طرفداری | امشب شب بزرگی است؛ فینال لیگ قهرمانان اروپا، آوردگاهی که میلیونها هوادار در سراسر جهان چشمانتظار سوت آغازش هستند. اما پیش از آنکه توپ به حرکت دربیاید، شوق اصلی از همین لحظات پیش از بازی آغاز میشود؛ لحظاتی که با خواندن خبرها، تحلیلها، مقالات پشتپرده و مصاحبههای پرحرارت، قلب هواداران و خورههای فوتبال تندتر میتپد.
انتظار برای فینال فقط به معنای شمردن ساعتها و دقیقهها نیست، پیش از آن با هر تحلیل کارشناسی و هر خاطره و نقلقول تاریخی، احساس میکنیم خودمان نیز بخشی از این نبردیم؛ با دوستانمان بحث میکنیم کدام ترکیب بهتر است، کدام تاکتیک میتواند سرنوشتساز شود و کدام ستاره، در این شب میدرخشد! هر خط از تحلیلها و هر مصاحبهی داغ، آدرنالینی به شور و اشتیاقمان اضافه میکند.
این ساعات طلاییِ انتظار، بخشی از جادوی فینال مهم فوتبالی است؛ لحظاتی که هواداران، با شور و شوقِ وصفنشدنی در انتظار ایستادهاند. امشب، فارغ از هر نتیجهای، خود این انتظار و اشتیاق برای آغاز بازی، بخشِ عشق بیپایان ما به ورزش محبوبمان است.
از اینرو، برای گرم شدن شما، مطلب پیشرو از مایکل کاکس را انتخاب کردم که عمدتاً بر تجزیهوتحلیل تاکتیکی فوتبال تمرکز دارد، که پیش از فینال امشب لیگ قهرمانان دربارهی هستهی اصلی موفقیت اینتر میلان و پاری سن ژرمن بحث میکند. او نویسندهی دو کتاب است: «میکسر» دربارهی روند تکامل تاکتیکی لیگ برتر انگلیس و «زونال مارکینگ» دربارهی فلسفههای فوتبالی در سراسر اروپا.
او معتقد است در سالهای اخیر، فوتبال اروپایی بیش از هر زمان دیگری تحت تأثیر پرسینگ و بازی فیزیکی قرار گرفته است، اما نکتهی مهمی که نباید از آن غافل شد، کیفیت فنی و تکنیکی بازیکنان، خصوصاً در خط میانی تیمهای بزرگی مثل پاری سن ژرمن و اینتر است. کاکس تأکید میکند که در میان هیاهوی تمجید از پرسینگ، لازم است ارزش بازیکنانی که تسلط و مهارت بالایی در مالکیت توپ و خلق بازی دارند، همچنان دیده شود و هویت زیبای فوتبال فراموش نشود.
نبرد فینال لیگ قهرمانان امسال جدالی میان دو تیم با هافبکهایی فوقالعاده فنی است که کیفیت تکنیکیشان باید در مرکز توجه دوستداران فوتبال باشد.
امیرحسین صدر
۳۱ می ۲۰۲۵

در دههی اخیر، فوتبال بهشدت درگیر مسئلهی پرس شده است. البته پرس پدیدهی جدیدی در فوتبال نیست و میتوان ریشههای آن را تا بیش از یک قرن قبل دنبال کرد، اما در سالهای اخیر به سطحی رسیده که بعضی وقتها آدم را به فکر میاندازد؛ آیا فوتبال مسیر درستی را طی میکند یا نه؟ توان بدنی بالای فوتبالیستهای مدرن باعث شده آنها بتوانند سریعتر بدوند، مسافتهای بیشتری را با سرعت طی کنند و این کار را بارها و بارها تکرار کنند.
البته مزایای پرس کاملاً واضح است؛ تلاش برای بهدستآوردن توپ در مناطق بالایی زمین هم برای تیم ارزش دارد و هم میتواند برای تماشاگران هیجانانگیز باشد اما مشکل زمانی پیش میآید که بازیکنان بیشتر بهخاطر قدرت پرس خود انتخاب میشوند تا تواناییشان در مالکیت توپ.
در آن صورت، توان دویدن بر کیفیت فنی غلبه پیدا میکند و این موضوع جذابیت فوتبال را تحت تأثیر قرار میدهد. فوتبال باید بیشتر جذاب و تماشایی باشد تا صرفاً استوار بر قدرت بدنی!
وقتی رالف رانگنیک، سرمربی سابق منچستریونایتد گلایه میکرد، کریستیانو رونالدو بازیکنی نبود که چشمش برق بزند و فریاد بزند: «تیم مقابل توپ را به دست آورد، حالا چگونه میتوانیم آن را پس بگیریم؟»، آدم به این فکر میافتد واقعاً فوتبال چیست؟
آیا واقعاً میخواهیم بازیکنان حرفهای در سطح جهانی داشته باشیم که با گرفتن توپ توسط تیم رقیب خوشحال شوند به این امید که بتوانند توپ را در نیمهی بالای زمین پس بگیرند؟ یا بازیکنان سطحجهانیای میخواهیم که ترجیح بدهند تیم خودشان توپ را تحت کنترل داشته باشد؟
این حرف بهمعنی رد کامل پرسینگ نیست. وقتی آرسنال هفتهی گذشته فینال لیگ قهرمانان زنان را برد، پرسینگ آنها فوقالعاده بود. اما این پرس هوشمندانهای از تیمی بود که دو هافبک تدافعیاش، در واقع دو شمارهی ۱۰ بودند و دفاع میانیاش شامل هافبک میانی و مدافع چپِ تبدیلشده به مدافع وسط بود. آنها در اصل تیمی بودند فنی و صاحب توپ، که البته پرس خوبی هم داشتند.
این بحث ما را به فینال مردان لیگ قهرمانان میرساند، جایی که باید هر دو تیم را از همین منظر ارزیابی کنیم. معمولاً دربارهی پاری سن ژرمن، عملکرد بدون توپ تیم را معیار قرار میدهند، چون با روزهایی که مسی، امباپه و نیمار در تیم بودند و دفاع نمیکردند، تفاوت زیادی دارد. اما خطر این هست که نگاه ما اشتباه باشد. بله، PSG جنگنده و پرانرژی است، ولی در خط میانی تیمی فوقالعاده فنی و صاحب تکنیک هم هست.
در مصاحبهای پیش از پیروزی نیمهنهایی پاری سن ژرمن برابر آرسنال، مثلاً ژوائو نوس دربارهی اینکه چقدر از شکار بازیکنان حریف و پسگرفتن و مالکیت توپ لذت میبرد، صحبت کرد. اما حرف جالبتری هم زد. نوس قبل از تقابل با آرسنال گفت:
فکر میکنم آنها شاید از نظر بدنی قویتر باشند و ما شاید با توپ بهتر باشیم. چیزی که ما میخواهیم این است که با توپ، در نیمهی زمین حریف دفاع کنیم. چون داشتن توپ بهترین راه دفاع کردن است.

نوس معتقد بود تیم او از نظر فوتبالی از تیم مقابل برتر است و واقعاً هم درست فکر میکرد. بعد از آن بازی، آمارهایی در شبکههای اجتماعی پخش شد که نشان میداد نوس بیشترین تعداد تکل در یک فصل لیگ قهرمانان را از زمان جنارو گتوزو در فصل 08-2007 ثبت کرده است.
این آمار قابلتوجه است، اما با توجه به ساختار جدید رقابتها، با دو بازی بیشتر در مرحلهی گروهی و دو بازی بیشتر در مراحل حذفی، آمارها را تا حدی تحت تأثیر قرار میدهد. اما بههرحال ما آنقدر در ارزیابی هافبکها فقط از منظر قدرت توپگیری و دفاعی افراط به خرج دادهایم که توانایی بازیسازی آنها را کمتر مورد توجه و بررسی قرار میدهیم.
فابین رویز، در حالی که فیزیکیترین بازیکن بین سه هافبک اصلی پاری سن ژرمن است، در حفظ توپ و ارسال پاسهای رو به جلو هم فوقالعاده عمل میکند. او احتمالاً بهترین بازیکن اسپانیا در تیم قهرمان یورو ۲۰۲۴ در تابستان گذشته بود؛ بهویژه حرکت استثنایی (double-chop-back) و ضربه تمامکنندهاش مقابل کرواسی که یکی از صحنههای بهیادماندنی آن رقابتها بود.
توضیح: در این حرکت، بازیکن ابتدا با یکی از پاهایش روی توپ ضربهای میزند و آن را به پشت پای دیگرش میبرد، سپس بلافاصله همین حرکت را دوباره با پای دیگر یا همان پا تکرار میکند. هدف از این تکنیک، گمراه کردن مدافع و تغییر سریع جهت حرکت توپ است تا فضا برای فرار بازیکن ایجاد شود. این حرکت بیشتر در نبردهای یکبهیک و برای فرار از مدافع به کار میرود و نیازمند کنترل و سرعت عمل بالاست.
پشت سر آنها، ویتینیا نابغه واقعی است. او بازی را از عقب زمین شروع میکند و به شکلی حیرتآور، حتی تحت فشار هم در دریافت توپ راحت است اما نکته جالب اینجاست که او برخلاف هافبکهای معمولی که عقب میمانند، با جایگیری مثبت و زیرکانه، موفق میشود در زمان حمله، در حوالی محوطه جریمه حریف حی و حاضر باشد.
تمامی اینها به خاطر چرخشهای مکرر هافبکهای PSG در میانه میدان است.
گاهی حتی نمیتوانید تشخیص دهید نقش هر یک از این سه هافبک چیست، چراکه در مالکیت توپ، چنان سیال و هماهنگ هستند که نقشها بهراحتی جابهجا میشود. قطعاً این جنبه از بازی آنها شایسته توجه بیشتری است تا پرسینگی که انجام میدهند.
در واقع، شاید بتوان گفت اینتر حتی تیمی کاملاً فنیتر است. هافبک پوششی و دفاعی آنها هاکان چالهاناوعلو است که بخش نخست دوران حرفهایاش را بهعنوان یک شماره ۱۰ گذراند و پس از آن به این پست عمیقتر آمد تا بهترین فرم دوران فوتبالش را تجربه کند.
چالهاناوعلو پارسال گفته بود: «آندرهآ پیرلو همیشه الگوی من بود. سبک بازی و آرامش او توی زمین را دوست داشتم، هیچ استرسی نداشت.»
او مثل پیرلو، یک بازیکن تراکوارتیستا بوده که حالا تبدیل به رجیستا شده است. البته از یک جهت هم نقطه مقابل پیرلو است: بهجای اینکه از اینتر به میلان برود، از میلان به اینتر پیوسته است.
توضیح: در فوتبال ایتالیا، «ترکوارتیستا» (trequartista) به هافبکی گفته میشود که در منطقه هجومی بین خط هافبک و مهاجمان (اغلب پشت مهاجم نوک) فعالیت میکند و وظیفه خلق موقعیت گل دارد، یعنی همان نقش شماره ۱۰ یا بازیساز سنتی. «رجیستا» (regista) هافبکی است که نزدیک به خط دفاعی بازی میکند و وظیفه تنظیم و هدایت بازی از عمق زمین را بر عهده دارد. این بازیکن با پاسها و قدرت کنترل بازی، تیم را از عقب هدایت میکند (مانند آندرهآ پیرلو یا ژابی آلونسو). وقتی میگویند «trequartista-turned-regista»، منظور بازیکنی است که قبلاً نقش بازیساز هجومی (ترکوارتیستا) را داشته و حالا تبدیل به بازیگردان عقبنشین یا همان رجیستا شده است.
کمی جلوتر، در سمت چپ او؛ یک شماره ۱۰ دیگر ایستاده که پستش عوض شده است. مخیتاریان زمانی توجهها را به خود جلب کرد که با ۲۵ گل برای شاختار دونتسک، آقای گل لیگ اوکراین در فصل ۲۰۱۳-۲۰۱۲ شد. سپس دورتموند او را بهعنوان جانشین ماریو گوتسه در خدمت گرفت. در دوران حضورش در انگلیس با منچستریونایتد و آرسنال، اغلب در پست وینگر در جناحین چپ و راست هدر میرفت، در حالیکه بهترین فرم او زمانی بود که بهعنوان شماره ۱۰ بازی میکرد. اما مثل چالهاناوغلو، او هم در خط میانی به عقبتر منتقل شده و حالا در سن ۳۶ سالگی بیش از هر زمان دیگری میتواند بر بازیهای بزرگ تأثیرگذار باشد.
در میان سه هافبک، نیکولا بارلا مقاومترین و سرسختترین است، بازیکنی با انرژی بالا و پرتحرک که سریعاً به خط حمله ملحق میشود. او بازیکنی است که همیشه در حمله مشارکت دارد و به سمت دروازه یورش میبرد. در دوران آنتونیو کونته، دویدنهای بیحدش، ویژگی اصلی او بود، اما حالا تبدیل به بازیکنی آرامتر و باهوشتر شده است.

اینتر البته در پرسینگ هم تیمی موفق است. آنها بسته به شرایط بازی به شیوههای متفاوتی پرس میکنند؛ گاهی یارگیری تکبهتک انجام میدهند و گاهی با برنامهریزی دقیق، تله میگذارند و سپس بهصورت جمعی فشار میآورند. اما بخش غیرمعمولتر برنامه بازی آنها، اتفاقی است که در زمان مالکیت توپ میافتد؛ بهطور خاص، زمانی که مدافعان میانی متعددی را ناگهان جلو میکشند و خط دفاعی موقتاً تبدیل به دو هافبک میشود که به عقب برگشتهاند.
آنها همچنین با چشمپوشی تقریبی در دریبلزنی و تأکید و تمرکز بر ارسال پاسها و تحرک تیمی برای رد شدن از سد حریفان، شناخته شدهاند.
بدون شک، رشد تاکتیک پرسینگ زمینه را برای رخ دادن این اتفاقات ایجاد کرده است. چون این روزها، تیمها در سرتاسر زمین تحت فشار قرار میگیرند، به بازیکنانی روی آوردهاند که در مناطق عمیق زمین، راحت با توپ کار میکنند. آنها روی چرخش و جابهجایی پستها کار کردهاند تا بتوانند جلوی فشار حریف، با موفقیت بازیسازی کنند. همچنین بیشتر از گذشته سعی میکنند پرس حریف را به سوی خود میکشانند و با به دام انداختن آنها، با سرعت به فضاهای خالی حملهور میشوند.
همه این موارد میتواند هیجانانگیز باشد، اما اگر خود پرسینگ به چشمگیرترین و مهمترین ویژگی بخش فینال لیگ قهرمانان اروپا تبدیل شود، یعنی جایی کار اشتباه پیش رفته است. نبرد خط میانی فینال قطعاً تحت تأثیر پرسینگ خواهد بود؛ اما امیدواریم فارغ از آنکه کدام تیم برنده خواهد شد، همه ما بتوانیم درباره کیفیت فنی بازیکنان و تیمها صحبت کنیم.