اختصاصی طرفداری | اگر ادریسا گیه پیراهن آبی بر تن نداشت، به نظر میرسید این منچستریونایتد است که چالش 80 دقیقه بازی با 10 نفر را پیش روی خود دارد. برای چهارمین بار در فصل جاری، اینبار ناامیدکنندهتر، روبن آموریم و شاگردانش در آزمونی مهم مردود شدند.
فوتبال ماه نوامبر را پشت سر میگذارد؛ ماهی که نه قهرمان لیگ برتر در آن مشخص میشود و نه برندگان کورس سهمیههای اروپایی، اما باشگاهها میتوانند چشماندازی روشن از ادامه مسیرشان به دست آورند. سال گذشته در چنین روزهایی، منچستریونایتد عملاً دستانش را بالا برد و پذیرفت که دوران سیاه اریک تن هاخ باید پایان یابد. نوامبر امسال، یکسال پس از انتصاب روبن آموریم به عنوان سرمربی جدید، باشگاه همچنان در بیراهه قدم میزند. در حالی که همه مشکلات متوجه آموریم نیست، به نظر میرسد سرمربی پرتغالی و جوان شیاطین سرخ با وجود آگاهی از مسیر بازگشت، به صورت دگموار و ذهنبسته کار را برای خودش و تیمش دشوارتر میکند.
منچستریونایتدِ روبن آموریم آماری در کارنامه دارد که برای پایاندادن به دوران هر سرمربی و هر پروژهای کافی است؛ تنها ۱۲ پیروزی لیگ برتری در ۱۲ ماه، برای قهرمان بیست دوره سطح اول فوتبال انگلیس. باشگاهی که زمانی لیگ برتر را به رقابتی یکطرفه و از پیشتضمینشده تبدیل کرده بود، اکنون به طور میانگین ماهی یک بار طعم برد را میچشد؛ آنهم عمدتاً برابر تیمهای قعرنشین، تازهصعودکرده یا بعضاً در تقابلهای کلاسیک با بزرگان فوتبال. یونایتدِ نسخهی پرتغالی در آماری حیرتآور، ۲۱ بار در همه رقابتها شکست خورده است؛ اعداد و ارقامی که بهروشنی سقوط استانداردها در اولدترافورد و تبدیل یکی از قدیمیترین باشگاههای فوتبال دنیا به تیمی میانهجدولی و در حال تقلا را روایت میکند.
روبن آموریم پیش از آنکه سرمربی منچستریونایتد شود، با ساختار و اتمسفر حاکم بر این باشگاه انگلیسی بیگانه نبود. او در سال ۲۰۱۸ برای گذراندن دورههای مربیگری و کارآموزی به کارینگتون رفت و یک هفته زیر نظر ژوزه مورینیو کار کرد. با این حال، آنچه امروز از آموریم دیده میشود، نشان میدهد که او همچنان درگیر همان کلاسِ مهارتآموزی است. سرمربی پرتغالی پیش از شکست ناباورانه منچستریونایتد برابر وستهم، در گفتوگویی اختصاصی با اسکای عنوان کرد: لیگ برتر سطح متفاوتی دارد و باید خودم را با آن سازگار کنم. باورکردنی نیست، مردی که یک سال از حضورش در فوتبال انگلیس میگذرد، تازه به این نتیجه رسیده که هر ایده و هر سبکی باید با واقعیات لیگ برتر تطبیق پیدا کند. بخش تاریک و دردناک ماجرا اینجاست که او از ضرورت سازگاری کاملاً آگاه است، اما انعطافپذیری خاصی از خودش نشان نمیدهد.
آنهایی که شب گذشته در اولدترافورد حضور داشتند، در پایان هر دو نیمه تیمشان را هو کردند
آموریم در نخستین مصاحبهاش بهعنوان سرمربی منچستریونایتد وعده داده بود که تیمش حتی در بدترین شرایط نیز هویت فوتبالی روشنی خواهد داشت. اکنون اما او باید توضیح دهد که دقیقاً از چه «هویتی» سخن میگوید زیرا آنچه در زمین دیده میشود چیزی جز تقلا، سردرگمی و پافشاری بر ایدههایی پیشپاافتاده و شکستخورده نیست. پس از انتقادها در مورد سیستم 1-2-4-3 آموریم، او در مصاحبهای عجیب اعلام کرد که یونایتد تنها در صورت اخراج او با سیستم متفاوتی بهمیدان خواهد رفت. البته روشن است که آرایش اولیه تیمها الزاماً ساختار نهایی و فرم بازی را تعریف نمیکند، اما شاگردان آموریم در فضایی بسته، بیانعطاف و سرشار از سردرگمی گرفتار شدهاند.
هر بار که مالکیت منچستریونایتد به کمتر از 50% میرسد، این تیم فوتبال بهتری به نمایش میگذارد و امتیاز بیشتری هم کسب میکند. در جریان پیروزی برابر چلسی، لیورپول و برایتون، شیاطین سرخ کمتر از 50% مالکیت توپ را در اختیار داشتند؛ در بازی با ساندرلند و تاتنهام نیز که آنها 4 امتیاز کسب کردند، تقریباً عملکرد مشابهی دیده شد. وقتی نوبت به کار با توپ، بازیسازی و ایجاد روزنه در یکسوم نهایی زمین میرسد، همان هزارتوی تکراری و آزاردهنده از راه میرسد. اگر برونو فرناندز شب خوبی را پشت سر نگذارد و خبری از حرکات انفرادی برایان امبومو نباشد، میتوانید تمام سرمایهتان را روی شکست یا تساوی یونایتد ریسک کنید. به این آمار نگاه کنید:
| آمار |
کمتر از 50% مالکیت توپ |
بیش از 50% مالکیت توپ |
| تعداد بازی |
15 |
24 |
| برد |
7 |
5 |
| باخت |
5 |
4 |
| تساوی |
3 |
15 |
| امتیاز |
26 |
19 |
| امتیاز به ازای هر بازی |
1.73 |
0.79 |
ایدههای آموریم تنها زمانی جواب میدهد که فوتبال منچستریونایتد بر پایه ضدحمله و انتقال سریع توپ بنا شود، درست شبیه آنچه در آنفیلد دیدیم، جایی که شیاطین سرخ با پاس بلند میتوانستند بهسادگی خط دفاع لیورپول را تحت فشار بگذارند و کارایی حملاتشان را افزایش دهند. با این حال، کادر فنی یونایتد یک سال است که دستورالعمل و نسخه مشخصی برای رهایی از این وضعیت ندارند؛ به طور مرتب گفته میشود که با ورود بازیکنانی مانند ژائو گومز و الیوت اندرسون به خط هافبک و همچنین تزریق دو وینگبک متخصص، نتایج و عملکرد بهبود خواهند یافت، اما هنر مربیگری دقیقاً در کجای داستان تعریف میشود؟ آیا یک باشگاه تا زمان تقویت نقل و انتقالاتی تیم باید دائماً در خانه و خارج از خانه توسط رقبا تحقیر شود؟ آسیبهای مالی، هویتی و رقابتی ناشی از این روند چگونه قرار است جبران شود؟
روبن آموریم بهخوبی از مسیر نجات منچستریونایتد آگاه است؛ او مشکلات را میشناسد و همواره با صراحت درباره آنها سخن گفته است. با این حال، آنچه در زمین دیده میشود چیزی جز یک «فریب جمعی» به نظر نمیرسد. اگر او میداند که تیمش ابزار لازم برای اجرای سیستم سهدفاعه و کنترل جریان بازی را ندارد، چگونه همچنان بر این ساختار ناکارآمد پافشاری میکند؟
آموریم مانند یک تراپیست تازهکار است؛ روبهروی مراجعهکننده مینشیند، حرفهایش را میشنود، با او همدردی میکند، اما وقتی زمان ارائه درمان و راهحل میرسد، تراپیست فوتبالی ما به جملات انگیزشی و کلیشهای پناه میبرد. او دائماً میگوید نتایج فعلی یونایتد پذیرفتنی و شایسته اسم و رسم این باشگاه نیستند. دائماً از طوفان و رنجِ مسیر پیشرفت صحبت میکند، اما داخل مستطیل سبز، پس از تماشای چهره نگران و مضطرب آموریم، به نظر میرسد جایگاه مراجعهکننده و روانشناس باید عوض شود.
استیصال برابر یک تیم 10 نفره
همانطور که گفته شد، روبن آموریم مقصر اصلی این وضعیت نیست. منچستریونایتد همچنان باید توضیح دهد که جاشوا زیرکزی چگونه و با تایید کدام یک از مدیران فعلی یا گذشته باشگاه از بولونیا راهی اولدترافورد شده است. آنها باید توضیح دهند که لنی یورو و مانوئل اوگارته دقیقاً در کدام بخش باعث پیشرفت تیم شدهاند و دیوگو دالو چگونه در هر پنجره نقل و انتقالاتی از جدایی میگریزد. با نظر جیسون ویلکاکس، مدیر فوتبالی شیاطین سرخ، آنها به جای جذب یک هافبک تدافعیِ تمامعیار، بودجه نقل و انتقالاتی را صرف خرید بنیامین ششکو کردند. البته که خرید یک مهاجم بااستعداد هم اهمیتی بالایی دارد، اما با چه منطق و استدلالی، در طول یک تابستان کامل، نیاز فوری به یک هافبک تدافعی نادیده گرفته شد؟
خبرهای خوب و بد متعددی وجود دارد؛ در 9 بازی آینده، منچستریونایتد با هیچیک از اعضای تاپ سیکس بازی نخواهد کرد. کسی از یک شکست تلخ برابر منچسترسیتی یا لیورپول استقبال نمیکند، حتی با در نظر گرفتن این نکته که تیم در چنین بازیهایی فرم بهتری دارد. با این حال، شیاطین سرخ مقابل رقبایی قرار میگیرند به جز 1-2 مورد، قرار است مالکیت توپ را به شاگردان آموریم واگذار کنند. اگر از «اسپویل» فوتبالی بدتان نمیآید، داستان دیدار با وستهم از همین حالا قابلحدس است: پس از لوبلاک تیم نونو اسپیریتو سانتو، یونایتد چارهای جز پناه بردن به شوتهای راه دور برونو فرناندز و ارسالهای ناامیدکننده دالو و دورگو ندارد.
روبن آموریمِ مضطرب و شیطانِ ناامید برای بازگشت به استانداردهای همیشگی و تبدیلشدن به یک باشگاه سطح اول، باید رنج زیادی را تحمل کنند. با این حال، بخشی از رنج فعلی بیدلیل و قابل پیشگیری است. منچستریونایتد شاید نتواند برای قهرمانی بجنگد، اما میتواند فوتبال خوبی ارائه دهد و همانند استون ویلای اونای امری، با انعطافپذیری سرمربی، خود را از منجلاب ناکامی و تباهی بیرون بکشد. اگر قرار است تیم فعلی آیندهای داشته باشد، سرمربیاش باید در 9 بازی آینده ثابت کند که او کسی است که چنین آیندهای را تعریف میکند و در آن حضور خواهد داشت. سر جیم رتکلیف گفته است که میکل آرتتا هم پس از دستوپنجه نرم کردن با شرایط مشابه، آرسنال را به تیم یکدست و سطحاول فعلی تبدیل کرد. بنابراین، شاید بهتر است مالکان شیاطین سرخ، نسخه کارآمد و تضمینشده آرتتا را به رهبران فنی تیمشان معرفی کنند.
12 پیروزی در 12 ماه چیزی نیست که تاریخ و شخصیت منچستریونایتد با آن کنار بیاید. آموریم از یک حقیقت آگاه است: او از این پاییز عبور کرد، اما زمستان در راه است.