در طول ساخت مستند جدید «آلیسون: داستان من» از شبکه LFC Original، گنجینهای از داستانها پدیدار شد و در اینجا برخی از موارد مورد علاقه ما آورده شده است.
این مستند سه قسمتی اختصاصی که اکنون میتوانید به طور کامل در All Red Video تماشا کنید، به بررسی زندگی و دوران حرفهای دروازهبان سرخها، آلیسون بکر، میپردازد.
این مستند شامل مصاحبههای ویژه با خود دروازهبان شماره ۱، خانواده و دوستان، همتیمیها و مربیان سابق و فعلی و موارد دیگر است.
چندین داستان فاش شده در طول فیلمبرداری را در زیر بخوانید...
🔻سنت دروازهبانی…
ظاهراً اجتنابناپذیر بود که آلیسون بین تیرکها قرار بگیرد. خانواده او از نسلی به نسل دیگر پر از دروازهبان است.
یکی از اجدادش یک دروازهبان آماتور بود، پدرش یک «دروازهبان» محترم - با «سبکی دیوانهوار» - و مادرش در دوران مدرسهاش در هندبال در این پست بازی میکرد.
آلیسون توضیح میدهد: «بعد نوبت برادرم [موریل] شد. فکر میکنم برادرم شروع کرد چون زیاد بازی پدرم را در دروازه تماشا میکرد و از آن لذت میبرد و او هم خیلی خوب بود، بنابراین شروع به بازی برای باشگاههای منطقه زندگی ما کرد. و من با تماشای بازی برادرم بزرگ شدم و بعد من، دروازهبان دیگر خانواده، آمدم.»
🔻آلیسون عاشق شیرینیجات است…
وقتی استعداد آلیسون او را در نوجوانی به سمت فوتبال حرفهای سوق داد، باید یک فداکاری کوچک میکرد: علاقهاش به شیرینیجات.
کلوچههای شکلاتی و بریگادیرو - یک دسر سنتی برزیلی - از جمله غذاهای مورد علاقهاش بودند تا اینکه تناسب اندام ورزشی در اولویت قرار گرفت.
او به یاد میآورد: «من در ابتدا کمی با این موضوع مبارزه کردم و با انتخاب سخت تناسب اندام و اجتناب از این چیزها دست و پنجه نرم کردم. در ابتدا کمی بزرگتر از بقیه بودم، سنگینتر از بقیه، شاید این یک عامل منفی برای من در آن زمان بود. اما به محض اینکه همه چیز برای من حرفهایتر شد، شاید وقتی ۱۶ ساله شدم، مسئولیت و تمام چیزهایی را که میتوانستند در حرفهام برای من بد باشند - از جمله شیرینیجات - پذیرفتم!»

پیوند یوتیوب بخشی از مستند آلیسون: داستان من
🔻او نگران بود که فرصت حضورش در لیورپول از دست برود...
آلیسون در تیم آ اس رم بود که در آوریل ۲۰۱۸ برای رویارویی با قرمزها در بازی رفت نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا به آنفیلد سفر کرد.
در آن زمان، او از گمانهزنیهایی مبنی بر تلاش لیورپول برای جذب او در تابستان آن سال آگاه بود.
بنابراین، شکست ۵-۲ تیم میهمان در آن شب نه تنها شانس رم برای صعود به فینال را کاهش داد، بلکه از نظر او، چشمانداز آلیسون برای تبدیل شدن به یک قرمز را نیز از بین برد.
او با جزئیات میگوید: «شایعاتی در مورد علاقه لیورپول به من وجود داشت. هیچ چیز خیلی جدی نبود، اما به عنوان یک بازیکن، شما شروع به تصور این میکنید که آیا یک باشگاه بزرگ ممکن است در تابستان به دنبال من بیاید؟ شاید یک فرصت؟ بنابراین باید به آنجا بروم و تمام تلاشم را بکنم.
سپس 5-2 میبازید و فکر میکنید، تمام شد!
با این وجود، کوپیتیها چنان تأثیری روی آلیسون گذاشته بودن که او تصمیم گرفت اگر لیورپول پیشنهادی ارائه دهد، مطمئناً این باشگاه برای او خواهد بود.
او ادامه میدهد: سر و صدا آنقدر بلند بود که به ذهنتان خطور نمیکند. با توجه به نحوهای که هواداران تیم را به جلو هل میدادند، آن شب غیرممکن بود که ما - رم - بازی را ببریم.
همچنین حس خوبی بود که به دلیل شایعات، هواداران شروع به آرزو کردن برای آمدن من به لیورپول کردند. در نیمه دوم، وقتی برای بازی در ورزشگاه زمین را عوض کردم و سمت کوپتیها قرار گرفتم، چند هوادار برایم دست زدند و احساس کردم: خب، شاید آنها بخواهند من بیایم.
این اتفاق خاصی بود و در آن لحظه گفتم: اگر این باشگاه به سراغ من بیاید، قطعاً بله.»
🔻ما مثل بچههایی بودیم که توی مغازه شیرینیفروشی هستند…
البته انتقال به مرسیساید تنها چند ماه بعد محقق شد.
آلیسون که به عنوان دروازهبان بلندمدت لیورپول شناخته میشد، تنها به یک جلسه تمرین با تیم جدیدش نیاز داشت تا خرد تصمیم باشگاه را نشان دهد.
یورگن کلوپ، سرمربی وقت قرمزها، فاش میکند: «وقتی او رسید، یادم میآید اولین جلسهاش در اویان بود، او به ما در اردوی تمرینی ملحق شد.
ما کمی تمرین شوتزنی انجام دادیم و حدود چهار یا پنج بار او چند سیو انجام داد و ما گفتیم: چی؟! مثلاً شوتهایی از فاصله ۱۰ یا ۱۲ یاردی به گوشه دروازه زدیم و او فقط گفت، هووووش! (اشاره به سرعت زیاد او در زمان شیرجه و رسیدن به توپ) اوه، این ممکنه؟ عالیه!
ما کمی مثل بچههایی بودیم که در مغازه شکلاتفروشی میگویند: اوه، ببین اینجا چی گیرمون اومده!»

پیوند یوتیوب بخشی از صحبتهای یورگن کلوپ
🔻او در مادرید احساس شکستناپذیری میکرد…
فصل اول آلیسون در لیورپول با قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا در ورزشگاه متروپولیتانو به پایان رسید.
او که در طول سفر سرخها تا آن بازی تماشایی مقابل تاتنهام هاتسپر در ژوئن ۲۰۱۹ نقشی کلیدی داشت، در فینال نیز در فرمی نفوذناپذیر بود و با ارائه چندین مهار عالی، باعث پیروزی ۲-۰ شاگردان کلوپ شد.
او به یاد میآورد: «من همیشه میگویم که هرگز نمیخواستم آن مسابقه تمام شود، اما بچهها گفتند: بله، اما اگر بازی را نبرید، جام را نخواهید برد، هرگز!
اما این به این دلیل بود که از آن بازی خیلی لذت بردم و این حس را داشتم که هرگز در آن بازی گل نخواهم خورد، به دلیل نحوه بازی تیم و همچنین به دلیل حال و هوای خودم.
مهار کردن، داشتن موقعیتها، ایجاد موقعیتها، جو ورزشگاه... چه شبی بود. از تک تک دقایق آن بازی لذت بردم.»
🔻هرگز تنها قدم نخواهی زد برای او چه معنایی دارد...؟
آلیسون در مورد سرود باشگاه میگوید: «پیامی که این آواز دارد را در ابتدا متوجه نشدم، اما بعد از اینکه به متن آواز نگاه کردم، فهمیدم واقعاً خاص است.
نحوه زندگی در لیورپول، جو اطراف باشگاه، هواداران، افرادی که در باشگاه کار میکنند، نحوه زندگی آنها، آنها به سبک «تو هرگز تنها قدم نخواهی زد» زندگی میکنند. آنها به یکدیگر کمک میکنند، فقط به دنبال خودشان نیستند، وقتی این آواز را میخوانند واقعاً منظورشان همین است و این آن را خاصتر میکند، زیرا این فقط یک آواز نیست.
و من این را وقتی پدرم را از دست دادم تجربه کردم. این آهنگ برای من و خانوادهام عالی بود، اینکه من هرگز تنها قدم نزدهام، مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، حتی در اوقات خوب یا بد.
این چیزی است که شما برای زندگی خود به ارمغان میآورید.»
🔻جشن غیرممکن…
در مورد ۱۶ می ۲۰۲۱، روزی که آلیسون به اولین دروازهبان لیورپول تبدیل شد که گل میزند، چیزهای زیادی گفته و نوشته شده است.
آن هم نه هر گلی. گل پیروزیبخش دقیقه ۹۵ مقابل وست برومویچ آلبیون که برای امیدهای سرخها برای صعود به لیگ قهرمانان اروپا در آن فصل بسیار مهم بود.

پیوند یوتیوب گل آلیسون به وستبرومویچ از زوایای مختلف
لحظهای سرشار از احساسات ناب که اندکی پس از درگذشت ناگهانی و غمانگیز پدر شماره یک رخ داد.
شاهکاری که ماگالی، مادر آلیسون از خانهاش در برزیل شاهد آن بود.
او میگوید: «من همیشه میگفتم که مادر یک دروازهبان هرگز نمیتواند گل را جشن بگیرد. او نمیتواند. یک دروازهبان هرگز گل نمیزند.»
ماگالی میگوید: «وقتی توپ به سرش خورد و او ضربه سر زد... من طوری فریاد زدم که انگار هرگز در زندگیام فریاد نزده بودم. همسایهها میتوانستند صدایم را بشنوند، برایم مهم نبود! من همیشه جیغ میزدم. حتی صدایم را هم از دست داده بودم.»
🔻او ذهنیت کلوپ را تغییر داد…
برخی میگویند قوانین برای زیر پا گذاشتن هستند.
و آلیسون با زیر پا گذاشتن یکی از سیاستهای کلوپ در مسیر مسابقات، در واقع موفق شد دیدگاه رئیس سابقش را تغییر دهد.
کلوپ توضیح میدهد: «نسخه جوانتر من، وقتی در اتوبوس به سمت ورزشگاه بودیم و کسی از تلفن هوشمند استفاده میکرد، کاملاً دیوانه میشد: بازی از قبل شروع شده، آماده شو، تمرکز کن.
آلی فقط دو ردیف پشت سر من نشسته بود و ما در راه یک بازی بودیم و صدای خندهاش را از طریق تلفن میشنیدید و با خودتان فکر میکردید، این چیه؟ و آلی با دخترش صحبت میکند. یک ساعت و ۱۵ دقیقه قبل از بازی و با صدای کودکانه با او صحبت میکند.
متوجه شدم که در ذهنم اینطور بود: آره، اگر علی فکر میکند مشکلی نیست، احتمالاً مشکلی نیست. این چیزی است که او نیاز دارد، باشه. و از آن لحظه به بعد در این لحظات خیلی آرامتر بودم.
هر کسی به وسایل خودش نیاز دارد و اگر این وسایل به او کمک میکنند تا وقتی با خانواده و بچهها در خانه صحبت میکند، روی بازی تمرکز کند، برای من مشکلی نیست.»
🔻داستان پشت نام او…
این مربوط به مادر است.
چرا اسم این اسطوره لیورپول آلیسون است؟
ماگالی میگوید: «میخواستم اسمش را رامسس بگذارم که یک اسم کتاب مقدس است. اما فکر کردیم رامسس اسم عجیبی برای یک نوزاد است. چه اسم قویای.
بنابراین به مادرم گفتم که قرار است آلیسون رامسس باشد. اینطوری بود. شاید [الهام گرفته از] خواندن، اما داستانی وجود ندارد. [به خاطر زیبایی اسم]، همین.»

* هر سه قسمت از مستند آلیسون: داستان من را در All Red Video تماشا کنید. برای تماشا نیاز به اشتراک دارید.
منبع: صفحه رسمی باشگاه لیورپول