طرفداری | تیم ملی ایران در فینال تورنمنت چهارجانبه العین با شکست مقابل ازبکستان ۱۰ نفره، یکی از پرسشبرانگیزترین نتایج دوران اخیر خود را ثبت کرد؛ درست است که در جام تدارکاتی، رتبه مهم نیست اما همه میدانیم که وضعیت بد تیم ملی نقل صحبت امروز و دیروز و این جام و جام قبلی نیست. شکست امروز نهتنها از نظر فنی قابل دفاع نیست، بلکه نشانهای روشن از فروپاشی تقریبی ساختار تیمی ایران است.
تورنمنت معتبر (!) العین هم با شکست ایران مقابل ازبکستان به پایان رسید. تورنمنتی که هفتهها درباره «اعتبار» آن تبلیغ شد و حتی از نام مصر برای بزرگنمایی استفاده کردند، در نهایت نه اعتباری ساخت و نه با یاران محمد صلاح روبهرو شدیم؛ اما ایران حتی در همین سطح هم نتوانست چیزی برای عرضه داشته باشد.
۱۸۰ دقیقه، صفر گل؛ تیم ملی دقیقاً چه چیزی را تمرین میکند؟
در دو بازی این تورنمنت، ایران مقابل تیمهای رتبه ۵۵ و ۷۱ فیفا، حتی یک گل هم نزد. این آمار برای تیمی با ادعای «ثبات و تهاجمی شدن» یک فاجعه کامل است. سؤال ساده هواداران این است:
تاکتیک هجومی ایران چیست؟ کجاست؟ بر چه اساس است؟
نه ساختار حملهای، نه یک بازی ترکیبی، نه الگوی مشخص برای گلزنی و نه حتی یک نشانه از اینکه تیم ملی در این ماهها چیزی تمرین کرده باشد. توقعات بهحدی سقوط کرده که حالا میگوییم:
بازی پایاپای با ازبکستان بد نیست!
در حالیکه تیمی که ۳۵ رتبه بالاتر در فیفاست باید بدون بحران و بدون نیاز به بهانهها، از این حریف عبور کند؛ اما حالا کار بهجایی رسیده که در شش تقابل اخیر هم نتوانستهایم این تیم را ببریم.
ریشه بحران؛ تیمی که در کافا تاجیکستان را نبرد و از افغانستان عقب افتاد
این وضع امروز، محصول همان روندی است که مدتها پیش شروع شد؛ حتی پیش از مسابقات کافا؛ تیمی که نتوانست تاجیکستان را شکست دهد و حتی از افغانستان عقب افتاد، طبیعتاً در سطح بالاتر هم حرفی برای گفتن ندارد. بحران امروز نتیجه یک روز و یک بازی نیست؛ حاصل یک مسیر اشتباه است.
بهانهسازی برای مصدومان؛ واقعیت این است که تاکتیک وجود ندارد
کادرفنی مدام از نبود سردار آزمون، مهدی قائدی و علی قلیزاده حرف میزند؛ اما اینکه حضور این بازیکنان چه چیزی را تغییر میداد، خود بزرگترین سؤال است. در تیم ملی فعلی، نه سیستم مشخصی هست، نه شکل حملهای. با ستاره یا بدون ستاره، خروجی یکی است: بیبرنامگی کامل. حقیقت تلخ این است: کادرفنی از نبود این بازیکنان دفاع میکند چون فقط روی جرقههای فردی حساب کرده و اگر گل بزنند، تمام اعتبار را بهنام خودش مینویسد. در حالیکه تیم ملی، بهویژه در بازی دوستانه، باید بدون ستارهها هم قابل تحلیل باشد. هیچ جای دنیا اینطور نیست. اگر آلمان به اسلواکی ببازد، آیا مربیانشان میگویند "موسیالا نبود"؟ خیر؛ چون تیمهایی با ساختار درست، روی تاکتیک میایستند؛ نه شانس و نه نبوغ فردی.

نسلی با انگیزهی تمامشده، اما با بهانههای تکراری
از جام ملتها تا امروز بارها گفته شده که نسل فعلی ایران، هم سن بالایی دارد هم انگیزهاش ته کشیده است اما هر بار با سری طولانی از بهانهها روبهرو میشویم؛ بهانههایی تکراری که دیگر حتی برای هواداران هم جذاب نیست. نگاهی به سیدبندی احتمالی جام جهانی، وضعیت را از همیشه نگرانکنندهتر میکند. ایران حتی در سید چهار هم تیمی را نمیبیند که بتوان با خیال راحت گفت "بردش قطعی است". از سورینام گرفته تا کوراسائو، هیچکدام برای تیم فعلی ایران، حریف سادهای نیستند و این یعنی آیندهای تاریک اگر همین روند ادامه پیدا کند.
از حمله تا دفاع؛ تیم ملی هیچ نقطه اتکایی ندارد
در بازی با ازبکستان، اگر مهاجمان حریف کمی دقت داشتند، ایران همان کلینشیت را نیز ثبت نمیکرد. سبک ضعیف هجومی تا دفاع متزلزل که در بازی مقابل روسیه هم مشاهده شد و حتی چینش عجیب در پنالتیها؛ این تیم از هر زاویهای که نگاه شود، مشکل دارد.
تیمی که «همهچیزش به همهچیزش میآید» امروز تنها یک پیام روشن دارد: این مسیر نه پیشرفت دارد، نه ثبات، نه امید. اگر تحول جدی رخ ندهد، جام جهانی نه هدف، بلکه یک فاجعه پیشبینیشده خواهد بود.
ضربات پنالتی دیدار ایران و ازبکستان از نمای اختصاصی و زاویه پشت دروازه