طرفداری | تام هیتون، دروازهبان باتجربهٔ منچستریونایتد، در گفتوگویی تازه از عشق بیپایانش به فوتبال، نقش دشوار اما مهمِ دروازهبان سوم و رابطه عمیقی که با باشگاه دوران نوجوانی خود دارد، سخن گفت.
به گزارش گاردین، هیتون در حالی زمین تمرین کرینگتون را ترک میکرد که باران خیسش کرده و سرمای هوا تنش را گرفته بود؛ البته با اخمی بر چهره و عصبانیتی که از شکست تیمش در یک بازی تمرینی حکایت داشت. با صدایی بلند گفت: «بدجور له شدیم.» اما همین که از او پرسیده شد آیا هنوز از فوتبال لذت میبرد، لبخند همیشگیاش برگشت: «عاشقشم».
همین جمله کوتاه، همه چیز را توضیح میدهد: اینکه چرا دروازهبانی با ۳ بازی ملی و در آستانهٔ ۴۰ سالگی، هنوز هر روز با انگیزه تمرین میکند؛ چرا با وجود شانس بسیار اندک برای بازی، همچنان میجنگد؛ و چرا تصور رایجی که دروازهبان سوم را یک بازیکن بیکار و ولگرد معرفی میکند، کاملاً اشتباه است.
آخرین بازی لیگ برتری هیتون به اول ژانویه ۲۰۲۰ و دوران حضورش در استون ویلا برمیگردد؛ روزی که دچار پارگی رباط شد. او در جولای ۲۰۲۱ دوباره به منچستریونایتد پیوست و از آن زمان تنها ۲۰۲ دقیقه برای تیمش بازی کرده؛ آخرین مسابقه رسمیاش هم بیش از هزار روز پیش بوده است. با این حال، او میگوید میل به حضور در زمین هنوز زنده است:
این حس از بین نمیرود. هنوز دنبال گرفتن آن شمارهٔ یک هستم. برای همین، روزهای مسابقه وقتی روی سکو مینشینی، یا فقط برای گرم کردن میروی و دوباره به بیرون برمیگردی، کار راحتی نیست.
هیتون میدانست وقتی پس از سالها به یونایتد برمیگردد، چه نقشی در انتظارش است؛ باشگاهی که از ۱۱ سالگی در آن پرورش یافت اما در سال ۲۰۱۰ بدون حتی یک بازی رسمی، آن را ترک کرده بود. در زمان بازگشت، داوید دخیا سنگربان اول به شمار میرفت و دین هندرسون هم ملیپوش بود.
او با خنده میگوید:
بعضی وقتها طرز فکر من، در مرز توهم قرار میگیرد. من میدانستم تصویر بیرونی از این قضیه چیست؛ میدانستم برگشتن در ۳۵ سالگی یعنی احتمالاً قرار است نقش پشتیبان را داشته باشم؛ اما گفتم: «بسیار خب، میخواهم این چالش را بپذیرم». هیچگونه پشیمانی هم در کار نیست. من عاشق حضور در اینجا بودم.
این روزها او دیگر انتظار ندارد اسمش در ترکیب تیم باشد. آیا از این بابت ناامیدی است؟
گاهی، اما الان نه. درست نیست که الان چنین چیزی بگویم.
بازگشت به یونایتد برای او ارزشی شخصی هم داشت. خودش میگوید:
بخش زیادی از تاریخ شخصی من با این باشگاه گره خورده است.
دو پسر جوانش در تیمهای پایه باشگاه هستند و او اغلب عصرها همراه آنها به کرینگتون برمیگردد؛ فرصتی که از آن برای ریکاوری بیشتر استفاده میکند.
فرصت برگشتن، بخشی از این پروژه بودن و تلاش برای برگرداندن باشگاه به مسیر موفقیت، چیزی نبود که بتوانم به آن دست رد بزنم.