به نام خدا
.
قالب:غزل
.
غم ندارم در نهایت رنج شادی میشود
زخم دل را یاد حق همچون ضمادی میشود
.
نور دل ها قلبِ تاریکِ جهان روشن کند
عشق در باغ زمان ناگه زیادی میشود
.
سیب خنده بر درخت روی ما آید پدید
تا که طرحی نو کشی هر گل مدادی میشود
.
این سکوتِ تلخِ دنیا رفع با آواز مهر
مهربانی بر بشر نیکو نمادی میشود
.
در نهایت جانِ من مجنون به لیلی میرسد
یوسف گم گشته از نو سوی وادی میشود
.
سبزه های روح آدم خوش جوانه میزند
زان بشر بودن چو فعلی اعتیادی میشود
.
بر نیاز آدمی صد دست یاری میرسد
ننگ آن دم بر کسی بی اعتمادی میشود
.
میشود ها میشود آن روز وقتی که رسد
عشق در دنیا چو دین و اعتقادی میشود
.