت چکار کند.
- چه حسی نسبت به دوران بازی در بایرن مونیخ داری؟ بایرن قهرمان اروپا و جهان شد، آیا مایل بودید در طول دو فصل و نیم حضور در این تیم، بیشتر از ۳۶ بازی در ترکیب اصلی قرار میگرفتی؟
تعدادی از بهترین لحظات فوتبالم را در مونیخ گذراندم. مردم هنوز هم هر بار که به آنجا میروم، به من محبت دارند، آنها تو را فراموش نمیکنند. زندگی در مونیخ خیلی شبیه زندگی در سوئیس بود: شهری عالی و نزدیک به خانه، طوری که میتوانستم بهراحتی به سوئیس برگردم و خانوادهام را ببینم. هم داخل زمین و هم خارج از آن، دوران بسیار خوبی بود. رقابت برای حضور در ترکیب اصلی با آرین روبن و فرانک ریبری همیشه دشوار بود، اما هیچوقت عقبنشینی نکردم. به تواناییهام اطمینان داشتم. اگر فرصتی پیدا میکردم، میخواستم از آن استفاده کنم. یوپ هاینکس اعتماد زیادی به من داشت؛ او نقش بسیار مهمی در تصمیمم برای رفتن از بازل به بایرن داشت. در آخر، تصمیم گرفتم بایرن را ترک کنم.
ژردان شکیری و کار با پپ گواردیولا در بایرن مونیخ
- وقتی مقابل فرانسه ۵–۲ شکست خوردید، چه حسی داشتید وقتی در آخرین بازی مرحلۀ گروهی مقابل هندوراس در جام جهانی ۲۰۱۴ برای سوئیس هتتریک کردید و باعث صعود تیم به مرحلۀ حذفی شدید؟
خیلی مهم بود ما آن بازی را ببریم. فشار زیادی روی تیم و من بود. رسانههای سوئیس بهشدت از من انتقاد کرده بودند، بنابراین واقعاً میخواستم به تیم کمک کنم. هوا در مانائوس بسیار گرم و مرطوب بود. نمیدانم کسی بعد از من هم این کار را کرده یا نه، اما من اولین بازیکنی بودم که در یک جام جهانی با پای چپ سه گل زد. هنوز توپ آن بازی را در خانه نگه داشتهام؛ تمام اعضای تیم روی آن امضا کردهاند. واقعاً حس فوقالعادهای بود که در چنین رویداد بزرگی برای کشورم هتتریک کنم. خیلی از مردم آمریکای جنوبی بهخاطر آن بازی و آن سه گل مرا میشناسند. فوتبال واقعاً میتواند چنین داستانهای خاصی بنویسد.
هتتریک در جام جهانی 2014
- لقب «مکعب قدرت Power Cube» را گرفتی؛ نظرت درباره این لقب چیست؟
(میخندد) باحاله! دلیلش عضلاتم و قدرتی بود که در شوتزنی داشتم! ازش خوشم میاد. نمیدونم دقیقاً از کی شروع شد، احتمالاً اول در سوئیس و آلمان، بعد انگلیسیها هم استفادهاش کردند. فکر میکنم لقب جالبیه.
- ارزیابی دوران بازی در سری آ با اینتر؟
خیلی خوب بود که تجربۀ فوتبال ایتالیا را داشتم، حتی اگر فقط شش ماه طول کشید و اینتر در آن زمان وضعیت خوبی نداشت. مشکلات زیادی وجود داشت، از جملۀ مشکلات مالی. حالا همهچیز فرق کرده و کلی تغییرات رخ داده. در اون تابستون به استوک رفتم، ولی واقعاً از بازی در اینتر لذت بردم و سبک زندگی ایتالیایی را دوست داشتم. میلان یکی از شهرهای مورد علاقهم در اروپاست.
- محبوبترین گل شما در تمامی دوران بازیگری؟
انتخابش سخته، من چندتا گل قشنگ زدهام، هم در تیم ملی و هم در باشگاههایی که بازی کردهام. گلی که به لهستان در مرحلۀ یکهشتم نهایی یورو ۲۰۱۶ زدم، اون ضربۀ قیچیبرگردانی که از بیرون محوطۀ جریمه زدم، واقعاً هم مهم بود و هم خیلی زیبا. اگر بخواهم یکی رو انتخاب کنم، احتمالاً آن گل بهترین و محبوبترین گل من میتواند باشد. خیلیها ازم میپرسن چطور اون حرکت رو انجام دادم، کاملاً غریزی بود. این سبک بازی منه، همیشه سعی میکنم اگر فرصتش پیش بیاد کارای خاصی انجام بدم. شاید ۱۰ بار جواب نده، ولی یه بار که جواب بده، ارزشش رو داره. باید همیشه تلاش کرد و هیچوقت ناامید نشد. گاهی آدم کارایی میکنه که خودش هم انتظارشو نداره! تو اون بازی، توپ به سمت من اومد، یه کم ازم دور بود، برای همین مجبور شدم یه چیز خاص رو امتحان کنم. عالی دراومد. چندتا عکس خیلی قشنگ هم از اون لحظهای که توی هوا بودم دارم!
قیچی تماشایی به لهستان در یورو 2016
- با اون همۀ موفقیت با باشگاههای بزرگ، اینتر رو ترک کردید و به استوک رفتید؟
برای من خیلی مهم بود که اعتماد باشگاه و مربی رو داشته باشم، و مارک هیوز (بازیکن سابق یونایتد و بارسلونا) واقعاً منو میخواست. چندتا باشگاه دیگه هم علاقهمند بودن، ولی استوک بهترین گزینۀ رو برام فراهم کرد که بتونم سبک بازی خودم رو ارائه بدم و بهعنوان بازیکن رشد کنم. هنوز جوون بودم، ۲۳ ساله، و رفتن به لیگ برتر همیشه برام یه رؤیای بزرگ بود. از حضورم در استوک واقعاً لذت بردم. باشگاه بزرگی با تاریخچۀ غنی؛ یکی از قدیمیترین باشگاههای دنیاست. هر وقت فرصت کنم، دوست دارم برگردم و بازیهاشونو از نزدیک ببینم. خیلی چیزها یاد گرفتم، نه فقط از نظر تهاجمی، بلکه دفاعی هم کلی پیشرفت کردم! تیم خوبی داشتیم و کلی بازیکن خوب و بزرگ.
- بویان، مارکو آرناتوویچ و خودت در ابتدا ترکیب خیلی خوبی ساخته بودید. بازی کنار اونها چطور بود؟
بازی کنار اون دوتا واقعاً عالی بود. ما یکی دو سالِ خیلی خوب داشتیم و موفق عمل میکردیم. تیممون کلی بازیکن از ملیتهای مختلف با تجربۀ متفاوت، و بازیکنهای انگلیسی مثل پیتر کراوچ و گلن جانسون هم بودن که کلی تجربه داشتن و به بازیکنهای خارجی تازهوارد خیلی کمک میکردن. واقعاً دوران جذابی بود.
بازی در سرمای استوک کار هر کسی نبود
- پیتر کراوچ واقعاً همونقدر بامزهست که به نظر میرسه؟
پیتر کنار من توی رختکن مینشست، خودت تصور کن من قدکوتاه، اون قدبلند! واقعاً آدم بامزهایه و رابطۀ خیلی خوبی با هم داشتیم. حضورش توی باشگاه یه اتفاق عالی بود؛ حتی وقتی بازی نمیکرد، همیشه روحیۀ مثبتی داشت. بارها نیم ساعت یا حتی یک ساعت تأخیر به تمرین میرسید چون در لندن زندگی میکرد!
پیتر کراوچ، مرد بامزه استوک سیتی
- قبل از اینکه به استوک بیای، از اون جملۀ معروف «آیا میتونه تو یه شب سرد و بارونی تو استوک بازی کنه؟» خبر داشتی؟
اولش نه، ولی بعدش فهمیدم! [با خنده] به نظرم چندین بار نشون دادم که میتونم، صد در صد. اونجا خیلی باد میاومد! باد واقعاً کار تیمهای مهمان رو سخت میکرد چون گوشههای استادیوم باز بود. یه بار یادمه دروازهبانمون، آسمیر بگوویچ با یه شوت بلند گل زد، فقط بهخاطر باد! هوادارا همیشه پشت ما بودن. ورزشگاه خیلی پر سر و صدا و پرشوری بود و بازی کردن مقابل استوک واقعاً سخت بود.
- رابطهات با هواداران استوک و اون گلی که به اورتون زدید، خیلی قوس قشنگی داشت، بعضیا میگن میخواستید سانتر کنید!
خب معلومه که قصد داشتم گل بزنم! [با خنده] با پای راستم زدم. تو اون بازی دوتا گل زدم و ۴–۳ بردیم. رابطۀ من با هواداران استوک خاص بود: منو خیلی دوست داشتن و منم هیجانزده و مفتخر بودم که براشون بازی میکردم. هنوزم گاهی پیام میدن که «برگرد به استوک!» واقعاً جزو بهترین هوادارایی بودن که توی دوران حرفهایم داشتم.
- فکر میکنید میشد کار بیشتری برای نجات استوک از سقوط در فصل ۱۸–۲۰۱۷ انجام بدید؟
نه، واقعاً بیشتر از اون نمیتونستم کاری کنم. به نظرم اون سال، بهترین فصل من توی استوک بود. اگه آمارم رو ببینی، عالی بودم. هر چی در توانم بود گذاشتم، ولی کافی نبود.
توی روزهای سخت، بعضی از بازیکنا اون کیفیت همیشگیشون رو نداشتن. چندتا پنالتی از دست دادیم. یه بار خواستم مقابل برایتون خودم پنالتی رو بزنم ولی چارلی آدام زد و خراب کرد. اینم از اون شانسهای فوتباله. ما یه فرصت برای موندن تو لیگ داشتیم، ولی چندتا اشتباه بچهگانه کردیم. از سقوط واقعاً ناراحت شدم چون استوک لیاقتش رو داشت که توی لیگ برتر بمونه. امیدوارم دوباره برگردن، ولی خب کار راحتی نیست. توی چمپیونشیپ چند بار سرمربی عوض کردند.
- ماجرای گل پیروزی مقابل صربستان در جام جهانی ۲۰۱۸ و شادی گل با نشان عقاب دوسر آلبانیایی؟
خیلیها قبل و بعد از بازی در رسانهها صحبت میکردند. از هر دو طرف تحریکهایی وجود داشت. اما برای من مهمترین چیز این بود که گل بزنم و بازی رو ببریم. واقعاً لحظهای احساسی و پرشوری بود و گاهی در چنین شرایطی، اون احساسات خودشون رو در جشن گل نشون میدن. خیلی افتخار کردم که گل پیروزی رو برای کشورم زدم.
- و درباره جریمۀ ۱۰ هزار فرانکی فیفا بهخاطر رفتار غیرورزشی؟
راستش اصلاً برام مهم نبود. همه خوشحال بودن، خانوادهام، دوستانم، کل کشورم.
(توضیح: ژاکا و شکیری در دیدار گروه E پس از به ثمر رساندن گل برای سوئیس بهدلیل نوع شادی پس از گلشان مورد اتهام قرار گرفتند؛ آنها دستان خود را بهگونهای کنار یکدیگر قرار دادند که نماد عقاب دوسر، مشابه آنچه در پرچم آلبانی دیده میشود، را شکل میداد. این نماد ملیگرایانه، خطر شعلهور کردن تنشهای منطقۀ بالکان را بههمراه داشت؛ بهویژه در میان صربهایی که استقلال کوزوو و آلبانیتبارها را به رسمیت نمیشناسند.)
شادی جنجالی در بازی با صربستان، جام جهانی 2018
- حس پیوستن به لیورپول در سال ۲۰۱۸؟
یک فرصت بزرگ بود. میخواستم در بالاترین سطح، فوتبال بازی کنم. وقتی با استوک سقوط کردیم، بندی در قراردادم بود که اجازه میداد با همان مبلغی که آمده بودم از تیم جدا بشوم، بنابراین با قیمت پایین به لیورپول رفتم. رفتن به لیورپول خیلی برایم معنا داشت. همه میدانند این باشگاه چقدر بزرگ است. همیشه یکی از بزرگترین باشگاههای دنیا بوده و هوادارانش هم فوقالعاده هستند. با یورگن کلوپ کلی افتخار کسب کردیم.
- وقتی تازه به لیورپول آمده بودی، یک عکس داری که با خنده به کسی اشاره میکنی و به یک میم تبدیل شد. به چه کسی اشاره میکردی؟!
[با خنده] او آندریاس کورنمایر بود، مربی بدنسازی که قبلاً همراهم در بایرن مونیخ بود. وقتی امضا کردم، دیدمش و چون مدت زیادی بود که میشناختمش و کلی قهرمانی با هم داشتیم، بهش اشاره کردم. همون باعث شد میمش ساخته بشه. هواداران هم خیلی با او حال کردن، هر وقت سایت لیورپول پستی میگذاشت، این میم هم میآمد! واقعاً بامزه بود.
(توضیح Meme: در اینجا «میم» یعنی عکسی که به یک شوخی تصویری معروف و تکرارشده در فضای مجازی تبدیل شده است.)

- خاطرات از دو گل در برد ۳–۱ مقابل منچستریونایتد در آنفیلد در دسامبر ۲۰۱۸؟
احساس فوقالعادهای بود که در چنین دربیای گل زدم. گل زدن به اورتون هم خاص بود. اگر در این بازیها گل بزنی، مردم عاشقت میشوند و یک جورهایی اسطوره میشوی! عاشق گل زدن جلوی «کاپ» بودم. هواداران لیورپول یه خانوادۀ بزرگ هستند و دیوانهوار از تیمشون حمایت میکنند. واقعاً لذتبخش بود، تیم با حضور آن هواداران خیلی قویتر میشد.
شکیری با دو گل به یونایتد، محبوب دل لیورپولیها شد
- توصیف شما از برد شوکآور ۴–۰ مقابل بارسلونا در نیمهنهایی لیگ قهرمانان. شما کل ۹۰ دقیقه را بازی کردید...
فکر میکنم این یکی از بهترین شبهای تاریخ باشگاه بود. یکی از بزرگترین بازگشتها در تاریخ فوتبال. و حضور در آن مسابقه شگفتانگیز، اینکه چطور مقابل یکی از بهترین تیمهای دنیا ورق را برگرداندیم. چنین مسابقهای شاید دیگر هیچوقت تکرار نشود، از اینرو برای همیشه در ذهنها میماند. بعد از بازی مردم خیلی احساساتی شده بودند؛ بعضیها اشک میریختند. هواداران از ثانیهاول تا آخر به ما ایمان داشتند. دلیل موفقیت ما هم همین بود. همه باور داشتند. و ما موفق شدیم. البته از اینکه در فینال بازی نکردم ناراحت بودم، ولی خوب قهرمان لیگ قهرمانان شدیم و من و بقیه خوشحال بودیم. دیوانهکننده بود. همه بچهها شوکه شده بودند، انگار نمیتونستن باور کنن، بعضی از اونها گریه میکردن. من؟ نه! من فقط خیلی خوشحال بودم، خیلی خوشحال که توانستم کمک کنم. یادمان نمیرود، بدون آن نیمهنهایی، قهرمان نمیشدیم. کل تیم، کل باشگاه این عنوان را برد، نه فقط ۱۱ بازیکن داخل زمین. خیلی افتخار میکنم بخشی از آن لحظه و آن پیروزی حقیقتاً تاریخی بودم.
باخت 3-0 به برد 4-0 تبدیل شد؛ باورنکردنی...
چه حسی بود، زمانی که لیورپول بعد از ۳۰ سال قهرمان لیگ شد؟
فوقالعاده بود، بعد از اینهمه سال، سرانجام لیگ را فتح کردیم. مردم همیشه تو را بهخاطر این موفقیت بهیاد میآورند، همین است که لیورپول را خاص میکند. تیم خیلی خوبی داشتیم، با حضور سادیو مانه، روبرتو فیرمینو و محمد صلاح. رقابت با منچسترسیتی واقعاً چالش بزرگی بود چون آنها همیشه تیم قدرتمندی بودند. ولی خیلی بد شد که نتوانستیم با هواداران جشن بگیریم چون کرونا آمده بود. تصور کنید بعد از ۳۰ سال انتظار، چه احساسی داشتند لیورپول دوباره قهرمان لیگ شدهاست.
- تفاوت بازی برای لیورپول با بقیۀ باشگاههایی که در آن حضور داشتید؟
سه سالی که در لیورپول بودم واقعاً متفاوت بود. هیچوقت فراموش نمیکنم بهعنوان یک تیم چه کارهایی کردیم، و چطور خودم، هم بهعنوان بازیکن و هم بهعنوان یک انسان رشد کردم. همیشه با باشگاه در ارتباطم. یورگن کلوپ مربی و انگیزهدهندۀ فوقالعادهای بود. بعد از اینکه لیگ قهرمانان را بردیم، اوضاع دیوانهوار شده بود، بیشتر از نیممیلیون نفر در خیابانهای لیورپول جشن گرفته بودند. باورنکردنی بود.
قهرمانی در لیگ پس از 30 سال؛ حیف که هواداران بهخاطر کرونا نبودند
- ترک فوتبال انگلیس و رفتن به لیون دشوار بود؟
انگلیس کشور محبوب من برای فوتبال بازی کردن بود و لیگ برتر هم رقابت مورد علاقۀ من. عاشق ورزشگاهها، تیمها، و سبک زندگی مردم نسبت به فوتبال بودم... شش سال در انگلیس بازی کردم، و همیشه در قلبم خواهد بود. وقتی به جایی دیگر میروی، تفاوت را احساس میکنی، ولی میخواستم تجربۀ جدیدی داشته باشم. هنوز هم خانۀ منچستر را دارم و بعضی وقتها در آنجا میمانم.
- دوران آمریکا با تیم شیکاگو فایر چطور گذشت؟
تجربۀ سبک زندگی متفاوت، فرهنگ متفاوت و البته فوتبال متفاوت، برایم جالب بود. مشخص بود، چقدر در بازاریابی و برگزاری یک نمایش حرفهای خوب هستند! برایم مهم بود با آمریکا آشنا شوم، اما احساس میکنم خانۀ من در اروپاست. در شیکاگو با «جان دوران» همبازی بودم. حیف شد که از استون ویلا به عربستان رفت، اما این تصمیم خودش بود و برای باشگاه هم معاملۀ خوبی بهحساب میآمد.
- بهترین لحظۀات با پیراهن تیم ملی سوئیس؟
ما آنقدر موفق بودیم که انتخاب یک لحظۀ خاص سخت است، در چندین جام جهانی و یورو حضور داشتیم. اما پیروزی برابر فرانسه در ضربات پنالتی در یورو ۲۰۲۱ واقعاً یک روز خاص برای سوئیس بود. بازی فوقالعادهای بود و بردن برابر آن تیم، لذت خاصی داشت.
حذف کردن فرانسه در ضربات پنالتی...
- تو گل زیبایی به اسکاتلند در یورو ۲۰۲۴ زدی. چگونه همیشه در تورنمنتهای بزرگ میدرخشید؟
این مسابقات، بزرگترین رویدادها هستند و همۀ دنیا تماشا میکنند. باید بهترین عملکردت را داشته باشی. همیشه میخواستم نشان دهم بازیکن بزرگی هستم، و بازیکنان بزرگ در بازیهای بزرگ ظاهر میشوند. همیشه با میل و رغبت قصد داشتم برای کشورم بهترین نمایش ممکنه را داشته باشم، و ظاهراً اغلب اوقات این کار را انجام دادم.
- احساس شما، وقتی هزاران هوادار هنگام بازگشتت به بازل در تابستان گذشته، در بیرون ورزشگاه به استقبال آمدند؟
بازگشت به خانه همیشه خیلی خاص است. عاشق این هستم که در ورزشگاهی فوقالعاده، هر روز اینجا تمرین میکنم و جلوی خانوادهام و هواداران حیرتآور به میدان میروم؛ هوادارانی که شایستۀ جشن و افتخار دوباره هستند. هدفم این است که باشگاه را به جایگاه اصلیاش برگردانم، قهرمانی کشور و شبهای فراموشنشدنی اروپایی. من همان بازیکن هستم، فقط با تجربهتر و پختهتر، و سعی دارم این ذهنیت برندۀ را به بازیکنان جوان منتقل کنم. باید بفهمند که بازی برای افسی بازل یعنی چه!
- بعد از کسب ۱۲۵ بازی ملی، تصمیم خداحافظی از فوتبال ملی در تابستان گذشتۀ سخت بود؟
تصمیم درستی بود که از تیم ملی جدا شوم، چون میخواهم تمرکزم فقط روی بازل باشد. هشت سال از آخرین قهرمانیمان در لیگ میگذرد و من همۀ توانم را میگذارم تا باشگاه را دوباره به جایی که باید برگردانم. روند خوبی را شروع کردهایم اما هنوز کار زیادی باقیمانده. این روزها خوشحالم که در زمان وقفۀ بازیهای ملی وقت استراحت بیشتری دارم!
- کوزوو در سال ۲۰۱۴ شروع به بازیهای بینالمللی کرد، با شما برای تغییر تابعیت صحبت شد؟
بله، دربارهاش صحبت کردیم، ولی وقتی که یک بازی در یورو ۲۰۱۶ انجام دادم، دیگر همهچیز تمام شد، نمیتوانستم تابعیتم را عوض کنم. بهش فکر کرده بودم، ولی از بازی برای سوئیس هم خیلی راضی و خوشحال بودم، بنابراین همانجا ماندم.
- ژردان، همیشه از تماشای بازیات لذت بردم، چون همیشه توانایی انجام کارهای خارقالعاده را داری. اینکه بهعنوان یک بازیکن کالت شناخته میشوی چه احساسی داری؟
باعث افتخارم است که خیلیها به من نگاه میکنند، مخصوصاً در سوئیس. بهخاطر ملیتم و مسیر فوتبالم، الان میبینم خیلی از بازیکنان جوان میخواهند مثل من باشند یا مثل من بازی کنند. من الگوی بزرگی برای بچههای زیادی هستم. سعی میکنم بهترین نسخۀ خودم باشم تا الهامبخش کسانی باشم که میخواهند فوتبالیست حرفهای شوند.
- مسیری واقعاً جالب در دوران حرفهای طی کردید؛ در چهار لیگ از پنج لیگ بزرگ دنیا بازی کردی، جامهای مهمی بردی، در هفت تورنمنت ملی حضور داشتی و حالا به بازل برگشتی. اگر امکانش بود چیزی را تغییر میدادی؟
نه. هیچوقت انتظار نداشتم چنین مسیری داشته باشم. بعضی وقتها دیگران فراموش میکنند، ولی من خوب میدانم از کجا شروع کردهام. خیلی به این مسیر افتخار میکنم. نه، حقیقتش هیچچیز را در زندگیام عوض نمیکردم. از دید من، هر کاری که لازم بود را برای رسیدن به جایگاه امروزم انجام دادم: جایی که حالا مشتاقم باشگاه دوران کودکیام را کمک کنم تا دوباره به موفقیت برسد.