طرفداری | تعیین زمین ناهموار و وصلهوپینهشده ورزشگاه تختی بهعنوان محل بازی تیمهای استقلال و پادیاب خلخال، آن هم دو روز مانده به برگزاری این دیدار، نشان داد که گلایههای ریکاردو ساپینتو در این خصوص بهحق بود.
مسئولان سازمان لیگ نیز با تغییر دادن محل بازی از ورزشگاه قدس به تختی در این فاصله تا روز بازی، خود را در معرض نوعی بدبینی قرار دادند! البته مدیران استقلال اگر بهجای فضای مجازی در فضای حقیقی کاراتر بودند، میتوانستند مثل مدیران تراکتور مجوز تعویق این دیدار را بگیرند، زیرا تیم استقلال نیز حائز شرایط آن بود.
عبدالمجید باقرینیا، سرمربی کهنهکار خوزستانی پادیاب هم نقاط ضعف و قوت استقلال را خوب شناخته بود و هم تاکتیک مناسبی را برای مهار مدافع عنوان قهرمانی این جام اتخاذ کرد. مضاف بر آن، تیم وی از بعد روحی روانی نیز بهخوبی آماده این دیدار شده بود. خلخالیها که پس از گل زیبای دقیقه دهم فریبرز یوسفی تا پایان این دیدار فقط دو بار دیگر حضور جدی و خطرساز در ۱۸ قدم استقلال داشتند، بازی دفاعی هماهنگ توأم با توسل به جنگ روانی را به نمایش گذاشتند که این شیوه با توجه به جایگاه، بضاعت و همچنین ۱۰ نفره شدن آنها در دقیقه ۲۱ بازی، دور از انتظار و نادرست بهنظر نمیرسید.
شرایط زمین تختی اجازه بازی موردنظر ساپینتو را به شاگردانش نمیداد، ولی سوال این است که چرا او فکری برای این معضل نکرده بود؟ علاوه بر این، او در طول بازی نیز راهحلی گرهگشا برای مهار شدن وینگرهایش که نقطه اتکای این تیم هستند، نکرد که اگر چنین میکرد شاید بازی اینقدر برای تیمش سخت نمیشد.
کادر فنی استقلال باید دنبال این باشد که چرا کار تیمش در خانه و مقابل تیمی دستهدومی که در گروه خود نیز موقعیت خوبی ندارد و یکصد دقیقه را دهنفره بازی کرد، به مشکل برمیخورد؟ چرا مهاجمان این تیم قادر به استفاده از فرصتهای متعدد گلزنیشان نیستند؟ فقط محمدرضا آزادی ۵ موقعیت را در این بازی هدر داد و سعید سحرخیزان نیز نتوانست از فرصتهایش بهرهای ببرد! اصلا مهاجمین استقلال به لحاظ روحی و انگیزشی با مشکل مواجهاند و این نقیصه از ناتوانی در استفاده از فرصتهایشان آشکار است؛ سحرخیزان که بهرغم دوندگیهایش با استرس بازی میکند، آزادی که در حضور مجددش نیز تفاوت چندانی با اولین سال حضورش در استقلال (با وجود تجربهدارتر شدن) ندارد و نازون نیز که گلزنیهایش را برای تیم ملی کشورش نگه داشته است!
آبیپوشان در نیمه اول، بهجز ضربه سر رامین رضاییان که آن هم با فاصله از کنار دروازه پادیاب به بیرون رفت، نتوانستند از انبوه سانترهایشان چه در جریان بازی و چه در ضربات ایستگاهی استفادهای کنند و پیروز این ارسالها خط دفاعی میهمان دستهدومیشان بود! بهطور کلی تا اینجای فصل، مرد پرتغالی نتوانسته برنامه مدون و کارسازی برای استفاده از ارسالهای متعدد تیمش در بازیهای مختلف به کار گیرد، ضمن اینکه نحوه استقرار شاگردانش هنگام ارسالها یادآور فوتبال دهه ۶۰ است؛ بازیکنانی ایستا و ساکن تا توپ بر سرشان فرود آید!
بر نحوه بازی یک تیم دستهدومی برابر استقلال، حرجی نمیتواند باشد، ولی گره خوردن کار تیمی مدعی مقابل چنین تیمی محل حرج و سوال جدی است. قابل توجه است؛ این پیروزی سخت در حالی برای استقلال حاصل شد که بهجز صالح حردانی، ساپینتو ترکیب اصلی این روزهایش را به میدان فرستاد! حال این سوال پیش میآید که اگر استقلال به هر دلیلی در دیدارهای حساس چند نفر از مهرههای اصلیاش را در اختیار نداشته باشد، کارش چگونه خواهد شد؟