مطلب ارسالی کاربران
یک بار برای همیشه ، بابک خرمدین از کدام اقوام ایرانی بود؟
میهن عزیز ما ایران در طول تاریخ بارها شاهد تجاوز بیگانگان و مقاومت وپایمردی ملت ایران در دفاع از خاک وناموس خود بوده است ، حمله و تجاوز تازی های داعشی در قرنها پیش به خاک وناموس مردم ایران ، شاید یکی از تلخ ترین آن بوده که سایه آن تا عصر معاصر چون حمله صدام به خاک وطن تداوم یافته است ، در سال هایى كه تمامى مناطق ایران تحت سلطه و اشغال اعراب بود ، هزاران مردو زن ایرانی برای دفاع از میهن در برابر متجاوزان ایستادند و جان باختند ، پس از شکست شاهنشاهی ایران از اعراب، قیامهای فراوانی علیه چیرگی و ستمگری تازیان بپاخاست، که از آن جمله میتوان سه قیام سیا جامگان . سپید جامگان و سرخ جامگان را نام برد ،خرم دینان پس از کشته شدن ابومسلم به دست منصور عباسی سخت به خشم آمدند وبا رهبری یکی از اسطوره های ملی ایران بابک خرمدین پابه عرصه میارزه با بیگانگان گذاشتند .
پدر بابک مِرداس از اهالی تیسفون ، پایتخت ساسانیان، بود که به اطراف اردبیل کنونی مهاجرت کرده بود در گذشته بخش بزرگی از اردبیل سکونت گاه کادوسیان دیروز و تات وتالش امروز بود . مادر بابک ماهرو نام داشت ، بابک در روستای بلالآباد در حومه اردبیل به دنیا آمد.
رئیس جاویدانیّه (از خرّمیان) در مسیر بازگشت از زنجان در دهِ بلال آباد در منزل مادر بابک توقف میکند. به سبب کاردانی بابک جاویدان از بابک خوشش میآید و با اجازه مادرش او را همراه خود میبرد و او را سرپرست اموال و املاک خود سازد. مدتی پس از آنکه بابک در خدمت جاویدان بسر میبرد، جاویدان بر اثر زخمی از دنیا میرود. همسر جاویدان به سبب علاقهای که به بابک داشت به پیروان جاویدان اعلام میکند که روح جاویدان در بابک حلول یافته است و او میبایست جانشین جاویدان باشد. با کمک زن جاویدان، بابک طیّ تشریفاتی جانشین جاویدان و پیشوای خرّمیان میشود و بابک نیز آن زن را به همسری خود درمی آورد.(تاریخ طبری)
جنبشی که بابک در ایران آغاز کرد و رسما « جنبش خرمدینان » نام گرفت، یک ایدئولوژی مشخصی را مطرح میکرد که هدفش براندازی نهايی سلطهی عرب، برقراری مساوات انسانی در ایران، تأمین خوشبختی برای همگان و بازگشت به شکوه و عظمت ایران باستان بود.بابک مدتی پس از آنکه به جانشینی جاویدان درآمد، یعنی در سال ۱۹۵ هجری خورشیدی، همزمان با خلافت مأمون خلیفه عباسی در کوههای طالش و اردبیل علیه عباسیون قیام کرد.بابک در دوران بیست ساله نهضت خویش بر ضد خلفای عباسی چندین بار سپاهیان عظیم بغداد را شکست داد و عده کثیری را کشت دوری ای که معاصر با مامون و معتصم و دیگر خلفای عباسی بود
بنابه گفته اکثر مورخین بابک به زبان آذری باستان صحبت می کرد ، زبانی فهلوی که بسیار نزدیک به زبان تالشی وتاتی است . از این رو آذری های باستان نزدیکی خاصی از نظر فرهنگ و زبان به تالش وتات داشتند طوری که این سه قوم براحتی زبان همدیگر را درک می نمودند .
دوبیتی هایی که در منطقه اردبیل به دست آمده اند و به قرن دهم / شانزدهم تعلق دارند به یکی از این گویشها سروده شده اند . تحلیل این دوبیتی ها ( توسط ب.و. میلر ) نشان داده است که گویش اردبیلی در قرن دهم / شانزدهم دارای ویژگیهایی است که آن را به تالشی کنونی بسیار نزدیک می کند .(1)
همام تبریزی : وهار و ول و دیم یار خوش بی اوی یاران مه ول بی مه وهاران
معنی:بهار و گل و روی یار خوش هستند. اما بدون دوست هیچ گل و بهاری نیست.
منطقه تالش و آذربایگان :
بنا به گفته پژوهش گران و محققان و زبان شناسان ایرانی و خارجی ، زبان مردم آذربایگان قبل از هجوم تُرکان سلجوقی و مغولان ، زبان آذری ( آذری باستان ؛ تاتی – تالشی ) بوده است . و زبان مردم آذربایگان با تحقیقات جدید نشان داده شده است که بسیار شبیه زبان تالشی – تاتی بوده ؛ در واقع شاید بتوان گفت گویشی از زبان تاتی – تالشی بوده و اکنون برای نام گذاری آن از زبان تاتی یا زبان آذری باستان استفاده می شود .
کیامهر فیروزی می نویسد : سال 431 هجری ، نقطه عطفی است در آغاز دگر گشت زبان مردم آذربایجان . چه آنکه یورش ترکان سلجوقی در همین سال اتفاق افتاد . (2)
بابک خرمدین – منطقه تالش – منطقه آذربایگان:
بزرگ مردانی نیز از ایران زمین بوده اند که جنبش های ملی و عدالتخواهانه را علیه حکام غاصب و نژاد پرست عباسی رهبری می کردند . آنها به پیکار مسلحانه ی فعال علیه ستم بیدادگرانه ای که بنیادش بر نابرابری و زور بود دعوت می کردند . بزرگ ترین شورش خرمدینان « سرخ » جنگ بزرگ کشاورزان به رهبری بابک بود که در کوههای تالش آغاز گردید و در باختر ایران تا اصفهان و کرمان گسترش یافت . افواج خرمدینان ، بارها ارتش بزرگ خلیفه را درهم شکستند . این قیام تکانی سخت به خلافت داد . تنها خلیفه معتصم 833-842 میلادی ، با بازسازی ارتش و گماردن افشین – فئودال آسیای میانه – در رأس آن ، به چرخشی در جنگ کامیاب گردید . فئودال های متحد بابک ، در این هنگام به او خیانت کردند و با فرا چنگ آوردن زمین های تازه ، با خلیفه از در آشتی در آمدند . در ماه اوت سال 837 میلادی ، واپسین دژ خرمدینان – دژ بذ در کوههای تالش – پس از یک سال محاصره ، سقوط کرد . بابک که نزد یک شاهزاده ی آلبانی ( = ارانی = آذربیجان امروز قفقاز ) گریخته بود ، از سوی او به خلیفه تحویل داده شد و به قتل رسید . بابک ، از نام خودش و نام همسرش – خرمه – و نام سپهسالار و سرهنگش – آذین – که نام هایی ایرانی است ، آویختگی ملی اش روشن است . در تواریخ آمده است که پدر بابک از جایی در نزدیکی تیسفون بود و سپس به مرز و خطه ی آذربایجان رفت . ابتدای کار خرمدینان یعنی شورش آنها علیه سلاطین بنی عباس ، به نوشته ی " مجمل فصیحی " در اصفهان بوده و باطنیان نیز با آنان یکی شدند و پس از شکست و ناکامی به سوی جبال رفتند و قیام بابک در ادامه ی آن شورش ، سالها پس از آن آغاز شد . بابک در جنگ با خلفای عباسی از تالش و ارمنستان تا اصفهان و کرمان را تصرف کرده و بارها لشکریان غلامان ترک مزدور خلیفه و نیز عرب ها را در هم شکسته بود ، تا اینکه خلیفه معتصم ، یک فئودال زرتشتی – افشین اسروشه ای* – را مأمور جنگ با او کرد . (3)
ماجرای گفت و گوی بابک با معتصم عباسی و اعدام بابک :
بابک در عین بزرگ منشی و شجاعت ، در مقابل معتصم به زانو ننشست و تعظیم نکرد و چون علت را پرسیدند با زبان شیوای آذری ( تالشی – تاتی ) چنین گفت : (( چاما سَرزَمینه مَردَکان ، کُرنِششان آموتَه نیِه )) یعنی : ( مردان سرزمین من ، کرنش و تعظیم را نیاموخته اند ) . وقتی که یک دستش را قطع کردند ، با دست دیگر ، خون خود را به صورتش مالید و چون علت را پرسیدند ، گفت : (( وقتی خون چاما بَدنِک بیشی ، چاما دیم زَردَ آبی ، خونَم چمَن دیمَک آسو ، که چِمَن زَردَ دیمَک بینا مَرگَکِ نَتَرسِرَم )) یعنی : ( وقتی که خون از بدن برود ، صورت به زردی گراید ، صورتم را با خون رنگین کردم که بواسطه زردی صورتم تصور نکنید که از مرگ می ترسم ) . نوشته اند وقتیکه دست دیگرش را قطع کردند ، هیچ اعتراض نکرد و دم برنیاورد . مرگ بابک ، آتش استقلال طلبی ایرانیان را خاموش نکرد و پس از سالیانی نه چندان دور ، استقلال ایران محقق شد ، اما نام بابک خرمدین همچون ستاره ای بر تارک تاریخ ایران درخشیدن گرفت . (3)
پروفسور ولادیمیر مینورسکی میگوید: مردمان بومی و اصیل یکجانشین روستایی و کشاورز آذربایجان در دوران فتح اعراب به لقب تحقیرآمیز علوج (غیرعرب) خطاب میشدند. اینها به گویشهای متفاوتی همچون آذری و تالشی تکلم میکردند که هنوز هم امروز جزیرههایی از این زبانها در میان مردمان ترکزبان آذربایجان دیده میشود. تنها سلاح این جمعیت آرام و صلحجوی روستایی فلاخن بود و بابک خرمدین با پشتیبانی این گروه برضد خلیفه قیام کرد.(4)
سرزمین تحت فرمانروایی بابك از سوی جنوب به حدود اردبیل، ازسوی شمال به دشت مغان و كرانه رود ارس، از مشرق به دریای كاسپینوناحیه شیروان و از مغرب به مرند و جلفا می رسید. (نفیسی 1348/ ص36)برابر نقشه مذكور نیمه شمالی تالش از كورا تا آستارا، كاملا" در داخل قلمروفرمانروایی بابك قرار می گیرد. در تمام منابع از قلعه بذ به عنوان ستادومركز قیام بابك یاد شده است. ناحیه، شهر ویا كوه بذ در خاور دشت مغان،نزدیك ناحیه تالش ودر مجاورت كرانههای غربی در یای كاسپین بودهاست. (نفیسی،ص 42 )در این جا لازم است توضیح داده شود كه خاور دشتمغان، مجاور دیای كاسپین نزدیك به ناحیه تالش نیست بلكه بخشی ازخود منطقه قومی تالش است. درعین حال مجاور با آن قسمت از خاكتالش كه در داخل مرزهای ایران باقی مانده است. از این رو می توان گفتكه بذ در خاك تالش واقع بوده و چنان كه حمدالله مستوفی نوشته، درمقابل دژ شندان قرار داشته است. (ص 81 )و آن دژ در تالش شمالی،حومهشهر آستارا هنوز پابرجاست و زمانی مركز حكومت تالش شمالی بوده. بنا بهگفته یاقوت حموی (ج 1،ص 190) بابك در بذ به دنیا آمده است و بذ درنزدیكی ارشق ( ارشك )، واقع در سرزمین مغان بوده.
ارشق نام كوه ویك منطقه است كه بخشی از آن زووَند نامیده می شد وزووند در گذشته ازمحال آستارا محسوب می گردید و مردمش نیز تالشبودند. (میرزا احمد1380/ص 37) زبان تالش هنوز در نواحی جنوبی ارشق،حوزه شهرستان نمین رواج دارد .
پس از تجزیه تالش به وسیله روسها، ارشق در تركیب ایران باقی ماند واكنون جزو اراضی بخش رضی واقع در شمال شرقی اردبیل می باشد . (5)
خیزش بابك زمانی شكل می گیرد كه تالش شمالی در قلمرو نفوذ روادیان ازدی قرار داشت و احمد پسر رواد بر آن منطقه فرمان می راند .( كسروی 1370 / ص 155) اما در دوره فرمانروایی بابك ، روادیان نفوذ خود را از دست داده و پس از پایان كار او باردیگر از محمد رواد به عنوان حاكم تبریز یاد می شود ( ابن خردادبه 1370 / ص 97 ) در آن زمان حكومت تالش شمالی (مغان) را به شخصی به نام شكله سپرده بودند .( كسروی ،156)
متاسفانه سالهاست گروهی ایران ستیز به منظور سوء استفاده از نام و اعتبار بابك ، به جعل هویت او پرداخته اند . چنانكه حتی روز و ساعت تولد بابك را تعیین كرده و به آن مناسبت هرساله در محل دژ كلیبر گرد هم می آیند و جشنی برپا می كنند كه در اصل یك كارناوال سیاسی علیه علیه هویت ایرانی و تمامیت ارضی ایران است .. در حالیكه اولاً زمان تولد و دوران كودكی و نوجوانی بابك آنچنان در تاریكی قرار گرفته است كه حتی تعیین سال تولد او غیر ممكن است تا چه رسد به ماه و روز و ساعت آن . دوماً به استناد تمام منابع معتبر موجود ، او در " بذ " و یا در " ارشق " به دنیا آمده و مركز فرمانروایی اش نیز دژ بذ بوده است و این دو محل هیچ ارتباطی با كلیبر ندارد . سوماً دژ كلیبر با وسعت بسیار محدود و موقعیت نامناسب جغرافیایی اش نمی توانسته مركز فرمانروایی چنان خیزش بزرگی باشد . آن دژ بیشتر به یك چكاد نظامی و پناهگاهی امن برای گروهی اندك در شرایط اضطراری شبیه است .(5)
اما جفای نابخشودنی در حق آن بزرگ مرد تاریخ ایران این است كه گروه مذكور هویت اورا جعل و به اقوام و طوایف ترك منسوب می كنند . بابك اعم از این كه در بذ ، ارشق و حتی كلیبر متولد شده باشد ، آذربایجانی ، ایرانی و ایرانی زبان بوده است . چراكه نخستین گروههای ترك حدود سیصد سال پس از كشته شدن بابك وارد خاك ایران و ایالت آذربایجان شده اند و با گذشت حدود هزار سال از آن زمان و گسترش روز افزون زبان تركی در آذربایجان ، هنوز بقایای زبان كهن آن سرزمین در كلیبرو بذ و ارشق باقی مانده و به تاتی و تالشی موسوم است و مردمانی به آن زبان سخن می گویند .بنابر این در این گفته كه بابك اهل آذربایجان و نقطه ای از استان اردبیل كنونی بوده ، هیچ تردیدی وجود ندارد و مردم نژاده و راد آذربایجان نیز باید به داشتن چنان قهرمانانی برخود ببالند ولی نسبت دادن او به تركان اندیشه ای باطل است كه بیگانگان ایران ستیز مروج و مبلغ آن می باشند .(5)
بابك خرمدين به بازگويی برخی از منابع در بيست سال شورش ۲۵۵۵۰۰ تن از تازيان را كشت و بسياری از سركرده های معتصم و مامون را از پای درآورد. با شکست بابک و دستگیری او بسیاری از خرمدینان به امپراتوری بیزانس پناهنده شدند و پیروان او بعدها در سایر مذاهب اسلامی حل گردیدند .
منابع :
1- زبانهای ایرانی ، یوسیف . م. ارانسکی ، ترجمه : دکتر علی اشرف صادقی ، انتشارات سخن ، چاپ اول ، 1378 ص 139
2- آذربایجان تُرک نیست ( تُرک زبان است ) ، کیامهر فیروزی ، ص 42 – 43
3-نگاشته هایی در باب تاریخ ، زبان و فرهنگ ایران زمین ، دکتر سیروس ایزدی – ص 232 – 238
4- ویکی پدیا Minorsky, V. “Ādharbaydjān”. In Encyclopaedia of Islam. vol. 1. 2nd ed ed. Leiden: Brill, 1986.
5- علی عبدلی ، پایگاه تالش شناسی