به نام خدا
قالب:غزل
وزن:هزج مثمن اخرب
.
از من که جدا گشتی ، محبوبِ جهان گشتی
از دیدهی ما پنهان ، بر غیر عیان گشتی
.
هرکس که تو با اویی ، خوشبخت ترین فرد است
لیکن تو به ما یارا ، آهی ز نهان گشتی
.
میخواستمت ای دوست ، در عینِ ملامت ها
امّا تو به نام عشق ، در سود و زیان گشتی
.
گفتی که تو را یارم ، با شوق وفادارم
هر حرف که میگفتی ، برعکس همان گشتی
.
ای کاش که از پیوند ، بودیم حکایت ما
حالا بِنِگر جانا ، از هجر نشان گشتی
.
از اسم نکویت من ، صد بیت و غزل گفتم
اکنون که دگر تنها ، نامی به زبان گشتی
.
من در رهِ عشقت چون ، مجنون شدم و مردم
لاکن چو زلیخا تو ، زیبا و جوان گشتی
.
هرچند که با هجرش ، ایّامِ بهاران رفت
کن پیشه وفا ماکان ، ار چه چو خزان گشتی
.