بابک بابکمتاسفاته تو این مملکت، هیچی سر جای خودش نیست.
ارتش داریم، ولی یه نیروی دیگه بنام سپاه هست.
تازه بسیجی و فاطی کماندو هم داریم.
حالا کافی نبود ارتش آتش به اختیارم بهش اضافه شد.
خلاصه هر کی میتونه آتش کنه.
قانون یعنی هر کی به حکومت نزدیکتر.
دزدی کت، لواط کن، دروع بگو، زیر گوش هر کی بزن، ولی جرمت بر اساس نزدیک بودن یا نبودن محاسبه میشه.
طرف مداحه، ولی اسلحه کمرشه و به ماشین مردم شلیک میکنه. تازه بدون دیپلم میتونی عضو هیات علمی، اونم دانشگاه تهران بشی، ولی پرفسور مریم میزا خانی باید بره آمریکا و توی غربت فوت کنه.
بقول ارسطو، اگر جامعه ای هرج و مرج و هرکی به هرکیه، بخاطر فرم و عملکرد حکومته.
پلیس اول شلیک میکنه، بعد ایست میده، اکرم مرد که مرد، اگه نمرد، میرن خونش اول با وعده و اگر نشد با زور رضایت میگیرند.
خلاصه، بابای نعمت زاده هم به این خاطر زد زیر گوش مربی،
اصلا چه ربطی داره که پدر نعمت زاده اونجا باشه.
چون ۴۷ ساله ایران دست یک مشت آتش به اختیاره.
بنده خودم هم بسیجی هستم، هم پاسدار و خانواده شهید و رزمنده و جهادگر بودم.
الانم استاد بازنشسته دانشگاه هستم.
یک اصل در اقتصاد وجود دار که میگه:
یا تغییر کن، یا نابود شو.
حکومتی که ۴۷ ساله تمایل به اصلاح نداره، قطعا نابود خواهد شد.