طرفداری | هفت بازی فصل جدید برای آرسنال به این نحو سپری شد: صدرنشینی، دومین خط حمله برتر و بهترین خط دفاع. در حالی که منتقدان میکل آرتتا همچنان در حال بحث در مورد «ریسکپذیری» او هستند، تغییرات تاکتیکی در بازی توپچیها دیده میشود. آنالیزور اتلتیک به یک مورد کوچک اما مهم پرداخته است.
آرسنال برای دستیابی به جایگاهی بهتر از دومی در لیگ برتر چارهای جز تغییر و تحول در سبک بازیاش نداشت. پس از انجام 10 بازی در تمامی رقابتها، تیم تحت هدایت میکل آرتتا نشانههایی از تفاوت با گذشته را نشان میدهد؛ تفاوتهایی عمدتا به دلیل Bounce-Pass یا پاس برگشتی. طی سه فصل گذشته عوامg زیادی در ناکامی توپچیها در مسیر قهرمانی دخیل بودند. در فصل 23-2022، میکل آرتتا نتوانست با وفقدادن خودش مانع از سه تساوی پیاپی و زیانبار ماه آوریل شود. این مشکل در فصل 24-2023 رفع شد، اما آنها اینبار مقابل تیمهای انتهای جدولی امتیازهای حساسی را از دست دادند. فصل گذشته هم با مصدومیت بوکایو ساکا، مارتین اودگارد و کای هاورتس در کنار شش اخراجی تعیینکننده در جریان بازیها همراه شد.
سبک بازی آرسنال تا حد زیادی ثابت مانده، اما میکل آرتتا به این نتیجه رسیده است که برای ادامه مسیر، باید تغییراتی در برخی جزئیات اعمال کند. سرمربی 43 ساله پس از پیروزی 5-0 توپچیها برابر لیدزیونایتد گفته بود:
باید مطمئن شویم که در مسیر تکامل، ویژگیهای عالیمان را حفظ میکنیم و فقط همان چیزهایی را دستکاری میکنیم که میتوانند ارزش بزرگی برایمان ایجاد کنند. این همان کاری است که انجام دادهایم و ادامه خواهیم داد. خودتان خواهید دید.
هشت بازی گذشت و حالا تغییرات در بازی آرسنال، بهویژه در خط هافبک، محسوس است و آنها در صدر جدول لیگ برتر قرار گرفتهاند. یکی از مشکلات آرسنالِ فصل گذشته این بود که در مواجهه با تیمهایی که در یکسوم میانی زمین دفاع فشرده و منسجمی داشتند، گردش توپ آنها کند و قابل پیشبینی میشد. آنها در انتقال سریع و مؤثر توپ به دردسر میافتادند، اما امسال با بهرهگیری از «پاسهای برگشتی و پاس دیواری یا یکدو (wall pass)»، راهی برای شکستن خطوط دفاعی رقبا پیدا کردهاند. این دو نوع رویکرد از سادهترین، اما موثرترین روشها برای عبور از لوبلاک به شمار میروند. این دو نوع الگو بسیار ساده هستند: بازیکن A توپ را به بازیکن B که مقابلش قرار گرفته و تحت پرس حریف قرار دارد، پاس میدهد. بازیکن B بلافاصله توپ را به بازیکن A باز میگرداند یا اگر گزینه دیگری داشته باشد، آن را به بازیکن C منتقل میکند. در همین لحظه بازیکن A یا C میتوانند از فضایی که مدافعِ جلوکشیده برای پرسِ B خالی کرده، استفاده کنند.
نخستین نشانه از این الگو را در تقابل آرسنال و اتلتیکو بیلبائو مشاهده کردیم، جایی که مارتین زوبیمندی و اودگارد طی یک همکاری هوشمندانه توانستند بوکایو ساکا را در یک فضای آزاد پیدا کنند. این حرکت در گیف زیر بهوضوح مشخص است:
یک پاس پرس حریف را بالا آورده و باعث ایجاد فضای آزاد میشود
این تغییر ظریف باعث شده آرسنال روانتر و سیالتر بازی کند، هرچند این تغییر هنوز گاهبهگاه و در لحظاتی از بازی بروز میکند، نه بهصورت پایدار. نخستین نمود واقعی این تحول در جریان دیدار با ناتینگهام فارست پس از فیفادی سپتامبر دیده شد. در چنین مقاطعی از فصل، سرمربیان فوتبال معمولاً به دلیل تمرین با خریدهای جدید، فرصت کار بر روی ایدههای نو را در اختیار دارند. در آن دیدار، پنج نفر از هشت خرید تابستانی توپچیها در ترکیب حضور داشتند و پیروزی 3-0 را رقم زدند. در همان دقایق ابتدایی، کریستین موسکرا توپ را با یک ضربه زمینی محکم به مارتین اودگارد رساند و این هافبک نروژی هم با اولین لمس، مارتین زوبیمندی را صاحب توپ کرد.
الیوت اندرسون، هافبک ناتینگهام فارست برای بازپسگیری توپ به جلو آمد، اما همین حرکت منجر به ایجاد فضایی در پشت سرش شد. زوبیمندی نیز از آن فضا بهره برد و پاس خود را به ریکاردو کالافیوری در میانه زمین رساند. مدافع ایتالیایی دوباره اودگارد را در موقعیت پاس قرار دارد، اما ضربه این بازیکن دقت کافی را نداشت. با این حال، روزنهای در دفاع حریف شکل گرفته بود.
به حرکت سریع اودگارد هنگام پاس زوبیمندی به موسکرایِ مدافع دقت کنید
اودگارد کمی بعد بهدلیل مصدومیت از ناحیه شانه از زمین خارج شد، اما جریان پاسهای تکضرب و سریع تیمش همچنان ادامه یافت. ایتن وانری که به جای کاپیتان نروژی وارد زمین شده بود، پس از همکاری با وینگر چابکی مانند نونی مادوئکه، فضاهایی برای زوبیمندی ایجاد کرده بود؛ بازیکنی که خود نیز با هوشمندی چند موقعیت گلزنی برای ابرچی ازه فراهم کرد. خلاف گذشته که پاسهای آرسنال کند و قابل پیشبینی بودند، حالا بازی آنها تند، تیز و سرشار از ریتم و انرژی شده بود. بارها در طول بازی مقابل فارست، همین پاسهای سریع باعث شدند هافبکهای حریف از ساختار منسجم خود خارج شوند و فضاهایی در نیمه زمینشان ایجاد شود تا آرسنال از آن بهره ببرد.
الگوی مشابهی در تقابل با المپیاکوس در لیگ قهرمانان وجود داشت. در آن دیدار، داوید رایا بازی را با یک پاس هوشمندانه به اودگارد، درست در لحظهای که از فشار حریف خارج شده بود، آغاز کرد. سپس، بازهم دو پاس تکضرب بین اودگارد و زوبیمندی شکل گرفت تا هافبک طراح آرتتا در فضایی بهتر صاحب توپ شود. اودگارد با آرامش توپ را به بن وایت در نزدیکی خط میانی سپرد، و وایت نیز بلافاصله گابریل مارتینلی را در جناح راست پیدا کرد. این حرکت هماهنگ و سریع در نهایت منجر به خلق موقعیت گلزنی برای لیاندرو تروسار شد، اما ضربه او خلاف انتظار از کنار دروازه به بیرون رفت.
الگوی تاکتیکی آرسنال از کناره زمین هم میتواند منجر به خلق موقعیت شود
میکل آرتتا در اوت گذشته گفته بود: تکامل، از خودِ بازیکنان آغاز میشود. موضوع این است که آنها را بارها و بارها در موقعیتهایی قرار دهیم که بتوانند تواناییهایشان را بهدرستی بروز دهند. جای تعجب ندارد که همکاری اودگارد و زوبیمندی محور اجرای چنین الگویی بوده است. با این حال، با توجه به مصدومیت اودگارد از ناحیه رباط داخلی، این همکاری متوقف شده است؛ موضوعی که برای سرمربی اسپانیایی چندان خوشایند نبود، چراکه این دو بازیکن در حال رسیدن به یک درک متقابل تاکتیکی بودند. در این ساختار، زوبیمندی که عموماً در نقش هافبک عقبتر بازی میکند، بخش کلیدی پازل آرتتا بهشمار میرود. دید وسیع، هوش تاکتیکی و توانایی او در پاسهای عمقی، عامل اصلی پیشبرد مؤثر توپ به جلو است.
هرچه این الگوها بیشتر در میدان تکرار و نهادینه شوند، آرسنال خطرناکتر و غیرقابل پیشبینیتر میشود. بااینحال، پاسهای برگشتی یا دیواری تنها برای نفوذ و خلق موقعیت نیستند؛ هدف دوم آنها، حفظ ریتم و کنترل جریان بازی زیر فشار است و در این نقش، بازیکنان دیگری نیز میتوانند جایگزین شوند. نمونهای روشن از این رویکرد در تقابل پرتنش آرسنال و نیوکاسل مشاهده شد. در دیداری که اودگارد به دلیل مصدومیت غایب بود، توپچیها بر بازی مسلط بودند اما به دلیل یک اشتباه فردی گل اول را دریافت کردند. آنچه در نیمه نخست برتری آنها را رقم زد، نحوهی چرخش توپ و استفاده هوشمندانه از پاسهای کوتاه و سریع بود. آرسنال در سه سفر پیشین خود به سنت جیمز پارک هرگز پیروز نشده بود، چرا که درگیر آشوب، هیجان و ریتم دیوانهوار بازیهای نیوکاسل میشد، همان چیزی که تماشاگران پرشور کلاغها پارک انتظارش را دارند.
با این حال، حرکاتی مانند توالی دو پاس برگشتی از ابرچی ازه و لیاندرو تروسار تیم را از فشار خارج کرد و نشان داد چرا این الگوهای که در ظاهر ساده هستند، چنین نقشی حیاتی در حفظ تسلط و کنترل بازی ایفا میکنند.
در تصویر چهارم، 9 بازیکن از نیوکاسل در زمین آرسنال حضور دارند، اما بازیکنان آرتتا به راحتی از زیر فشار خارج میشوند
اگر پاس دکلان رایس با دقت بیشتری ارسال میشد، ریکاردو کالافیوری موقعیت خوبی برای پیشروی داشت. با این حال، پاس رایس به پشت سر او ارسال شد و مدافع ایتالیایی ترجیح داد مالکیت توپ را حفظ کرده و بازیسازی را از نو شروع کند. آرسنال نزدیک به یک دقیقه دیگر توپ را در اختیار داشت و با گردش پیوسته آن، ریتم بازی را کنترل و جو پرهیاهوی ورزشگاه را آرام کرد تا تسلط بهتری بر بازی داشته باشد. دقایقی بعد، همین آرامش و تسلط زمینهساز حرکتی روان و هماهنگ شد که در نهایت ضربه لیاندرو تروسار به تیر دروازه را رقم زد.
فارغ از مصدومیت اودگارد، آرسنال از این بازه هفتدیداری با عملکردی درخشان عبور کرد: شش پیروزی و تنها یک تساوی. اکنون، تا فیفادی ماه نوامبر، یک دوره هفت دیداری دیگر پیش روی توپچیها خواهد بود. اگر در این مقطع نیز نشانههای بیشتری از همان «تکاملِ آرتتا» دیده شود، امیدها بیش از پیش افزایش خواهد یافت. امید به فصلی که نهتنها نتایج درخشان، بلکه هیجان، کیفیت و مهمتر از همه، جام قهرمانی را برای آرسنال به ارمغان آورد.
نگاه فنی آرت دِ روشه برای اتلتیک