طرفداری | اول این هفته، محمد صلاح با علنیکردن نارضایتیهایش از آرنه اسلوت و سران لیورپول، یک شوک سنگین به باشگاه وارد کرد و آینده خود در آنفیلد را در هالهای از ابهام فرو برد؛ اقدامی که یک بحران ورزشی را به سطحی بسیار عمیقتر و درونیتر رساند و توجه همگان را به این پرسش جلب کرد که چه چیزی باعث بروز چنین رفتار کمسابقهای از ستاره مصری شده است. پرسشی مهمتر نیز مطرح شد: آیا در رفتار اخیر صلاح میتوان نشانههایی از الگوی رفتاری کریستیانو رونالدو در روزهای پایانی حضور او در منچستریونایتد را مشاهده کرد؟
لیورپولِ 26-2025؛ هر داستانی هم بود، حداقل به بیرون درز نمیکرد
در دو ماه اخیر، لیورپول با بحرانی جدی دستوپنجه نرم میکرد، اما دستکم یک نکته مثبت وجود داشت: تمامی تنشها و نارضایتیها درون مجموعه باقی مانده بود. با وجود نتایج ضعیف، تیم دچار فروپاشی درونی نشده بود و خبری از افشاگریها، اختلافات رسانهای یا بازیهای قدرت در رختکن نبود؛ موضوعی که معمولاً در دوران افت شدید یک باشگاه بزرگ دیده میشود. اما مصاحبه انفجاری صلاح هنگام ترک ورزشگاه النرود، این تعادل شکننده را برهم زد.
صلاح، در اظهاراتی آشکارا تند، باشگاه را به «انداختن من زیر اتوبوس» متهم کرد و گفت دیگر هیچ رابطهای با آرنه اسلوت ندارد. چنین موضعگیریای بحران فنی لیورپول را به سطحی شبیه یک منازعه داخلی رساند و واکنشهای گستردهای را در پی داشت.
برخی معتقدند اسلوت با کنار گذاشتن مداوم صلاح از ترکیب اصلی و نیمکتنشینی کامل او در دو دیدار اخیر زمینه بروز چنین تنشی را فراهم کرده بود. این کنار گذاشتن نه شبیه چرخش متداول ترکیب بود و نه حاصل یک انتخاب تاکتیکی مبتنی بر سبک حریف؛ بیشتر به یک تصمیم روشن برای فاصله گرفتن از بازیکنی شباهت داشت که ۲۵۰ گل برای لیورپول به ثمر رسانده و جایگاهی افسانهای در تاریخ باشگاه دارد.
اگرچه عملکرد صلاح در این فصل افت داشته، او تنها بازیکن ضعیف تیم نبوده و حتی بازیکنانی با عملکرد پایینتر نیز همچنان در ترکیب ثابت حضور داشتهاند. به همین دلیل، این پرسش منطقی برای ستاره مصری شکل میگیرد که چگونه از بازیکنی که همیشه تمام دقایق را بازی میکرد و بار سنگینی را به دوش میکشید، ناگهان به نیمکتنشینی کامل رسیده است؛ آن هم در مقطعی که فشردگی مسابقات ایجاب میکند مسئولیتها بین بازیکنان تقسیم شود.
با این حال، اقدام صلاح در روز شنبه، اینکه شخصاً به سراغ خبرنگاران برود و ناراحتیهایش را بیپرده بیان کند، نشاندهنده ضعف در تشخیص موقعیت و همچنین بیتوجهی به منافع تیم و باشگاه بود. بخشی از صحبتهای او قابل فهم بود، اما جملهای که گفت: «لازم نیست هر روز برای جایگاهم بجنگم، چون آن را بهدست آوردهام.» در واقع بیش از هر چیز علیه خودش عمل کرد. این جمله، برخلاف نیتش، دقیقاً همان استدلالی را تقویت کرد که منتقدانش طی هفتههای اخیر مطرح کرده بودند.
صلاح را دیدم، رونالدو را یاد کردم!
هیچکس درباره تعهد یا جدیت حرفهای صلاح تردید ندارد، اما همین جمله نشانهای از نوعی «احساس حقبهجانبی» بود؛ باوری که طی سالهای اوج قابلدرک است، اما در ۳۳ سالگی، آن هم زمانی که هم خودش و هم تیم در حال افت هستند، دیگر نمیتواند توجیهگر امتیازهای ویژه باشد. بهویژه وقتی سرمربی در جستوجوی یک فرمول تازه برای نجات تیم است و به ناچار باید از همه ابزارهایش استفاده کند.
این وضعیت بهطور قابل توجهی یادآور روزهای پایانی کریستیانو رونالدو در منچستریونایتد در سال ۲۰۲۲ است. بله، میدانیم! البته که تفاوتهایی وجود دارد؛ مثلاً رونالدو ابتدا درخواست جدایی داده بود و بعد نسبت به نیمکتنشینی واکنش نشان داد، اما احساس مشترکِ ناتوانی در پذیرش کاهش نقش و جایگاه، در هر دو چهره دیده میشود. در مورد هر دو بازیکن، اعتمادبهنفس افراطی، میل به جنگیدن تا سنین بالا و تمرکز شدید بر خود همیشه بخشی از موتور موفقیتشان بوده، اما این ویژگیها در دوران افت، بهجای مزیت، به مشکل تبدیل میشوند.
کریستیانو رونالدو روی نیمکت یونایتد در زمان سرمربیگری تن هاخ
تمدید قرارداد صلاح در تابستانی که او ۳۳ ساله شد، از ابتدا ریسکهایی را با خود همراه داشت. هیچکس انتظار نداشت افت او یا تیم تا این حد شدید باشد، اما روشن بود که انتقال به دوران «پسا صلاح» میتواند برای همه طرفها دردناک و همراه با اصطکاک باشد. صلاح اکنون معتقد است که مسئله صرفاً فنی نیست و «کسی نمیخواهد من در باشگاه بمانم». این ادعا نیز بهطور ناخواسته یادآور ماجرای رونالدو است؛ ماجرایی که در نهایت به انتقال او به عربستان ختم شد، پس از آنکه قراردادش با یونایتد بهطور توافقی فسخ شد.
اینکه سرانجام این بحران چگونه رقم میخورد هنوز مشخص نیست، بهویژه با توجه به اینکه صلاح هفته آینده به اردوی تیم ملی مصر برای جام ملتهای آفریقا ملحق میشود. شاید اسلوت در کوتاهمدت از این فاصلهگرفتن ناگهانی بیمیل نباشد، اما آنچه مسلم است این است که اضافه شدن یک جنگ رسانهای میان سرمربی و ستاره تیم، فصلی سخت و دردناک را برای لیورپول دشوارتر کرده است؛ فصلی که پیش از این نیز با غم از دستدادن دیوگو ژوتا تحت تأثیر قرار گرفته بود.
در چنین تقابلی میان سرمربی و ستاره تیم، بحث برنده و بازنده مطرح نیست؛ زیرا در این نوع منازعات، هیچکس واقعاً پیروز نخواهد شد.
ترجمهشده از اتلتیک