گرید به حالم
کوه و در و دشت
از این جدایی
مینالد از غم
این دل دمادم
فردا کجایی
سفر بخیر
سفر بخیر
مسافر من
گریه نکن
گریه نکن
به خاطر من
ــــــــــــــــــــــــ
باران میبارد امشب
دلم غم دارد امشب
آرامِ جانِ خسته
ره میسپارد امشب
در نگاهت، مانده چشمم
شاید از فکر سفر برگردی امشب
از تو دارم، یادگاری
سردی این بوسه را پیوسته بر لب
قطره قطره اشک چشمم
میچکد با نم نم باران به دامن
بستهای بار سفر را
با تو ای عاشقترین بد کردهام من
ــــــــــــــــــــــــ
رنگِ چشمت رنگِ دریا
سینهی من دشت غمها
یادم آید زیر باران
با تو بودم با تو تنها
زیر باران با تو بودم
زیر باران با تو تنها
ـــــــــــــــــــــــــ
باران میبارد امشب
دلم غم دارد امشب
آرامِ جان خسته
ره میسپارد امشب
این کلامِ آخرینت
برده میل زندگی را از سر من
گفتهای شاید بیایی
از سفر اما نمیشه باور من
رفتنت را کرده باور
التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم
بلکه باران شوید از جانم گناهم
این کلام آخرینت
برده میل زندگی را از سر من
گفتهای شاید بیایی
از سفر اما نمیشه باور من
کی رود از خاطر من
آخرین بوسه شبی در زیر باران
رفتی و کردم صدایت
اما در آغوش شب گشتی تو پنهان
...