بامداد فردا اتفاقی مهم در واشنگتن دی سی رخ خواهد داد. پرزیدنت دانلد ترامپ قرار است درباره حمله به تاسیسات فردو.... در دیداری تعیین کننده در گروه H جام جهانی باشگاهها، الهلال عربستان و ردبول سالزبورگ در استادیوم آئودی فیلد واشنگتن به مصاف هم روند.
بار دیگر اسمها را مرور میکنیم: الهلال، ردبول، واشنگتن دی سی... بدون شک ردیف شدن چنین نامهایی کنار هم در کمتر از دو دهه قبل به هرچیزی به جز یک "مسابقه حساس در یک تورنمنت فوتبالی" مربوط میشد. ترکیبی که بیش و پیش از هر چیز یک سوال را به ذهن متبادر میسازد؛ تعریف یک باشگاه فوتبال در عصر ما چیست؟
سوال راحتی به نظر میرسد... تا زمانیکه به تعاریف قبلی ذهن خود ایمان داشته باشیم. رئال مادرید، منچستریونایتد، آث میلان، بایرن مونیخ... اینها باشگاه فوتبال هستند. مجموعههای بزرگ که با نامهای آشنا به ذهنمان میآیند: 15 قهرمانی اروپا، سر بابی چارلتون و سر الکس فرگوسن، مثلث مخوف هلندی و سن سیروی مهآلود، قیصر فرانتس بکن باوئر...
ما، باشگاه را با موزهی افتخاراتش تعریف میکنیم. با کلکسیون ستارگان تاریخ آن، با شبهای خاطره انگیز در استادیومی قدیمی، با سفرهای دور و دراز خارج از خانه. با فرهنگ مردم یک شهر و یک منطقه.
اما وقتی نام ردبول سالزبورگ را میشنویم... کسی یاد فوتبال یا اصلا کشور اتریش میفتد؟ خاطرات هانس کرانکل و هرتسوگ به ذهن میآید؟ حتی تصوری از تیمی که در پهنه آلپ به میدان میرود به ذهن شما میرسد؟ یا قبل از هر چیز یاد آن دو گاور خشمگین قرمزرنگ در دایره زردرنگ میفتیم و بازیکنانی که فقط برای بهره بردن از یک آکادمی بینالمللی مدرن به این مجموعه میآیند و مربیانی که مانند متخصصان دقیق یک کمپانی hi-tech وظیفه ارتقای سطح کیفی آنها و فروششان را دارند؟
در مورد الهلال سعودی چطور؟ برای ما در ایران، این تیم هویتی دیگر دارد و با خاطرات تلخ و شیرین (غالبا تلخ) تعریف میشود اما در سرتاسر جهان؟ مجموعه فاخری از ستارگان دنیای فوتبال که با قراردادهای کوتاه مدت، به دلایلی مختلفی که فوتبال یکی از آنهاست لباس الهلال را بر تن میکنند. بیایید عملکرد روبرتو مانچینی روی نیمکت تیم ملی عربستان را مرور کنیم. یا روزهای نیمار در لباس الهلال...
عشق، معدن، شفیلد...
رقابت باشگاهها در فوتبال، حتی زودتر از تیمهای ملی در اواسط قرن نوزدهم آغاز شد. از شفیلد تا بلکبرن. از شمال انگلستان تا اسکاتلند. تا سرزمینهای میانی، تا لندن و حومهی آن.
پس از مدتی کوتاه، مردم و عموما کارگران حاضر بودند برای تماشای فوتبال پول بپردازند. آنهم نه به عنوان یک تماشاگر بیطرف شبیه بینندگان تئاتر یا سینما... آنها، طرفدارانی بودند که با عشقشان به تیم خود یک افسانهی تازه را در زندگی بشر آغاز کردند... بازی مردم.

در فینال اف ای کاپ 1882، صدها طرفدار بلکبرن، از لانکشایر در شمال انگلستان راهی جنوب شدند تا بازی فینال را تماشا کنند. یک عشق خالص و ناب در میان زنان و مردانی سوار بر قطارها، اتوبوسها و ماشینهای شخصی. عشقی که شاخکهای کارخانه داران و صاحبان معادن در سرتاسر انگلستان را به خود جلب کرد. چرا نیروی این علاقه چرخهای کارخانهی ما را نچرخاند؟
با ورود کارخانه داران، مردانی با کت های فراک و کلاه سیلندر و تشکیل اتحادیه ها و نهادها و ساختارهای مدیریتی حول هر باشگاه، نخستین آجرهای دیوار بلند میان باشگاه و مردم چیده شد؛
مردانی متمول که زمینها را در اختیار دارند و در آن استادیوم میسازند، در جلسات خود در هتلها برای بازی فوتبال برنامه ریزی میکنند و لیگ و جام و... را سازماندهی میکنند. با این حال هنوز هم اولا و مهمترین عامل درامدد باشگاه، تعداد فروش بلیت است و این یعنی حتی در چرخه مالی هم صاحبان سرمایه نیز طرفداران همه کاره هستند. از طرفی تا یک قرن بعد و سال 1981 شیوهی عرضهي سهام باشگاهها به گونه ای بود که هیچگاه آنها را به عنوان یک نهاد سودآور برای مالکان تبدیل میساخت.
که عشق آسان نمود اول
با ورود تبلیغات، رسانه، ترنسفرهای بین المللی و تغییر چهرهی جهان در دههی 80 میلادی مالکان و تاجران تعاریف جدیدی را وارد دنیا فوتبال نمودند. حالا دیگر لیورپول، فقط تیم محبوب مرسیساید نبود مانند یک بطری کوکا یا یک دستگاه ویدیوی جی وی سی با درنوردیدن مرزها، در سرتاسر جهان طرفدار داشت. باشگاه فوتبال یک محصول بود. در دهه 90، هر چیز مربوط به باشگاه خرید و فروش میشد. باشگاهها به بهانههای کوچک و بزرگ از جمله جام باشگاههای جهان به سرتاسر دنیا سفر میکردند. از ژاپن تا ایالات متحده.
لیگ قهرمانان اروپا با صحنه گردانی غولی به نام سیلویو برلوسکونی آنقدر شیفتگان فوتبال را مسحور و مفتون ساخت که هیچکس دوست نداشت از پای پخش زنده ی رنگارنگ یکشنبه شبهای سری آ و باشگاههای ایتالیا بلند شود. طرفداران به سرعت یادگارهای سیاه و سفید گذشته را فراموش میکردند.
با همه این احوال، در چشم طرفداران فوتبال دهه 90، هنوز هم مالک خوب، کسی است که فقط تابستانها سر و کلهاش پیدا میشود و برای باشگاه درست و حسابی خرج میکند. هنوز هم رئیس در باشگاهها همان سرمربی ست و ستاره، بازیکنان...
تا روزی که برایا ولین بار، طرفداران یک تیم بخشی از ورزشگاه را به بنر مخصوص مالک تیم خود اختصاص میدهند. گوشهای در استمفوردبریج نه به نام پیتر آزگود، قهرمان قدیمی باشگاه اختصاص مییابد و نه تد دریک... پرچم آبی و سرخ و سفید روسیه، شمایلی از یک مرد ریشو با صورتی سرد و عبارت:
امپراطوری رومن.
برای اولین بار ثروتمندی که در سابقهی او چیزی از فوتبال پیدا نمیکنید تیمی را با سودای رساندن به همه چیز در فوتبال خریداری میکند. برای اولین بار تصویر مالک باشگاه مانند مردانی چون شنکلی، کلاف، ریوی، ونگر، فرگوسن، در روز جشن قهرمانی در دستان هواداران قرار میگیرد.
برای اولین بار یک باشگاه، جایی خارج از انگلستان طرفدارانی پیدا میکند که به زبان مالک آن تیم حرف میزنند. طعم شیرین جامهای رنگارنگ در بریج، صاحبان سرمایه را در سرزمینهای جنوبی مملکت آبراموویچ به طمع میاندازد. ثروتمندان دشداشه پوش، صاحبان عظیم ترین ذخایر سوخت کرهی زمین و ثروتمندترین مردان عالم... این بار نوبت عربهاست...
باشگاه، کالا...
باشگاه چیست؟ سوال ساده، این روزها، ابدا جواب آسانی ندارد... باشگاه بوتافوگو به لطف هزینههای جان تکستور تاجر آمریکایی و مالک هولدینگ ایگل در جام جهانی باشگاهها حاضر است، مردی که از قضا مالک المپیک لیون در اروپا نیز هست و بازیکنانی را از بوتا، به لیون فرستاده. چلسی و منچسترسیتی هر دو نماینده انگلیس، مهمترین افتخارات بینالمللی خود در کمتر از 15 سال قبل و ورود مالکان جدید خود به دست آوردهاند.

پی اس جی قهرمان فعلی، نماینده تمام و کمال یک پروژه درازمدت از دولت قطر در جهان است، اولسان هیوندای به تازگی و در جهشی بزرگ از قسمت خودروسازی کمپانی هیوندای به بخش کشیتیرانی آن واگذار شده و حتی ماملودی ساوندانز آفریقای جنوبی نیز به پاتریس موتسپه غول معدن و یکی از ثروتمندترین مردان آفریقا تعلق دارد.
حالا باشگاه فوتبال، نه نماینده یک شهر کوچک، یک فرهنگ فوتبالی و مجموعهای از ستارگان محلی، که نماینده کمپانیهای بزرگ، دولتها و مجموعههایی هستند که "باید" محصول خود را به دنیا عرضه کنند.
باشگاههای امروز کالایی در ازای شستشوی پول الیگارشها، دست آغشته به خون دیکتاتوها و شناساندن نام دولتهایی که آرزوهای بزرگی در جهان دارند. چیزی شبیه نبرد باشگاه نماینده افکار بلندپروازانه محمد بن سلمان در عربستان سعودی برابر تیمی از مجموعه اقماری ردبول، از نیوریورک و لایپزیگ تا سالزبورگ. حواستان به بامداد فردا باشد. ساعت 4:30 صبح. واشنگتن دی سی....