در دل پایتخت پرهیاهوی اسپانیا، مادرید، جایی میان کوچهپسکوچههای آفتابزده و در سایه کاخ سلطنتی، تیمی متولد شد که بعدها تبدیل شد به سمبل برتری، شکوه و ارادهای تسلیمناپذیر در جهان فوتبال. رئال مادرید نهفقط یک باشگاه، بلکه اسطورهای زنده است؛ یک نهاد فرهنگی که فراتر از مرزهای ورزش رفته است. اگر فوتبال یک دین باشد، «سانتیاگو برنابئو» معبد مقدس آن است و پیراهن سفیدش، ردای قدیسین این ورزش.
تاریخ تولد باشگاه به ۶ مارس ۱۹۰۲ برمیگردد. در آن روز سرنوشتساز، گروهی از جوانان اسپانیایی عاشق فوتبال، که پیشتر در باشگاههای کوچکتر مادرید بازی میکردند، دور هم جمع شدند و با شور و اشتیاق، «باشگاه فوتبال مادرید» (Madrid Football Club) را بنیان نهادند. آنها هرگز تصور نمیکردند همین نطفه ساده، روزی به قدرتمندترین و پرافتخارترین باشگاه فوتبال جهان تبدیل شود. هدف اولیه آنها، ترویج فوتبال در پایتخت اسپانیا و رقابت با تیمهای محلی بود، اما رؤیای آنها خیلی زود از مرزهای شهر فراتر رفت.
در سال ۱۹۲۰، پادشاه آلفونسوی سیزدهم، که خود از علاقهمندان فوتبال بود، عنوان سلطنتی "Real" (به معنای "شاهی" یا "سلطنتی") را به تیم اعطا کرد؛ از آن روز، این تیم دیگر فقط مادرید نبود؛ رئال مادرید بود—تیم شاهان، با تاجی بر روی لوگوی خود که نماد این افتخار بود.
اما نقطهی عطف باشگاه، بیتردید با آمدن مردی به نام سانتیاگو برنابئو یسته (Santiago Bernabéu Yeste) آغاز شد. او که خود بازیکن سابق، کاپیتان و سپس مدیر باشگاه بود، پس از ویرانیهای جنگ داخلی اسپانیا، باشگاه را از خاکستر بلند کرد. برنابئو با بینشی بینظیر و عزمی راسخ، نه تنها ورزشگاه باشکوهی را ساخت که حالا نام خودش را بر دوش میکشد و در سال ۱۹۴۷ افتتاح شد، بلکه تصمیم گرفت رئال را به تیمی تبدیل کند که در اروپا فرمانروایی کند. رؤیای برنابئو، ساختن یک امپراتوری فوتبالی بود که بهترین بازیکنان جهان را گرد هم آورد و در بالاترین سطح رقابت کند… و او در این مأموریت، موفق شد. او پایههای ساختار حرفهای باشگاه، از جمله آکادمی جوانان (لا فابریکا) و بخشهای بینالمللی را بنا نهاد.
در دهه ۵۰ میلادی، رئال مادرید اولین تیمی بود که با تمام وجود به اروپا چشم دوخت و با جذب ستارگانی چون آلفردو دیاستفانو، اسطوره آرژانتینی که نیمهانسان و نیمهجادوگر بود، و فرانسیسکو خنتو، سریعترین بال چپ آن دوران، تاریخساز شد. رئال مادرید در این دوره، پنج بار پیاپی قهرمان اولین نسخههای جام باشگاههای اروپا شد: از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۰. این تیم شامل بازیکنانی چون فرنتس پوشکاش، ریموند کوپا، هکتور ریال و خوزه سانتاماریا، تصویر مطلق سلطه و برتری در فوتبال قاره بود. اگر بارسلونا با سبک بازی خود شعر میسرود، رئال مادرید قدرت، صلابت و ارادهای پولادین را به نمایش میگذاشت.
سالها گذشت و نسلها عوض شدند. ستارههایی بیشمار، هر یک برای مدتی پرچم سفید مادرید را برافراشتند. از خوانیتو، نماد شور و تعصب، تا امیلیو بوتراگوئنیو، "کرکس" افسانهای، و سپس رائول گونزالس، کاپیتان محبوب و نماد وفاداری، و ایکر کاسیاس، دروازهبان اسطورهای و "قدیس" مادرید. هر یک از این نامها، فصلی درخشان در کتاب تاریخ رئال مادرید نوشتند. اما این تنها مقدمهای بود بر یکی از پرشکوهترین دورههای تاریخ ورزش.
اوایل قرن ۲۱، فلورنتینو پرز، مردی جاهطلب و باهوش، برای اولین بار پروژهای بهنام "Galácticos" (کهکشانیها) را راهاندازی کرد. او بهترین بازیکنان جهان را با مبالغی نجومی به مادرید آورد: لوئیس فیگو با دریبلهای بینظیرش، زینالدین زیدان با آن کنترل توپ جادوییاش، رونالدو نازاریو، مهاجم برزیلی با استعداد بیحد و حصر، و دیوید بکام با ضربات آزاد دقیق و شهرت جهانیاش. این تیم، شاید همیشه برنده تمام جامها نبود، اما دنیا را مجبور کرد چشم از آنها برندارد. مادرید حالا نهفقط تیمی موفق، بلکه تئاتری از ستارگان بود که هر هفته میلیونها نفر را به تماشای خود میکشاند.
و بعد، در دهه ۲۰۱۰، تاریخ دوباره با درخشش بیسابقه رئال مادرید نوشته شد. با کریستیانو رونالدو، ماشین گلزنی بیرحم، در خط حمله و زینالدین زیدان، اسطوره سابق باشگاه، بر نیمکت مربیگری، رئال مادرید سه بار پیاپی قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شد (در سالهای ۲۰۱۶، ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸) و در مجموع طی پنج سال، چهار بار این جام را بالای سر برد (۲۰۱۴، ۲۰۱۶، ۲۰۱۷، ۲۰۱۸). این شاهکاری بود که در تاریخ این رقابت بینظیر بود و هیچ تیمی تا آن زمان حتی به آن نزدیک نشده بود. این دوره، اوج یک تیم هماهنگ و با اراده بود که هرگز تسلیم نمیشد.
رئال مادرید هیچوقت از نوشتن فصل جدید خسته نشد. حتی وقتی ستارهها رفتند، حتی وقتی زمین لرزید و تیم در آستانه حذف قرار گرفت، همیشه کسی بود که پرچم را بالا نگه دارد. امروز این مرد، جود بلینگهام است که با ورودش به تیم، جانی تازه به آن بخشیده؛ دیروز لوکا مودریچ با پاسهای جادوییاش، کریم بنزما با گلهای حیاتیاش و کریستیانو رونالدو با شوت های سهمگینش رهبری تیم را بر عهده داشتند. هر نسل، قهرمان خود را دارد؛ ولی نشان رئال، همیشه ثابت مانده: آن پیراهن سفید، با نوار طلایی تاجی سلطنتی.
در برنابئو، شکست پایان نیست. «کامبک» (بازگشت) یک سنت است، یک باور. رئال مادرید تیمیست که وقتی همه فکر میکنند تمام شده، تازه شروع میکند. این روحیه در شبهای جادویی لیگ قهرمانان به اوج خود میرسد: چه در شبی بارانی مقابل منچسترسیتی که در لحظات پایانی ورق برگشت، چه در آخرین دقیقه برابر پاریسنژرمن که با هتتریک بنزما به پیروزی رسیدند، یا لحظهی انفجار مقابل چلسی که پس از شکست در بازی رفت، در برنابئو حریف را از پیش رو برداشتند. این بازیها، نمادی از DNA رئال مادرید هستند: هرگز تسلیم نشدن.
رئال مادرید، فراتر از جامهاست. تیمیست که باور را زنده نگه میدارد. باور به اینکه هیچ چیزی تمام نشده، تا وقتی هنوز یک دقیقه روی ساعت باقیست و صدای هواداران در برنابئو طنینانداز است.
و شاید همین است راز قدرت بیانتهای رئال مادرید: در دنیایی که همه چیز گذراست، رئال مادرید، یادآور این است که عظمت، همیشه راهی برای ماندگاری پیدا میکند و رؤیاها، در پیراهن سفید، جاودانه میشوند.