طرفداری | آدمیر دمنزس (Ademir de Menezes) زاده هشتم نوامبر 1922 در شهر رسیفه برزیل است. او در پستهای مهاجم نوک، سایه و وینگر چپ بازی میکرد. فرزند رودریگز و اوتیلیا مارکز منزس، فوتبالش را از باشگاه پرایا دومینای برزیل آغاز کرد و پس از حضور در تیمهای پایه اسپورت رسیفه، مورد توجه مربیان باشگاه شهر زادگاهش قرار گرفت. او در کودکی، قهرمان شنا بود و در مسیرهای کوتاه، بسیار خوب شنا میکرد. پدر و مادر آدمیر، اصرار زیادی به پزشکشدنش داشتند و از این رو، او در دانشکده پزشکی رسیفه، مدتی در رشته دندانپزشکی تحصیل کرد. با این وجود، علاقه شدید به فوتبال، باعث شد تا خواسته این بازیکن به خواسته پدر و مادرش غلبه کند. پس از قهرمانی در مسابقات جوانان پرنامبوکو در سالهای 1938 و 1939، این بازیکن در سال 1940 به تیم بزرگسالان اسپورت رسیفه منتقل شد. نخستین فصل این بازیکن در رسیفه با حضورش به عنوان بازیکن تعویضی همراه بود. 15 بازی و سه گل، آمار آدمیر در این فصل بود. او در سال 1941 به بازیکن اصلی تیمش تبدیل شد و به همراه آنها، قهرمان جام ایالتی پرنامبوکو شد. هتتریک برابر نائوتیکو، از جمله مسابقاتی بود که باعث شد آدمیر، استعداد مطرحی در فوتبال برزیل باشد. 11 بازی، 10 گل و سه پاس گل، آمار ثبتشده این بازیکن در سال 1941 بوده است.

برگزاری اردوهای رسیفه در جنوب شرقی برزیل، آوازه آدمیر را به سراسر برزیل رساند. سه گل و یک پاس گل آدمیر برابر واسکودوگاما در یکی از مسابقات این اردوها، باعث شد تا او به بازیکن محبوب باشگاه واسکودوگاما تبدیل شود. سران واسکو، تصمیم گرفتند تا با پرداخت 800 هزار رئال برزیل، آدمیر را به عضویت خود درآورند. «بچه چانه بزرگ» یا کیشادا (Queixada)، لقبی بود که مدیران واسکودوگاما به دلیل چانه بزرگ استعداد جوان مدنظرشان به او داده بودند. این بازیکن در همان بازی نخست خود برای واسکودوگاما، نشان داد که یک لول از سایر بازیکنان این باشگاه جلوتر است. او نه تنها با هر دو پای خود، عملکرد خوبی داشت، بلکه خارج از محوطه جریمه نیز با موقعیتسازیها و تطبیقپذیری تاکتیکی، بازیکنی بسیار تاپ لول بود. او همواره عادات و رفتارهای مدافعان روبهروی خود را تحلیل میکرد و از پاشنه آشیل آنها استفاده میکرد. پیش از درخشش آدمیر، سیستم اکثر تیمهای برزیلی شامل سه مدافع میشد اما ظهور کیشادا، باعث شد تا سیستم چهاردفاعه، سیستم محبوب رقبای آدمیر باشد.
پائولو، بازیکن فلامینگو، در سمت راست بسیار قوی بود و از این رو، من از سمت چپ او دریبل میزدم. گرسون، بازیکن بوتافوگو، تکلهای خطرناکی میزد و استاد بازی فیزیکی بود؛ بنابراین اولویت من در بازی با این حریف، جلوگیری از لمس توپ توسط آن بود. در برابر بازیکنان تکنیکی نیز با تکلهای خودم، رو در رو میشدم. «بریدهای از مصاحبه آدمیر با پایگاه طرفداری واسکودوگاما - 1989»

آمارهای این بازیکن در واسکودوگاما، 21 بازی، 9 گل و سه پاس گل در فصل 1942، 18 بازی، 22 گل و پنج پاس گل در فصل 1943، 18 بازی، 12 گل و پنج پاس گل در فصل 1944 و 17 بازی، 13 گل و سه پاس گل در فصل 1945 بود. جنتیل کاردوسو، سرمربی وقت فلومیننزه، از طرفداران آدمیر از زمان جوانیاش بود؛ از این رو، عجیب نبود که این سرمربی در سال 1946، این مهاجم چانه بزرگ را بهترین گزینه برای تقویت تیم خود بنامد. او از مدیران فلومیننزه خواست تا با خرید آدمیر، قهرمانی تیم تحت هدایتش را تضمین کنند. هزینه گزاف باشگاه سه رنگ فوتبال برزیل برای خرید این بازیکن، او را به یکی از گرانترین بازیکنان وقت برزیل تبدیل کرد. قهرمانی مسابقات ایالتی برزیل در سال 1946، نتیجه درخشش آدمیر در ترکیب فلومیننزه بود و این مهم، اشک جنتیل کاردوسو را درآورد زیرا او آرزو داشت تا با خرید مهاجم محبوبش، سه رنگها را به قهرمانی برساند. 23 بازی، 24 گل و دو پاس گل، ثمره درخشش آدمیر در ترکیب فلومیننزه بود.

این بازیکن در نخستین فصل حضورش در فلومیننزه، برابر تیم سابقش یعنی واسکودوگاما نیز نمایش درخشانی داشت و با ثبت گل پیروزیبخش تیمش، مورد غضب طرفداران واسکو قرار گرفت. او یک فصل دیگر در جمع سه رنگها حضور داشت و به آمار 19 بازی، 16 گل و 9 پاس گل رسید. دوری آدمیر و واسکودوگاما، بیش از دو فصل نبود زیرا این باشگاه تصمیم گرفت تا گلزن سابش را در سال 1948 بازگرداند. در همان نخستین فصل بازگشت، آدمیر موفق شد تا به همراه تیم دوستداشتنی واسکودوگاما به قهرمانی مسابقات قهرمانی آمریکای جنوبی دست یابد. 17 بازی، 15 گل و دو پاس گل، آمار ثبتشده این بازیکن در این فصل بود. او در فصول بعدی به آمارهای 20 بازی، 30 گل و 11 پاس گل در فصل 1949، 19 بازی، 25 گل و هشت پاس گل در فصل 1950، پنج بازی و یک گل در فصل 1951، 18 بازی، 16 گل و شش پاس گل در فصل 1952، هشت بازی، سه گل و سه پاس گل در فصل 1953، 15 بازی، 11 گل و دو پاس گل در فصل 1954 و هفت بازی و دو گل در فصل 1955 برسد. ثبت 301 گل با پیراهن واسکو و انتخاب به عنوان بهترین بازیکن فصل در چهار دوره، از عواملی بود که این بازیکن را به یکی از بهترینهای تاریخ واسکودوگاما تبدیل کرد. او در سال 1957 به اسپورت رسیفه بازگشت و لحظات پایانی فوتبالش را در این باشگاه سپری کرد. او بنا بر گفته خود، پیش از آن که فوتبال، او را ترک کند، فوتبال را ترک کرد و در سال 1958، بازنشسته شد.

نخستین بازی ملی آدمیر برای تیم ملی برزیل، دیدار با کلمبیا در جام کامپئوناتو سودامریکانوی سال 1945 یا همان کوپا آمریکای امروزی بود. او نخستین گل ملی خود را در دومین بازی ملی برابر بولیوی ثبت کرد. هتتریک برابر اکوادور و گلزنی به آرژانتین، از تجربیات بعدی این بازیکن در کوپای آمریکای 1945 بود. او در کوپا آمریکای 1946 نیز حضور داشت و در چهار بازی خود، موفق به ثبت یک پاس گل برابر بولیوی شد. قهرمانی در کوپا آمریکای 1949، امری بود که به لطف درخشش کیشادا در ترکیب برزیل صورت پذیرفت. گلزنی برابر پرو و اکوادور، بریس برابر کلمبیا و هتتریک در دیدار فینال برابر پاراگوئه، از تأثیرات مثبت آدمیر در قهرمانی ملی خود بود. جام جهانی 1950 که به میزبانی برزیل برگزار میشد، امیدواریهای فراوانی را برای این بازیکن به وجود آورده بود تا افتخار ملی دیگری را در رده ملی داشته باشد. او در نخستین بازی خود در جام جهانی برابر مکزیک بریس کرد تا با قدرت زیادی، این تورنمنت را شروع کرده باشد. یک پاس گل در دومین دیدار برابر سوئیس و گلزنی برابر یوگسلاوی، حاصل کار این بازیکن در دو دیدار بعدیاش بود. چهار گل و یک پاس گل برابر سوئد و یک گل و چهار پاس گل برابر اسپانیا، آدمیر را به ستاره جام جهانی 1950 تبدیل کرد. او در دیدار فینال برابر اروگوئه که با شکست ناباورانه تیمش به لطف اشتباه عجیب معاصیر باربوسا، همراه بود، پاس تنها گل برزیل را ثبت کرد تا یکی از بازیکنان نسل مورد انتقاد برزیل باشد که پس از این ناکامی، همچنان محبوبیتش حفظ شده است. 9 گل این بازیکن در جام جهانی 1950، او را به آقای گل این تورنمنت تبدیل و نامش را در تاریخ جامهای جهانی جاودانه کرد. مسابقات قهرمانی پان آمریکن 1952 و کوپا آمریکای 1954 که با یک گل این بازیکن همراه بود، از تجربیات بعدی او در تورنمنتهای ملی بوده است. دیدار با اروگوئه در کوپا آمریکای 1954، آخرین بازی ملی آدمیر بوده است.
پس از پایان دوران فوتبال، آدمیر مربیگری را برگزید و در سال 1967، مدت کوتاهی سرمربی واسکودوگاما شد. عدم موفقیت در مربیگری باعث شد تا او تفسیر تلویزیونی فوتبال را برای ادامه ارتباطش با این ورزش، انتخاب کند. در سال 1994 بود که آدمیر متوجه شروع بیماری سرطان مغز استخوان در خود شد. او چندین بار به دلیل پیشرفت این بیماری در بیمارستان بستری شد و سرانجام در 11 می 1996، در سن 73 سالگی درگذشت. او در آرامستان سائو ژائو باپتیستا که در منطقه جنوبی ریودوژانیرو واقع شده، آرمیده است. نام او تا همیشه در تاریخ فوتبال برزیل جاودانه خواهد بود.

از سری خاطرات فوتبالی