طرفداری | هفتهی سوم لیگ برتر انگلیس با اتفاقات ریز و درشتی به پایان رسید که مرور کاملی روی هر ده مسابقه داریم. مهمترین بازی، بدون شک پیروزی 1-0 لیورپول مقابل تیم دفاعی آرتتا بود که این شکست آرسنال، انتقادهای زیادی را نسبت به رویکرد سرمربی این تیم روانه کرده است.
چلسی 2-0 فولام؛ VAR و بیرحمی مطلق
وقتی روز، روزت نباشد، هیچچیز درست پیش نمیرود.
باز هم یک تصمیم نادرست VAR علیه فولام و پنالتی برای چلسی. داستان اولین بازی هفته در همین خلاصه میشود؛ توپ اول به دست ژوائو پدرو برخورد کرد. واقعاً نمیدانم چرا پنالتی اعلام شد. این همه بیثباتی برای چیست؟ مطلقاً بیرحمانه بود.
جو کول، هافبک سابق چلسی و کارشناس تیانتی اسپورت در اینباره گفت:
وار واقعاً رسواکننده بود. باید یادمان باشد فوتبالی که تماشا میکنیم برای خیلیها اهمیت زیادی دارد، اما ویایآر خیلی خشک و بیاحساس شده و واقعاً جواب نمیدهد. این موضوع مبهم و سلیقهای شده، چهار دقیقه بازی را متوقف میکنی تا یک نفر برود پشت مانیتور و تصمیم خود را اعلام بدهد. این سیستم اصلاً جوابگو نیست.
تعجبی نداشت مارکو سیلوا بعد از سوت پایان بازی حسابی عصبانی به نظر میرسید و در پایان نیمه اول به انتظار داور ایستاد ولی به سراغ او نرفت. در پایان هم برای هواداران تیم میهمان دست زد و راهی رختکن شد.
فکر کنم نمیخواست جریمهی سنگینی برای خودش بخرد.
راب جونز، داور بازی، بهتر است مدتی دوروبر کراون کاتج پیدایش نشود؛ خیلیها آنجا از او بیزارند. جونز وقتی زمین را ترک میکرد، با سوتهای اعتراضی هواداران تیم میهمان روبهرو شد و خب تعجبی هم نداشت. این باخت واقعاً برای فولام سخت بود.

در نیمه اول بهتر بودند و فکر میکردند ۱-۰ جلو افتادهاند تا اینکه جونز و ویایآر جشنشان را خراب کردند. بعد هم گل وقت اضافهی چلسی و پنالتیای که به اشتباه گرفته شد. وقتی اوضاع بد پیش میرود، دیگر هیچچیز درست نمیشود.
این روزها تکلیفتان با چلسی روشن نیست، اما در روزی که همهچیز بهنفع آنها پیش رفت، مردان مارسکا سه امتیاز دیگر گرفتند و موقتاً در صدر لیگ برتر قرار گرفتند. اما این همهی ماجرای این بازی نبود. نمایش بد VAR فولام و فوتبال را نابود کرد.
منچستریونایتد 3-2 برنلی؛ آموریم به زحمت نفس میکشد
منچستریونایتد باز هم به یک برد دیرهنگام دیگر دست یافت، چیزی که به بخشی از هویت این تیم تبدیل شده است.
پنالتی برونو فرناندز در دقیقهی ۹۶:۱۰، چهارمین گل پیروزیبخش دیرهنگام یونایتد طبق آمار اپتا در لیگ برتر بود و دومین گل دیرهنگام در خانه بعد از گل مکتومینای مقابل برنتفورد در اکتبر ۲۰۲۳.
روبن آموریم، سرمربی یونایتد، در این دقایق حساس بهشدت مضطرب بود و طبق معمول قادر نبود پنالتی آخر بازی را نگاه کند. با وجود کسب سه امتیاز، باز هم انتقادها و سؤالات زیادی پیرامون عملکرد یونایتد و آموریم وجود خواهد داشت.
در یک مسابقهی نفسگیر در اولدترافورد، منچستریونایتد با نتیجهی ۳-۲ بر برنلی غلبه کرد؛ یونایتد شروع خوبی داشت و نیمهی اول را با حفظ مالکیت توپ و خلق موقعیت سپری کرد و موفق شد بعد از حدود نیم ساعت به گل برسد، هرچند روند بازی بعد از آن آرامتر شد و برتری مطلق آنها کمرنگ.

در نیمهی دوم دفاع ضعیف یونایتد خودش را نشان داد. برنلی روی یک کرنر گل عقبمانده را جبران کرد و با گل جایدون آنتونی بازی را به تساوی ۲-۲ کشاند. پیش از آن هم امبومو با اولین گلش برای یونایتد، خیلی زود یونایتد را ۲-۱ پیش انداخته بود. اما اشتباهات دفاعی، بار دیگر کار را به اما و اگر کشاند.
دقایق پایانی بازی، سراسر دلهره بود؛ خصوصاً برای روبن آموریم، سرمربی یونایتد که چند روز پیش هم حذف تلخی از جام اتحادیه مقابل گریمزبی در لیگ دو را تجربه کرده بود. این بار هم با یک تساوی خانگی مقابل تیم تازهواردی چون برنلی، شرایط برای او بسیار سخت میشد، اما فرناندز در حساسترین لحظه وارد عمل شد. او با خونسردی، پنالتی لحظات پایانی را به گل تبدیل کرد و هواداران را به وجد آورد.
در نهایت یونایتد در این بازی پرفرازونشیب موفق شد سه امتیاز را بهدست آورد، اما همچنان ایرادات دفاعی این تیم و انتقادات از آموریم پابرجاست.
این پیروزی با شعار همیشگی هواداران "Glory Glory Man United" همراه شد، هرچند که باز هم نقاط ضعف تیم مشهود بود و سؤالات زیادی پیرامون عملکرد سرمربی پرتغالی باقی مانده است. میدانید گل دیرهنگام فرناندز احتمالاً آموریم را برای مدتی از مرگ حتمی نجات داد، اما او به زحمت نفس میکشد.
تاتنهام 0-1 بورنموث؛ رویارویی با واقعیتها
توماس فرانک، مربی جدید این فصل تاتنهام، با واقعیت در لیگ برتر روبهرو شد. او خوب میداند هیچچیز ساده بهدست نمیآید.
تیم او در خانه و در بیشتر دقایق بازی خلاقیت لازم را نداشت و نسبت به بورنموث تیم دوم زمین بود. با ورود بریوال به خط میانی کمی جریان بازی تغییر کرد و بورنموث بیشتر عقب نشست تا از برد خود محافظت کند، اما در نهایت این میهمان بود که با نظم و انضباط سه امتیاز کامل را بهدست آورد.
هواداران تاتنهام با وجود پیروزی هفتهی پیش برابر منچسترسیتی، این بار تیمشان را با سوتهای اعتراضی بدرقه کردند.
مردان سفیدپوش پایتخت برای اولین بار در این فصل بهنوعی زمین خوردند و توماس فرانک واقعیت سخت سرمربیگری در این باشگاه را احساس کرد؛ تیم او کاملاً تحت سلطهی بورنموث بود. این نمایش خوب و امتیاز باارزشی برای مردان آندونی ایرائولا بود که ارزش آن در ماههای آتی مشخص خواهد شد.
ساندرلند 2-1 برنتفورد؛ بازگشت قابل ستایش
در آخرین لحظات وقت اضافی استادیوم لایت منفجر شد، جاییکه ویلسون ایزیدور یک بازگشت فوقالعادهی دیرهنگام را در دقیقهی نودوششم وقتهای اضافه کامل کرد.
این مهاجم با ضربهی سر توپ را از کائویمین کلهر، دروازهبان سابق لیورپول، گذراند؛ لحظهای کاملاً احساسی و پرشور برای هواداران ساندرلند بود. ضربهی سری فوقالعادهای بود!
هواداران ساندرلند این توانایی را دارند تا استادیوم لایت را به دژی نفوذناپذیر تبدیل کنند؛ تضمینی برای بقای تیمشان در لیگ برتر.

رکورد خانگی ساندرلند صد درصد پیروزی است و این کامبک اخیرشان، آنهم وقتی ده دقیقه مانده به پایان عقب بودند، واقعاً ویژه و قابل ستایش بود. هواداران گربههای سیاه پس از مهار پنالتی توسط دروازهبان رابین روفس چنان صدای کرکنندهای ایجاد کردند که جو جاری ورزشگاه را ملتهب کرد و وقتی ویلسون ایزیدور در دقیقهی ۹۶ گل پیروزی را با ضربهی سر زد، ورزشگاه کاملاً بههم ریخت و جشن و هیجان فوقالعادهای بهپا شد.
وولورهمپتون 2-3 اورتون؛ تافیها ستارهی خودشان را پیدا کردهاند
و ولوز در دقایق پایانی کمی ترس به جان مرسیسایدیها انداخت، اما اورتون مقاومت کرد و پیروز شد و سه امتیاز بهشایستگی نصیب میهمان شد. دیوید مویس دوباره تیمش را سرحال کرده است، چنانچه جک گریلیش را.
زمانی که بعدازظهر به پایان رسید، دهان جک گریلیش باز مانده بود و چشمهایش جمع شده بود. او مثل یک دوندهی ماراتن نفس میزد و هر قدمی که به سمت خط کنار زمین برمیداشت، نشان میداد پاهایش از شدت خستگی فریاد میکشند.
با این حال، وقتی از کنار دیوید مویس گذشت، ضربهای مهربانانه به پشتش خورد و بعد لبخندی بر چهرهاش شکل گرفت. لبخندی آشنا و پر از شیطنت. لبخندی که وقتی حالش خوب است روی لبش مینشیند. او تقریباً حیرتزده بود از اینکه هواداران اینقدر سریع به او دل بستهاند.
«دمشان گرم، باورنکردنی بود. چه میتوانم بگویم؟ این همان چیزی است که باید از هوادار بخواهی؛ این همان چیزی است که انتظار داری.»

از زاویهای دیگر میشود گفت این هواداران یک ستاره میخواهند و گویا به آن دست یافتهاند. شاید گریلیش این هفته با تماس تلفنی سرد توماس توخل و خط خوردن از لیست تیم ملی انگلیس روبهرو شد، اما پاسخ او چه بود؟ناراحتی بروز نداد، فقط جادویش را در میدان به نمایش گذاشت.
ولورهمپتون شاید حریف مناسبی برای اورتون بود، ولی تماشای گریلیش با لذت همراه بود که چطور در محوطهی جریمهی حریف، ویرانی به پا کرد.
مطمئن باشید که دیوید مویس مدام به او یادآوری خواهد کرد خودش هم باید گلزنی کند و این مرحلهی بعدی پیشرفت او بعد از فصلی بد و نادیدهگرفتهشده در منچسترسیتی خواهد بود.
با این حال، در حال حاضر "لبهی سکوها و صندلیها" بهترین توصیف است: همانجایی که هواداران اورتون هر بار که این بازیکن صاحب توپ میشود، در لبهی آن مینشینند و منتظر اتفاقی خاص هستند. اورتون ستاره و فرم خود را تا حد زیادی پیدا کرده است.
در حالیکه وولوز همچنان بعد از سه بازی هیچ توشهای، هرچند ناچیز، در بقچهی خود ندارد!
لیدزیونایتد 0-0 نیوکاسل؛ نبردی بیمورد
قطعاً تعجب نمیکنید برنامهی Match of the Day بیبیسی کدام بازی را در انتهای برنامه پخش خواهد کرد. مسابقهای که بههیچوجه جای صحبت باقی نمیگذارد.
با این وجود هواداران میزبان با شنیدن سوت پایان خوشحال شدند تا یک امتیاز دیگر به حساب تلاشهای آنها برای بقا اضافه شود و روند شکستناپذیری خانگیشان ادامه پیدا کند.
فرصت طلایی لیدز در آخرین دقایق فرا رسید؛ احتمالاً بهترین موقعیت کل بازی. دنیل فارکه، مربی لیدز، دستهایش را روی سرش گذاشت و دومینیک کالورت-لوین که از اورتون به لیدز پیوسته، خوب میداند باید بهتر از این عمل میکرد!
برای نیوکاسل هم این دومین تساوی ۰-۰ خارج از خانه در این فصل است و کاملاً حس میشود که ادی هاو بعد از پایان تعطیلات ملی مشتاق است خرید رکوردشکن تیمش، نیک وولتماده، را به زمین بفرستد.

مجبورم به آمارها اشاره کنم که نشان میدهد هیچکدام از دو تیم در یکسوم پایانی زمین موقعیت کافی ایجاد نکردند.
xG لیدز ۰.۵۹ و نیوکاسل ۰.۴۲ بود، اما مجموع ۱.۰۱ برای هر دو تیم، کمترین مجموع xG در یک بازی لیگ برتر در این فصل است. لیدز ۱۹ لمس توپ در محوطهی جریمهی حریف داشت مقابل ۱۳ لمس توپ نیوکاسل، اما فقط یک بار نیک پوپ را مجبور به واکنش کرد.
نیوکاسل هم دو شوت در چارچوب داشت، اما با وجود داشتن ۵۷ درصد مالکیت، در خلق موقعیت خطرناک کاملاً ناکام ماند. بدون ایساک، ادی هاو مسلماً بابت کمخطر بودن خط حملهی نیوکاسل مقابل لیدز نگران خواهد بود. بعد از هادرزفیلد در فصل ۱۸-۲۰۱۷، لیدز اولین تیم تازهوارد به لیگ برتر است که در دو بازی خانگی اولش کلینشیت ثبت میکند.
نیوکاسل نیز برای اولین بار از ژانویهی ۲۰۲۱ با هدایت استیو بروس، سه بازی متوالی خارج از خانه در لیگ را بدون گلزده به پایان رساند. خلاصه همهی اینها را گفتم تا بگویم آخرین دیدار روز شنبه، نبردی بود بسیار کسلکننده و بیمورد!
برایتون 2-1 منچسترسیتی؛ افسردگی پنهان گواردیولا و سیتی
نمایش خیرهکنندهی نیمهی دوم برایتون بحران سیتی را عمیقتر کرد؛ چهارمین شکست پیاپی گواردیولا برای اولین بار در دوران حرفهی مربیگری!
عادتها وقتی واقعاً به چشم میآیند که شکسته شوند و در سیتی، عادت همیشگیشان یعنی پیروزی، از یادشان رفته است. این احساس دیگر برایشان غریبه شده و برد بهراحتی بهدست نمیآید و این نهتنها آشکارا به چشم میآید بلکه توی ذوق میزند.
سیتی در برایتون یک رکورد تازه ثبت کرد، اما نه از آن رکوردهایی که دوست داشته باشید: پپ گواردیولا برای اولین بار در زندگی حرفهایاش چهار بازی پشتسر هم را باخته است!
حتی پیش از وقوع این اتفاق عجیب، تغییراتی در رفتار او به چشم میآمد که نشان میدهد در ذهن یکی از بزرگترین مربیان تاریخ چه میگذرد. پنجرهای رو به افسردگی پنهان.

موجودی که بیش از همه به روال تکراری وابسته است، گواردیولا قطعاً دلخوشیها و عادتهای خودش را دارد؛ مثل ژاکتهایی که خوششانسی میآوردند و فارغ از هر اتفاقی مدتها در دوران بردهای پیاپی در انگلیس به تن میکرد.
یا لیوان شراب قرمز بعد از بازی. یا نشستن در سکوت روی نیمکت یک ساعت قبل از شروع هیاهو، اغلب خیره به نقطهی نامعلومی میشود، انگار که به هیچ چیز خاصی فکر نمیکند. همین عادت نشستن، بزرگترین روتین اوست؛ همیشه در صندلی انتهای نیمکت. تنها، در خلوت ذهنی خودش. همیشه همین بوده. از اینرو هر تغییری قابلتوجه است.
وقتی او از صندلیاش بلند شد و به کنار خط رفت تا کنار نزدیکترین همکارش در باشگاه گفتوگوی پرشوری داشته باشد، همهچیز کمی متفاوت به نظر میآمد. با حرکات دست، خندههای کوتاه و بحثهایی صمیمانه.
بعد هم نگاهی دقیق به بازیکنانی که گرم میکردند انداخت؛ رفتاری که برای گواردیولا چندان معمول نبود. شاید دنبال واکنشی میگشت؟ انرژی تیم؟ زبان بدن بازیکنان؟

رفتاری نامعمول، در روزهایی غیرمعمول برای سیتی. گواردیولا در رسانهها تندتر شده، جملاتی گنگ خطاب به ستارههای تیمش دربارهی تحمل درد گفته و حتی به شوخی به انتقاد از لی کارسلی بابت مدیریت جک گریلیش در تیم ملی پرداخته است. احساس میکنید اگر برادر یا دوست صمیمی شما بود، به او تأکید میکردید حتماً با دکتر روانشناس قرار بگذارد!
گواردیولا بعد از بازی هشدار داد این افت شبیه سالهای قبل نیست و بهنوعی به هواداران گفت انتظار جهش ناگهانیِ همیشگی را که معمولاً در این برهه ایجاد میشود، نداشته باشید. نگرانکننده است.
حریفان بعدی سیتی؟ تاتنهام، لیورپول و ناتینگهام فارست. اوه اوه، این ساده نیست!
هرچند او هنوز هم معتقد است تیمش در بخشهایی خوب بازی میکند؛ و این دقیقاً مشکل کار است: فقط در بخشهایی و در بقیهی بازی؟ ضعیف. سیتی نیم ساعت اول عالی بود، وسط بازی معمولی و در سی دقیقهی پایانی ضربهپذیر و ناپایدار. این وقفهی دو هفتهای دیدارهای بینالمللی برایشان هدیهای بسیار باارزش است.
اما برایتون در نیمهی دوم عالی بود. تیمی که هنوز در خانه نباخته، با هر یورش و نفوذ به سوی دروازهی سیتی خطرآفرین بود. و وقتی بازیکنان هرتسلر جوان، مربی برایتون، جا افتادند، موفق شدند مهمانشان را حسابی اذیت کنند. برای سیتی این بازی مثل یک تله محسوب میشد. هورتسلر پس از بازی گفت نمیخواهد همیشه تیم کوچکِ شجاعی تلقی شوند. بردهایی مثل این ضروریاند.
پیامش در رختکن بین دو نیمه واضح بود: «صبورتر باشید، باور و شجاعت بیشتری نشان دهید.» بازیکنانش هم به حرفش گوش دادند. گل تساوی دوازده دقیقه مانده به پایان بازی، با شلوغی و سردرگمی مدافعان سیتی همراه بود و ژائو پدرو با فرصتطلبی توپ را از ادرسون عبور داد.
بعد از آن شکنندگی و استرس سیتی را فرا گرفت. اضطراب و عدم حضور بازیکنانی با ذهنی آرام محسوس بود. چشمان گواردیولا گشاد شد و به انتهای نیمکت تیم میهمان پناه برد.
اما این حرکت، یکی از همان عادتهای همیشگی او بود که از فصل پیش تا این فصل دائماً شاهد آن هستیم. بین خودمان باشد؛ با ادامهی این روند و شرایط روحی گواردیولا از هیچ چیز در سیتی مطمئن نیستم! حقیقتش برای گواردیولا نگرانم.
ناتینگهام فارست 0-3 وستهم
وستهام از دقیقه ۸۴ تا ۹۱ سه گل به ثمر رساند و یک پیروزی مهم و حیاتی را در زمین ناتینگهام فارست به دست آورد.
جارود بوون در دقیقه ۸۴ گل اول را زد، لوکاس پاکتا چهار دقیقه بعد از روی نقطه پنالتی گل دوم را به ثمر رساند و کالوم ویلسون هم گل سوم را زد تا پیروزی شیرین ۳-۰ چکشها کامل شود. بدجوری به آن نیاز داشتند.
این اولین برد فصل وستهام بود، نتیجهای که میتواند تا حدی فشار را از روی گراهام پاتر، سرمربی تیم، بردارد.
وستهام دو بازی نخستش در لیگ برتر را باخته بود و پیش از آن هم توسط وولورهمپتون از جام اتحادیه حذف شده بود.
در این مسابقه لوکاس پاکتا با آرامش پشت ضربه پنالتی ایستاد، پس از گل توپ را به گوشه دروازه فرستاد و راهی سمت هواداران شد. او با جشن ویژهای، گوشی خیالی را برداشت، آن را با عصبانیت کنار انداخت و پیراهن وستهام را بوسید.
پاکتا با این شادی پیامی هم به استونویلا داد؛ جایی که اونای امری تلاش داشت بازیکن برزیلی را قبل از پایان مهلت نقلوانتقالات بهصورت قرضی با بند خرید دائمی جذب کند. اما پاکتا با این واکنش نشان داد که فعلاً متعهد به وستهام است و قصد ترک تیم را ندارد.

این نتیجه بد برای ناتینگهام، با وجود رابطه سرد مالک یونانی و نونو اسپیریتو سانتو اگر ادامه داشته باشد، دردسرساز خواهد شد.
جرد بوون ستاره وستهام در این دیدار نشان داد که در کنار و زمانی که از سمت راست به داخل محوطه حرکت میکند، بسیار مؤثرتر عمل میکند. وستهام شدیداً به آمادگی و گلهای او نیاز مبرمی دارد.
استون ویلا 0-3 کریستال پالاس؛ قرار بود یک وداع زیبا باشد، اما وداع نبود!
هدف نقلوانتقالاتی لیورپول، مارک گهی، با یک گل تماشایی در پیروزی ۳-۰ کریستال پالاس مقابل استونویلا درخشش فوقالعادهای داشت؛ در حالیکه تیم اونای امری هم بدون دروازهبان خود، امیلیانو مارتینز، که به منچستر خواهد رفت، کاملاً درهمشکسته به نظر میرسید.
اگر این بازی، آخرین حضور گهی با پیراهن پالاس بود، خیلیها آرزو میکنند ایکاش همه وداعها به این زیبایی باشد. ایدهآل و بهیادماندنی!
در مهمترین دیدار هفته، کاپیتان لیورپول فرصت خوبی برابر آرسنال برای شلیک توپ داشت ولی با یک پاس تلگرافی شانسش را حرام کرد، در حالیکه همکار آینده او در قلب دفاع نشان داد مدافعان هم قادر به زدن گلهای زیبا با شوتهای سرکش هستند.

گل گهی فوقالعاده بود؛ شلیکی معرکه به گوشه بالای دروازه. گلی در سطح عالی از یک مدافع. مربی پالاس، اولیور گلاسنر، علاقه شدیدی به حفظ گهی داشت و حتی تهدید کرد در صورت فروش او استعفا میکند. او بعد از بازی هم تأکید کرد؛ جدا شدن گهی برای تیم منطقی نیست و پالاس هنوز جایگزین مناسبی برای او پیدا نکرده است.
لیورپول امیدوار بود با توجه به نگرانی رئیس باشگاه پالاس برای از دست دادن این بازیکن بدون دریافت مبلغی قابلتوجه، بتواند گهی را جذب کند. استیو پریش حق داشت، او اصلاً نمیخواست اتفاقی مشابه لیورپول با الکساندر آرنولد داشته باشد و گهی را مفت از دست بدهد. او حتی با پیوستن گهی به لیورپول موافقت کرد و این مدافع انگلیسی در تست پزشکی قرمزها حاضر شد اما ناکامی پالاس در خرید ایگور ژولیو بهعنوان جانشین گهی باعث شد معامله با لیورپول منتفی شود.

اما درباره استونویلا و امیلیانو مارتینز، موضوع بهمراتب سادهتر بود. غیبت مارتینز در لیست تیم باعث شد تا خبرنگاران، ماجرای علاقه منچستریونایتد به جذب یک دروازهبان جدید را جدیتر بگیرند. امری در کنفرانس مطبوعاتی پیش از بازی بهجای پاسخ واضح در این رابطه نداد.
در نبود مارتینز، پالاس فرصتهای زیادی به ویلا داد، اما ناکامی بازیکنانی مثل تیلمانس و امیلیانو بوئندیا اوضاع را بدتر کرد. بعد از گلهای گهی و سار، شوکهای پیاپی گریبان ویلا را گرفت. بدون مارتینز، آینده دروازه ویلا میتواند پرحاشیهتر شود. برد جذابی برای مردان گلاسنر در بیرمنگام بود.
لیورپول 1-0 آرسنال؛ ضربهی اول فقط هشداری از سوی قهرمان بود!
در هر نبرد بوکس، ورزشهای رزمی یا نزاع خیابانی، اولین ضربه هرچند ختم غائله نیست اما از اهمیت بسزایی برخوردار است. ازاینرو باید گفت؛ ضربه مهم اولیه را لیورپول، قهرمان کشور وارد کرد و با کسب سه امتیاز بزرگ در آنفیلد اعلام کرد هدف آنها چیست.
زمانیکه داور سوت پایان را زد، ورزشگاه آنفیلد غرق شادی شد؛ هواداران خوب میدانند تأثیر این برد از امروز تا پایان تا چه اندازه اهمیت دارد. مهم نبود بازی چندان جذابی ندیدیم، اما یک لحظه جادویی از دومینیک سوبوسلای تفاوت بین دو تیم را به رخ کشید. جاییکه باید، بازیکنی ظهور میکند. قهرمان، حالا بار دیگر صدرنشین لیگ برتر است.
لیورپول نشان داد چرا تیمی است که همه در کمین شکارش نشستهاند؛ آنها آرسنال، رقیب اصلی این فصلشان را با یک گل دیرهنگام مغلوب کردند و در این مسیر آرتتا بار دیگر به دستوپا زدن افتاد.

سوبوسلای با یک ضربه ایستگاهی تماشایی از فاصله ۳۲ متری در دقیقه ۸۳، قفل بازی را شکست و هواداران را به وجد آورد؛ گلی که قطعاً بارها به تماشای آن خواهند نشست.
اگرچه نبرد در نیمه اول بسیار کند و بدون هیجان بود. لیورپول هنوز راه نیفتاده بود و آرسنال ریسک زیادی نمیکرد؛ شاید تصویر گابریل هم همین حس را منتقل میکرد: نمایی از کمرمقترین نیمه اول این فصل.
در آخرین روز اتفاقات نقلوانتقالات این فصل تا ژانویه، ساعات تعیینکنندهای برای تیم آرنه اسلوت در بیرون از میدان در دفاتر با حسابداران و وکلا و ایجنتها، سپری شد و انتقال الکساندر ایساک به لیورپول بالاخره رسمی شد
البته امسال شرایط به جایی رسیده که گرانترین انتقال تاریخ لیگ برتر فقط نوعی بیمه است، نه الزام مطلق برای قهرمانی. تنها نگرانی درباره لیورپول این است که خط حملهشان کمی آسیبپذیر شده؛ شاید فروش داروین نونیز به الهلال و فوت تلخ دیوگو ژوتا این حس را ایجاد کرده. البته آنها هنوز یکی از بهترین مهاجمان تاریخ لیگ برتر، محمد صلاح را در اختیار دارند و خرید جدیدشان، هوگو اکیتیکه هم خوب جا افتاده است.
اضافه شدن ایساک به لیورپول، تقریباً بهمعنای تضمین یک قهرمانی دیگر و تکرار اختلاف امتیاز نسبت به فصل قبل است جاییکه با ده امتیاز اختلاف قهرمان شدند.
شاگردان آرنه اسلوت حالا هر سه بازی اولشان را بردهاند، دو بازی مقابل تیمهایی که فصل قبل در جمع پنج تیم اول بودند. رقیب دیگرشان هم بورنموث بود که شنبه تاتنهام را در لندن شوکزده کرد! این در حالی است که لیورپول هنوز به بهترین فرم خودش هم نرسیده است؛ آنها مقابل آرسنال محتاط مدتی تحت فشار بودند، اما باز هم راهی برای بردن پیدا کردند. این کلید بازکردن گنجها است.
شاید این بیانیه دندانشکنی بهحساب نمیآید اما به شکلی، هشداری به رقبا، با پیروزی مقابل تیمی که احتمالاً نزدیکترین رقیبشان در مسیر قهرمانی خواهد بود. این فقط اولین نشانهها است.
فلوریان ویرتس، گرانترین خرید تاریخ باشگاه پیش از رسمی شدن انتقال ایساک، کمکم در حال سازگاری با فوتبال انگلیس است. برخی تردیدهای اول فصل لیورپول هم با بازگشت الکسیس مکآلیستر به قلب خط میانی برطرف شد و در پایان بازی نیز نشانههایی از همان جذابیت و قدرت فصل گذشته قرمزها دیده میشد.
پس نگرانی درباره اینکه خرید ایساک تیم را به هم بریزد، کاملاً بیمورد است؛ ایساک بازیکنی بسیار باکیفیت است و آرنه اسلات هم سرمربیای است که اجازه نخواهد داد، چنین موردی تیمش را تحت تأثیر قرار دهد. با ملحق شدن ایساک به لیورپول، سایر تیمهای لیگ «باید» نگران باشند.

تمامی اینها بهمعنای عملکرد بد آرسنال نیست، اما بهسختی میشد این حس را از خود دور کرد که تیم میکل آرتتا تا حد زیادی با دست خودش و بهخاطر احتیاط آسیب دید. آرتتا، ابریچی ایزه و ایتن نوانری را از ترکیب اصلی کنار گذاشت، آن هم وقتی که از قبل ستارههایی مانند ساکا و اودگارد را به علت مصدومیت در اختیار نداشت.
در این بازی، با توجه به حضور بازیکنان جدید، آرسنال این شانس را داشت تا به لیورپول آسیب برساند. و این تعجب دوست و دشمن را برانگیخت. آرسنال تیمی است که میتواند از کوچکترین نقطهضعف هر رقیبی استفاده کند، اما اینبار در مقابل رقیب اصلی خود، این فرصت را از دست دادند. حتی با گذشت فقط سه بازی به نظر میرسد منچسترسیتی و نیوکاسل تهدید چندانی برای لیورپول نیستند. حتی اگر چلسی این فصل قویتر شده باشد، هنوز برای مدعی جدی بودن کمی زود است، شاید یک یا دو فصل دیگر باید صبر کنند.
در چنین شرایطی، جذب ایساک توسط لیورپول بیشتر شبیه یک خرید «لوکس» است، در واقع همان بیمهای که پیشتر به آن اشاره شد. این همان خریدی است که پیام میدهد: «اگر میتوانید ما را بگیرید!»
ازقضا، اگر قرار بود یکی از دو تیم نیازمند مهاجم ۱۲۰ میلیون پوندی باشد، آن تیم آرسنال بود. آنها همین تابستان ۶۳ میلیون پوند برای ویکتور یوکرس خرج کردند، اما یوکرس در آنفیلد تقریباً هیچ اثری از خود نگذاشت. البته هنوز برای قضاوت نهایی خیلی زود است، اما فعلاً مشهود است او هنوز با سطح تازه رقابت لیگ برتر مشکل دارد، هنوز جا نیفتاده است و به پختگی بیشتری نیازمند است.
در غیاب دو بازیکن برتر آرسنال، بهجای استفاده از خرید جدید، ابریچی ازه، آرتتا میکل مرینو و گابریل مارتینلی را به زمین فرستاد تا جای خالی آنها را پر کنند.
این انتخاب محافظهکارانه، بسیاری از هواداران آرسنال را ناامید کرد. البته فقط غیبت ازه نبود؛ آشکارا گزینه خلاقی برای جانشینی اودگارد روی نیمکت بود؛ ایتن وانری نوجوان، اما آرتتا ترجیح داد گزینه مطمئنتر و باتجربهتر مثل مرینو را به میدان بفرستد. شاید نوشدارویی بعد از مرگ سهراب باشد ولی حالا بهجرئت میتوان گفت؛ تصمیمات آرتتا و ترکیب تیم اصلاً درست نبوده است!
آرسنال فقط پنج دقیقه پس از شروع بازی با یک مصدومیت دیگر هم مواجه شد؛ ویلیام سالیبا پس از یک برخورد با اکیتیکه با درد چهرهاش درهم رفت، روی زمین نشست و منتظر توقف بازی شد. او جای خود را به کریستین موسکرا داد.
با وجود تمام این اختلالها و تغییرات اجباری، آرسنال در نیمه اول تیم برتر و تأثیرگذارتری بود. آنها مالکیت میانه میدان را در اختیار داشتند؛ ریکاردو کالافیوری در کنار دکلان رایس و مارتین زوبیمندی بازی میکرد و هر دو با اقتدار توپ را تحت کنترل داشتند.
چهلوپنج دقیقه اول، سوالات تازهای درباره فلوریان ویرتس، خرید رکوردشکن لیورپول، ایجاد کرد. ویرتس هنوز با سرعت و شدت فوتبال انگلیس کنار نیامده؛ او دوشنبهشب مقابل نیوکاسل هم بازیکنی کاملاً در حاشیه بود و مقابل آرسنال هم تا زمان شروع نیمه دوم نتوانست تأثیر خاصی بر روی بازی داشته باشد.
آرسنال خط دفاعی لیورپول را به دردسر انداخت؛ سرعت نونی مادوئکه، میلوش کرکز را بهشدت تحت فشار قرار داد و کرکز فقط با دو تکل نجاتبخش توانست جلوی او را بگیرد. در میانه نیمه اول، آلیسون با واکنشی تماشایی، شوت والی مادوئکه را از نزدیکی محوطه جریمه مهار کرد.
تنها زمانیکه آرسنال خودش را به دردسر انداخت، یک موقعیت گل برای لیورپول بهوجود آمد. آنها خوششانس بودند وقتی داوید رایا یک پاس اشتباه و کوتاه به فندایک در فاصله ۳۰ متری دروازه داد، کار به گل نکشید؛ فندایک میتوانست شوت بزند اما ترجیح داد توپ را به مکآلیستر برساند که رایس با تکل مانع شد.
لیورپول در نیمه دوم کنترل بازی را بیشتر در دست گرفت و درست پیش از دقیقه ۶۰ به گل رسید، اما گل آنها مردود شد.
ویرتس پاس تند مکآلیستر را در محوطه به زیبایی کنترل کرد و با یک چرخش، شوت محکمی زد که رایا توپ را کاملاً مهار نکرد؛ اکیتیکه توپ برگشتی را گل کرد اما در آفساید قرار داشت.
بیست دقیقه به پایان بازی، ازه و اودگارد وارد میدان شدند، اما بلافاصله این لیورپول بود که بهترین موقعیت بازی را خلق کرد؛ سوبوسلای یک پاس ۵۰ متری فوقالعاده به ویرتس در سمت چپ ارسال کرد، ویرتس به داخل آمد و توپ را به صلاح رساند، اما صلاح برخلاف همیشه کمی مکث کرد و شوتش دفع شد.
سوبوسلای که در پیروزی قبلی مقابل نیوکاسل بهعنوان دفاع راست کاذب درخشان ظاهر شده بود، اینبار هم ستاره میدان شد. او با یک ضربه آزاد، هشت دقیقه به پایان، بازی را برای قرمزها برد.

زوبیمندی با خطا روی کرتیس جونز در فاصله ۳۰ متری، کارت زرد گرفت. ضربه آزاد را سوبوسلای دقیق و زیبا نواخت، تمامی ویژگیهای یک ضربه کاشته فوقعالی را داشت. توپ از بالای دیوار دفاعی به پرواز درآمد و دور از دستان ناامید «رایا» تیرک را لمس کرد و دژ توپچیها را فرو ریخت. همین برای فروریختن آرتتا هم کافی بود.
آخرین پیروزی آرسنال در لیگ در آنفیلد به سال ۲۰۱۲ برمیگردد. این انتظار همچنان ادامه دارد. لیورپول ضربه اول نزاعی طولانی را وارد کرد. شاید کشنده نباشد ولی درد آن بر اندام آرتتا و تیم لندن نشست!