"سلطان قلبها"، چهارمین مرحله از سفر هیپنوز، آرامشی آگاهانه را پس از طوفان احساسات ترکهای قبلی به ارمغان میآورد. در این قطعه، شایان واژخنیا در نقش مرشد اعظم و سلطان قلبها ظاهر میشود، در حالی که هوشنگ نقش رهرو شفایافته را به عهده میگیرد - کسی که پس از طی مراحل دشوار هیپنوز، اکنون شاهد تحول درونی خود است.
متن کامل آهنگ سلطان قلبها
برگردان (دوبار):
جلا بده روحو سلطان قلب ها
اوف جادو رو از ورای قرن ها
گذشتگان می وزن همچو باد
آیندگان ما رو میارن به یاد
آغازه:
They say the greatest healers
are those who felt the deepest pain
شایان — ورد نخست:
خیلیا فکر میکردن شایان ترک صحنس
شاید مُرده، یا تو کنج عزلت افسردس
نمی دونستن توخلوت هنوز شمع مقدس
روشنه و پر نفس سرگرمه به سوز و رقص
آموختم تو دوزخ شيوه درمانگری
برا یافتن شفا کشیدم دربدری
حالا برگشتم با قدرت، نه واسه خودنمایی
واسه نجات اونهایی که گمن تو تنهایی
هوشنگ — ورد نخست:
چشام باز شدن انگار پرده ها رفتن کنار
اون نوری که میگفتی تو پندارم گرفت قرار
داشم استاد سلطان قلبهاست
می دونستم از نخست نفسشم شفاست
مرشد اعظم منو به زندگی برگردوند
زدودم از خاکستر روانمو لرزوند
فکر کردم همه چی تمومه د همین دیروز بود
ناجی روح من مرشدی دلسوز بود
برگردان (دوبار):
جلا بده روحو سلطان قلب ها
اوف جادو رو از ورای قرن ها
گذشتگان می وزن همچو باد
آیندگان ما رو میارن به یاد
شایان — ورد دوم:
خدا رو شکر نه جادوگرم نه شیاد و حقهباز
من فقط یه رهگذرم، با ورد و رمز و راز
فروتن و سربه زیر سرکش و سرافراز
رقص راز و نیاز درد و زخم و سوز و ساز
قدرت ما از مرامه نه از طلسم و جادو
میشینه به جون بی بروبرگردو هیاهو
راه طولانی بود، ارزش بردباری داشت
وقتشه که برگردم، با دستایی پر از پاداش
هوشنگ — ورد دوم:
داشم سالار سلطان قلب هاست
دوا برا جسم و جان تو طوفان غمهاست
مرشد اعظم از دیار هما
کورکورانه پیروتم در اختیار شما
کشتی ما رو بارها دوباره زنده کردی
با امواج تابناک دلمو آکنده کردی
معجزه خودم دیدم تو چشم رهگذرا
می گریستن با آهنگا بی منت و بی ادعا
برگردان (چهاربار):
جلا بده روحو سلطان قلب ها
اوف جادو رو از ورای قرن ها
گذشتگان می وزن همچو باد
آیندگان ما رو میارن به یاد
پایانه:
صفا بده روحو
The Sultan of Hearts moving silent through shadows
هر نفس یه معجزه هر قدم یه تجربه
لازم بود
هزارسال دیگه شکیبایی و بردباری بازم جایز بود
باید خوب می جوشید و می پخت
This ain’t no magic homie, it’s the truth
flowin’ through every vein
The Sultan of Hearts walking among us again
Remember this moment. The master returns