آلبوم چراغ جادو - ۱۳۷۳ (۱۹۹۴)
ترانه،آهنگ و تنظیم : سعید محمدی
هفت تا سوار از هر چی برج و باروست
با دیوشون که تو چراغ جادوست
از هفت زمین و آسمون و دریا
اگه بخوان بیان بجنگن با ما
اگه بخوان بیان بجنگن با ما
میریم میریم به جنگشون
به جنگ دیو و ددشون
این همه آفتاب مهتابو
میذاریم جای شبشون
میریم میریم به جنگشون
به جنگ جادوگرشون
این همه آفتاب مهتابو
میپاشیم روی شبشون
ابرای آسمون اگه جم بشن
توی دل ما یه گولهی غم بشن
قصههای قشنگ بچگیمون
اگه که قصههای ماتم بشن
اگه که قصههای ماتم بشن
میریم میریم به جنگشون
به جنگ دیو و ددشون
این همه آفتاب مهتابو
میذاریم جای شبشون
میریم میریم به جنگشون
به جنگ جادوگرشون
این همه آفتاب مهتابو
میپاشیم روی شبشون
وقتی من و تو با همیم خانومک
غمها رو بیرون میکنیم کَمکَمک
وقتی من و تو با همیم خانومک
غمها رو بیرون میکنیم کَمکَمک
کمکمک بابا کمکمک
با قصههامون که همه حقیقی است
با دردامون که درد بیرفیقی است
با فصلامون که همگی بهارن
با دشتامون که همه سبزهزارن
با فصلامون که همگی بهارن
با دشتامون که همه سبزهزارن
میریم میریم به جنگشون
به جنگ دیو و ددشون
این همه آفتاب مهتابو
میذاریم جای شبشون
میریم میریم به جنگشون
به جنگ جادوگرشون
این همه آفتاب مهتابو
میپاشیم روی شبشون
وقتی من و تو با همیم خانومک
غمها رو بیرون میکنیم کَمکَمک
وقتی من و تو با همیم خانومک
غمها رو بیرون میکنیم کَمکَمک
کمکمک بابا کمکمک
از آسمون و از زمین اگه باز
یه لشگر غم بتازه یکهتاز
با قصههای بیبیگل اسب ناز
میریم به جنگشون با مطرب و ساز
با قصههای بیبیگل اسب ناز
میریم به جنگشون با مطرب و ساز
میریم میریم به جنگشون
به جنگ دیو و ددشون
این همه آفتاب مهتابو
میذاریم جای شبشون
میریم میریم به جنگشون
به جنگ جادوگرشون
این همه آفتاب مهتابو
میپاشیم روی شبشون