طرفداری | احتمالاً اصلیترین علت توفیق نیافتن فلوریان ویرتس در لباس لیورپول تا به اینجا فقط و فقط یک چیز است: دوران مجلات هفتگی و روزنامههایی که هر ۲۴ ساعت یکبار چاپ میشد، تمام شده و اکنون هر ثانیه میتوان یک محتوای جدید دربارهی گل نزدن یک بازیکن ۱۰۰ میلیون پوندی منتشر کرد.
خب، اعتراف میکنم من هم یکی از همانها هستم و فقط برای حفظ ظاهر توانستم تا امروز صبر کنم. اگرچه فلو را در همان هفتهی دوم از تیم فانتزیام بیرون انداختم.
در هر صورت، مطلب زیر شامل سه بخش برای تحلیل مشکلات بهترین بازیکن سال ۲۰۲۵ فوتبال آلمان در قهرمان سال ۲۰۲۵ لیگ انگلستان است. نخست یادداشتی مشترک از چهار ژورنالیست آلمانی، ماتیاس درش، الیور هارتمن، کییر رادنِج و سباستین ولف در مجلهی کیکر، سپس مصاحبهای با دیدی هامان، مردی که مانند ویرتس از آلمان راهی لیورپول شده و در نهایت سرگذشت کوین کیگان که مسیری معکوس را طی کرد و پس از یک سال جهنمی در هامبورگ، سرانجام با پیوندی خوشیُمن برندهی توپ طلا شد... به دنیای کشف رمز فلوریان ویرتس در مرسیساید خوش آمدید...
یک بارِ سنگینِ سنگینِ سنگین
آیا واقعاً هدف ناگلزمن مخابرهی پیغامی مهم به منتقدان ویرتس بود؟ در آخرین تمرین تیم ملی آلمان در ماه اکتبر و زمانی که انتقادات از بازیکن سال آلمان به اوج رسیده بود، ناگلزمن در آغاز کار و هنگامی که قرار بود بازیکنان تمرین سنتی گرمکردن را با بلند کردن و حمل یکدیگر انجام دهند، فلوریان ویرتس با قد ۱.۷۷ متر و وزن ۷۱ کیلوگرم باید جاناتان تاه، ۱.۹۴ سانتی و با وزن حدود ۹۵ را بلند میکرد. به دشواری، باری که امروز در دنیای فوتبال بر دوش اوست.

کمتر قابی میتواند به این اندازه وضعیت پیچیدهی ویرتس را در این روزها و هفتهها به تصویر بکشد. ویرتس پس از ترک منطقهی امن خود در لورکوزن و پیوستن به لیورپول با تجربهی مشکلات آشکار در لیگ برتر، بار سنگینی را بر دوش دارد. در عین حال، همهی کسانی که با او در ارتباط هستند، تلاش میکنند تا به او کمک کنند. تشویقها، آنالیزها و حتی گاهی بهانهها از هر سو شنیده میشود: مدت زیادی طول میکشد تا او با لیگ برتر هماهنگ شود، گلها و پاسگلها همهچیز نیستند، تمام تیم به مشکل خورده، سبک او با تیم فرق دارد و... آیا ویرتس واقعاً به همهی اینها نیاز دارد؟
همتیمی او، سرژ گنابری، که چنین دورانی را کم و بیش پس از موفقیت در تیم زیر ۲۱ سالهها تجربه کرده، در سال ۲۰۲۰ با عملکردی درخشان قهرمان اروپا شده، دورانی پرانتقاد را گذرانده و اکنون بار دیگر از مردان کلیدی موفقیتهای آغاز فصل بایرن است، اعتقاد دارد ویرتس نیازمند یک برنامهی ویژه و فشرده جهت بازیابی قدرت جسمی و روحی است:
من این حس را ندارم که فلو افت کرده. او در تمرین میخندد و حال خوبی دارد. هیچکس به کیفیت او شک ندارد و نباید هم داشته باشد. در لیورپول تأثیرگذار خواهد بود و فقط به تمرکز نیاز دارد.
از طرفی ناگلزمن میگوید:
کاملاً طبیعی است که پس از انتقال به یک باشگاه جدید، در یک کشور جدید و در یک لیگ جدید به زمان نیاز داشته باشید. بله، مهاجمان با گلزنی در همان روز اول میخ خود را میکوبند، اما پست و وظیفهی او چیز دیگری است. عملکرد او در لیورپول فوقالعاده نبوده، اما آنقدرها هم که در نقدهای سیاه میگویند منفی نبوده است.
او بازیکنی است که باید موقعیت ایجاد کند. این یک مسئلهی ظریف است؛ ایجاد موقعیت با گلزنی مردان جلویی تیم تعریف شده و به آماری مثبت بدل میشود، اما اگر مهاجمان کار خود را انجام ندهند، چطور؟ از طرفی سبک بازی او به گونهای است که همیشه سه چهار نفر اطرافش ایستادهاند، پس نباید انتظار داشته باشید هر توپی که به سمتش میآید بلافاصله به یک موقعیت خطرناک و از طرف مهاجمان به گلی بدل شود.
همه منتظرند آقای ویرتس
مشکل دیگر خود لیورپول در فصل جدید است. با گذشت روزهای ابتدایی و شور و حال گلهای دقیقهی ۹۰ و جادوی آنفیلد، مشکلات یکبهیک عیان شده است. آنها هنوز به عنوان یک تیم عمل نمیکنند. این از یکسو به دلیل بازسازی گسترده و پرهزینهای است که در تابستان انجام شده و از سوی دیگر به دلیل تراژدی مرگ دیوگو ژوتا.
پیتر کراوچ، مهاجم سابق تیم ملی انگلیس و لیورپول، میگوید:
اگر کسی بتواند در حال حاضر با وضعیت ویرتس ارتباط برقرار کند، آن شخص من هستم. وقتی به لیورپول آمدم، دوران سختی را پشت سر گذاشتم. ۱۸ بازی طول کشید تا اولین گلم را به ثمر برسانم. مسئله این است که من خوب بازی میکردم و فقط گل نزده بودم. فکر میکنم در مورد ویرتس هم همینطور است.
این مهاجم سابق همچنین موضوع قیمت هنگفت ویرتس را به میان میکشد:
فلوریان فوتبالیست با استعدادی است، اما ثابت کردن جای پای خود در ترکیب، شروع سریع و گلزنی کار دشواری است، بهخصوص به این دلیل که پول زیادی در کار بوده است. اگر او از تیم جوانان آمده بود، همه میگفتیم فلوریان چقدر خوب است که اینطور پاس میدهد، میچرخد، بازیسازی میکند. اما وقتی به یک بازیکن ۱۰۰ میلیون پوندی اشاره میکنیم؟ آه، ارزشش را داشت؟ اما من شخصاً دوست دارم به او به عنوان یک فوتبالیست نگاه کنم و از خودم بپرسم: آیا او واقعاً فوتبالیست خوبی است؟ هیچ شکی در این مورد وجود ندارد.
مارتین ساموئل، خبرنگار ارشد ورزشی روزنامهی تایمز، به پیچیدگیهای لیگ برتر اشاره میکند:
لیگ برتر دشوار است. از هر لیگ بزرگ دیگری در اروپا سختتر و از نظر فیزیکی طاقتفرساتر است. استانداردها بسیار بالاتر از بوندسلیگا هستند.
او به مثالهایی از گذشته اشاره میکند:
بازیکنانی با شهرت و سابقهی عالی مانند باستین شوایناشتایگر وجود دارند که به فوتبال انگلیس آمدند و نتوانستند خود را تثبیت کنند. حتی میشائیل بالاک هم شروع کندی داشت. بنابراین مسئلهی «شروع آرام یک بازیکن آلمانی در لیگ برتر» نیست، بلکه مشکل منحصربهفرد ویرتس، «آغاز ضعیف یک بازیکن ۱۰۰ میلیون پوندی» است. از بازیکنانی که چنین مبالغی برای آنها پرداخت میشود انتظار میرود که در اوج آمادگی باشند. آنها بلافاصله در ترکیب اصلی قرار میگیرند و هر بازی گل نزدن آنها را در رأس تیتر اخبار قرار میدهد. نیمکتنشین شدنشان زیر ذرهبین است. تعویض، خطا، کارت زرد، مصدومیت... همهچیز با جملهی «اینقدر نمیارزد» اندازهگیری میشود. اما مشکلات تعادل ترکیب لیورپول در این فصل فراتر از ویرتس است.
در آلمان و در برهوت ستارگانی که باید بار تیم ملی را به دوش بکشند، همه با اطمینان دربارهی ویرتس سخن میگویند. یورگن کلوپ پیشبینی میکند:
همهچیز خوب خواهد شد.
مرد محبوب آنفیلد به کیکر میگوید:
شکی ندارم! او تا آخرین پاسش در زمین برای تیم مفید خواهد بود. همه میبینند که او چقدر خوب است. او در باشگاه مناسبی بازی میکند؛ جایی که طرفداران صبور هستند و اهل غر زدن نیستند. مردم به ویرتس کمک خواهند کرد.
آندریاس مولر یکی از موارد مشابه این انتقال در سالها قبل است. او در سال ۱۹۹۲ وقتی ۲۵ سال داشت از اینتراخت فرانکفورت به یوونتوس رفت؛ به یک باشگاه بزرگ با حضور نامهایی بزرگ در بزرگترین لیگ آن زمان دنیای فوتبال. یک شرایط تقریباً مشابه، اما در دورانی متفاوت از منظر رسانهای. اندی مولر که اکنون ۵۸ سال دارد میگوید:
زیر سؤال بردن انتقال فلوریان ویرتس به لیورپول بیمعنی است. یک بازیکن در این کلاس معمولاً نیازی به دورهی طولانی برای هماهنگی با تیم ندارد، اما وقتی خود تیم نیز دچار تغییرات بنیادی شده، شرایط فرق میکند. بازیکنان ابتدا باید جای خود را پیدا کنند. این هماهنگی چه در تیم و چه در فلو، هفتهبههفته آشکارتر خواهد شد. او قطعاً خود را در باشگاه فوتبال لیورپول تثبیت خواهد کرد و نقش کلیدی ایفا خواهد کرد؛ چیزی که به نفع تیم ملی در جام جهانی تابستان آینده نیز خواهد بود.
ناگلزمن در بازی برابر لوکزامبورگ از ترفند تازهای برای کمک به ویرتس استفاده کرد و او را به پست وینگر چپ منتقل نمود:
فلو خوب کار کرد، حرکات زیادی انجام داد، تلاش زیادی کرد و کاملاً حریص بود. وقتی رقبا برای دفاع چندلایه میآیند، بازی در پست شمارهی ۱۰ بسیار پیچیده میشود، بنابراین ما او را به سمت چپ منتقل کردیم، زیرا او در آنجا فضای بیشتری و توپهای بیشتری نصیبش میشود.
ناگلزمن معتقد است که ویرتس علیرغم سن کم، به دلیل تجربههای گذشتهاش میتواند از این مانع نیز عبور کند. او میگوید:
فلو دقیقاً میداند که اوضاع در فوتبال امروز چگونه پیش میرود. تاکنون چالشهای دوران حرفهایاش نتوانسته او را متوقف کند.
اشارهی ناگلزمان به یک اتفاق مهم و تلخ در زندگی ورزشی ویرتس تا امروز است. ویرتس از مدتها قبل ثابت کرده که نهتنها بر هنر فوتبال، بلکه بر جنگندگی بازی نیز تسلط دارد. در مارس ۲۰۲۲، در سن ۱۸ سالگی، رباط صلیبی او پاره شد و در نتیجه جام جهانی قطر را از دست داد، اما او بازگشت و مرد کلیدی در قهرمانی لورکوزنِ شکستناپذیر در سال ۲۰۲۴ بود.
انتظار میرود او در راه رسیدن آلمان به جام جهانی آینده نقش اساسی ایفا کند. ناگلزمن میگوید:
بهمحض اینکه گلهای فلوریان در انگلیس به عدد سه برسد، همه از یک ستاره حرف خواهند زد. در حال حاضر هم اگر دقت کنید، به جای کیفیت، مخالفان او را گرانقیمتِ بیمصرف قلمداد میکنند.
ویرتس چه در لورکوزن، چه در تیم ملی و چه در لیورپول بار سنگینی بر دوش داشت و دارد. حالا او چه در روزهای فیفا و چه در باقی ایام سال، در تیمهایی به میدان میرود که خود اسیر هزاران مشکل و چالش هستند؛ ژرمنها در خطر نرسیدن به جام جهانی و لیورپول در مسیر رقابت نفسگیر لیگ برتر با یک تیم جدید. حتی گاهی مربی چون ناگلزمن علاقه دارد یک بار ۹۵ کیلویی هم بر دوش او بگذارد...
آن لحظهی کشف حقیقت من بود
بهجز ناگلزمن، کراوچ و بسیاری دیگر از طرفداران پیشرفت ویرتس، برای دیدی هامان نیز واضح است که در این مقطع فلوریان ویرتس مشکل لیورپول نیست. او که خود سفری مشابه را از آلمان به بندر مرسیساید تجربه کرده، برای مشکلات فعلی راهحل کوتاهمدتی نمیبیند. هامان در ۲۶۸ بازی لیگ برتر بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۹ با لباس قرمزها و نیوکاسل به میدان رفته و پس از آن در مهمترین شبکهها و شوهای تلویزیونی به عنوان کارشناس بینالمللی، او را به فرد ایدهآلی برای ارزیابی عملکرد فلوریان ویرتس در انگلیس تبدیل میکند. برندهی لیگ قهرمانان اروپا در سال ۲۰۰۵ میداند چه چیزی در جزیره مهم است.
آقای هامان، شروع فلوریان ویرتس را با پیراهن لیورپول چگونه ارزیابی میکنید؟
بعد از ده بازی رسمی و فقط یک پاس گل در کامیونیتی شیلد، باید بگویم: ناامیدکننده!
آیا گذشت زمان به او برای تطبیق با شرایط جدید کمک خواهد کرد؟
کاملاً. بازی در جزیره متفاوت است؛ فیزیکیتر، سریعتر، با داورانی که کمتر سوت میزنند. دومین بازیام برای نیوکاسل، در زمین چلسی را خوب به یاد دارم. در یک نبرد هوایی با فرانک لبوف، او پایش را بالاتر از سینهی من بالا آورد و توپ را تصاحب کرد. من به زمین افتادم و منتظر سوت ماندم. هیچ خبری از خطا نبود. با خودم گفتم اینجا همین است و جور دیگری بازی میکنند.
در انگلیس باید اینطور بازی کنی
اما شما نمیتوانید ویرتس را به این خاطر متهم کنید.
منظورم این نیست. خواستم توضیح دهم که بازی در انگلیس به شدت فیزیکی است و مهاجمان کمتر مورد لطف قرار میگیرند.
البته شما در مرکز زمین بازی میکردید و فیزیک بهتری داشتید؟
بله، درست است. به عنوان یک بازیکن دفاعی، این سبک در انگلستان مسلماً برای من خیلی بیشتر از یک بازیکن تکنیکی مثل ویرتس مفید بود. بنابراین دورهی تطبیق با شرایط برای یک بازیکن تهاجمی خلاق مثل او حتی طولانیتر است.
به نظر شما بزرگترین مشکل ویرتس در حال حاضر چیست؟
اینکه او سعی میکند همهچیز را خیلی سریع برای خودش مهیا کند. من این حس را دارم که وقتی صاحب توپ است، فاقد آرامش و تمرکزی است که در لورکوزن داشت. او میخواهد با یک کار سخت خودش را ثابت کند، میخواهد نشان دهد که سختکوش است. این باعث احترام همتیمیهایش میشود اما اینها دلایلی نیستند که او را به اینجا آوردهاند. او برای تأثیرگذاری در حمله به تیم آورده شد و این دقیقاً همان کاری است که او در حال حاضر خیلی کم انجام میدهد.
البته انصافاً، یک مشکل ساده افت صلاح، خصوصاً در گلزنی در جریان بازی است. اگر محمد صلاح فرم سالهای گذشتهاش در جناح راست را داشت، زوج معرکهای با ویرتس میشد و قطعاً پاسگلها و گلها تاکنون از راه رسیده بود.
نظر شما در مورد این نظریه که ویرتس مناسب بازی در لیگ برتر نیست، چیست؟
هنوز قضاوت در این مورد زود است. فصل گذشته، لیورپول بازیها را کنترل میکرد. اکنون ساختار جدیدی پدیدار شده که ویرتس در مرکز آن قرار دارد، اما خبری از آن تسلط تیمی نیست. به نظر میرسد هر حملهی رقبا یک خطر جدی روی دروازهی تیم است. در چنین شرایطی قسمت زیادی از تمرکز بازیکن شمارهی ۱۰ بر حفظ تعادل، آرام کردن بازی و کنترل آن صرف میشود. با این حال، اینها توجیه عملکرد او نیست. بازیکنان بزرگ برای چنین شرایطی در تیم شما حضور دارند.
به نظر شما چقدر به ویرتس زمان داده خواهد شد؟ آیا نیمکتنشینیهای بلندمدت در انتظار اوست؟
حقیقت این است که اوضاع مقابل اورتون بدون ویرتس خوب پیش رفت، اما مقابل چلسی بدون او اصلاً. بنابراین نباید بگویید مشکل ویرتس است. من هیچ راهحلی برای بهبود اوضاع در دو یا چهار هفتهی آینده نمیبینم، زیرا اگرچه او در لیگ قهرمانان اروپا مقابل اتلتیکو تأثیرگذار بود، اما همانطور که گفتم بازیهای لیگ برتر متفاوت است.
ذهنیت ویرتس در این شرایط اهمیت دارد. او نباید به جایی برسد که به خود شک کند و تواناییهای خودش را زیر سؤال ببرد. من هنوز معتقدم ویرتس آنقدر خوب است که بتواند در لیگ برتر برای خودش اسم و رسمی دستوپا کند، اما او به سرعت به موفقیت نیاز دارد تا بار از روی دوشش برداشته شود و بتواند تعادل بهتری در بازی خود پیدا کند.
ویرتس در مسیر برگشت
کوین کیگان در سال ۱۹۷۷ از لیورپول به آلمان نقل مکان کرد. شروع او در هامبورگ دشوار بود.
داستانهای قدیمی به شکلی مضحک تکرار میشوند. مسیری که نیم قرن قبل کوین کیگان از بندر مرسیساید به آلمان پیمود، اکنون توسط فلوریان ویرتس بهطور معکوس طی شده است. حضور کیگان در لباس هامبورگ در روزهای اول با مشکلات بزرگی همراه بود.
در سال ۱۹۷۷، بوندسلیگا انتقالی را تجربه کرد که به معنای واقعی کلمه فوتبال آلمان را تکان داد. کوین کیگان، کاپیتان تیم ملی انگلیس و چهرهی کلیدی لیورپول، قهرمان جام باشگاههای اروپا، با مبلغ غیرقابل تصور ۲.۳ میلیون مارک (تقریباً ۱.۱ میلیون یورو) به هامبورگ پیوست.
در آن زمان، هامبورگ توسط دو چهره با رفتارهایی نامتعارف در صدر اخبار باشگاه بود. یکی مربی تیم، رودی گوتندورف، و دیگری دکتر پیتر کرون روی صندلی ریاست باشگاه.
کرون اساساً یک مرد فوتبالی نبود اما در حوزهی بازاریابی بینظیر بود. او دههها از رقبای خود در لیگ پیش بود و توانست بیش از سه میلیون مارک بدهی هامبورگ را بپردازد. شرایط به جایی رسید که برندها و شرکتها آرزوی شراکت با هامبورگ را داشتند. در چنین شرایطی با ورود کوین کیگان، یک سوپراستار حقیقی در داخل و خارج از زمین، فوتبال آلمان به مرز انفجار رسید.
یک انتقال هیجانانگیز، به عنوان آینهی تمامنمای فعالیتهای کرون در هامبورگ. کیکر در آن زمان نوشت:
«کرویف، رنسنبرینک، بکنباوئر یا برایتنر برای کرون فرقی نداشت که از نظر فنی کدامیک به تیم میآید. نکتهی اصلی ورود یک ستارهی جهانی بود.»
در پاییز ۱۹۷۷، کرون باشگاه را ترک کرد و کیگان بعدها سخنان ویرانگری دربارهی او گفت:
«متأسفانه من خیلی دیر متوجه شدم که چرا کرون مرا به هامبورگ آورد. او به کوین کیگانِ فوتبالیست علاقهای نداشت. او فقط میخواست سوپراستاری را که سالها قولش را داده بود معرفی کند.»

ستارهی انگلیسی در عذاب بود. او در رختکن تنها بود، در دنیای خودش گیر افتاده، هنوز با روزهای درخشانش در لیورپول مقایسه میشد و از عملکرد خود فاصلهی زیادی داشت. او از خود انتظارات زیادی داشت و میخواست در هر کاری خود را فدای تیم کند. هامبورگ به ردهی دهم جدول سقوط کرد و کیگان علیرغم بهبود شرایط فردی، منجی تیم نبود. سطح او با دیگر بازیکنان فاصله داشت. کیگان بهترین ستارهی خارجی بوندسلیگا برای سالها باقی ماند، در حالی که هامبورگ ۱۹۷۷ تیمی ضعیف بود.
فصل آینده نیز به همان سختی آغاز شد. کیگان میگوید:
این موضوع که هنوز باید نقش خودم را در تیم پیدا کنم، مرا آزار میداد. میخواستم بروم. من فقط جایی را میخواهم که از بازی کردن لذت ببرم.
روزنامهی دی وِلت آم زونتاگ تیتر زد:
«کیگان؛ چگونه یک بازیکن حرفهای انگلیسی در بوندسلیگا شکست خورد.»
درست یک سال بعد، تغییرات مهمی در کادر فنی هامبورگ پدید آمد. گونتر نتزر روی نیمکت و برانکو زبچ، مرد یوگسلاو که دو دهه قبل بایرن مونیخ مدرن را ساخته بود، در کنار او. آنها همهچیز را از نو ساختند و در اکتبر ۱۹۷۸، یخها سرانجام آب شد. کیگان میگوید:
من تازه در هامبورگ به یک حرفهای واقعی تبدیل شدم.
برای اولین بار، هیچ صحبتی از جدایی نبود: «اگر قهرمان شویم، در هامبورگ میمانم.»
برانکو زبچ به نابغهی انگلیسی آزادی کامل داده بود و او مانند زمانی که در لیورپول بازی میکرد، بازی میکرد. کیگان در آن فصل ۱۷ گل به ثمر رساند، هامبورگ قهرمان شد و کیگان در دو سال بعد صاحب توپ طلا. او با هامبورگ به فینال جام باشگاههای اروپا رسید و در ۲۸ مه ۱۹۸۰ با نتیجهی ۱-۰ به ناتینگهام فارست باخت. این آخرین بازی کیگان برای هامبورگ بود. یک دورهی دشوار، اما در نهایت لذتبخش.
کوین کیگان از لیورپول به آلمان و فلوریان ویرتس از آلمان به لیورپول. مشکلات و مسائل دشوار زیادی سر راه هستند، اما در نهایت کافی است کیفیت خود را داشته باشید تا همهچیز شیرین شود.