طرفداری | جورج گوردینکو (George Gordienko) زاده هفت ژانویه 1928 در شهر وینیپگ کانادا است. جورج، کوچکترین فرزند از سه فرزند پدر اوکراینی و مادر روس خود بود. او از کودکی سرآمد تمامی ورزشهای محله زندگی خود و مدرسههایش بود. کپی کردن از مونوپولی، تفریح کودکی جورج و برادرانش بود که به منبعی برای درآمدشان تبدیل شد. استعداد هنری جورج نیز همانند استعداد ورزشیاش، زبانزد بود و از کودکی خود را نشان داد. جورج بسیار هنرمندانه، تصاویر مونوپولی را بر روی کاغذهایی میکشید و نسخهای همانند نسخه اصلی آن تولید میکرد. دوران کودکی جورج با دوره رکود بزرگ همزمان بود و خانواده گوردینکو، زندگی بدون درآمد ثابت را تحمل کردند. پس از بازگشت اوضاع به شرایط عادی، پدر جورج برای فرزندش، یک بسته لوازم هنری خریداری کرد تا او با همین لوازم، زندگی مورد علاقهاش را شروع کند.

با وجود ذائقه قابل توجه هنری، مسیر زندگی جورج پس از آشنایی یکی از دوستانش با کشتی حرفهای، به سمت و سوی این ورزش کشیده شد. او در 18 سالگی، تمریناتش را در انجمن YMCA کانادا شروع کرد و با مربیانی مثل گوردون نلسون و جیمی تریفونو آشنا شد. پیروزی برابر چارلی هاربن در مینیاپولیس، حاصل نخستین تجربه گوردینکو در کشتی حرفهای بود که در سال 1946 صورت گرفت. او تا سال 1948 در کشورهای کانادا و ایالات متحده آمریکا کشتی میگرفت و به «پسر قدرتمند وینیپگ» مشهور شده بود. طرفداران کشتی حرفهای، بالاخص کاناداییها برای هر مسابقه جورج به محل برگزاری آن هجوم میآوردند. به مرور در همین دوران، احساسات ضد کمونیستی گستردهای در آمریکا شکل گرفت که به دلیل شکار معتقدان کمونیسم توسط سناتوری آمریکایی به نام «جوزف مک کارتی»، پدیده «مک کارتیسم» نام گرفت. در دل همین کشمکشها بود که گوردینکو به تمایلات کمونیسمی متهم شد و دیگر نتوانست تا در ایالات متحده، کشتی بگیرد. گوردینکو از سال 1948 تا 1952 کشتی نگرفت و در سال 1952، بازگشت به این ورزش را با پیروزی برابر کریس تولوس، جشن گرفت.

دوران کشتی گوردینگو تا سال 1974 ادامه داشت و این کشتیگیر به افتخاراتی چون دو قهرمانی سنگینوزن کانادا NWA (با شکست لو نیومن)، دو قهرمانی سنگینوزن امپراطوری بریتانیا و کشورهای مشترکالمنافع، دو قهرمانی جهانی تگ تیم استمپد با سوپر هاوک، یک قهرمانی سنگینوزن ساحل پاسیفیک و یک قهرمانی تگ تیم کانادایی ونکوور NWA (به همراه لئو مادریل)، رسید. مسابقات این کشتیگیر با لو تز بر سر قهرمانی سنگینوزن کانادا، از جمله مسابقات مهمش بود که بسیار بیننده داشت. یکی از پربینندهترین مسابقات گوردینکو، رقابتش با عدنان الکسی عراقی (شیخ بغداد) در استادیوم الشعب این کشور بود که با باخت مصلحتیاش همراه شد زیرا طرفداران عراقی بسیار روی شیخ خود، تعصب داشتند. به جز نام واقعی، جورج با نام رینگهایی مثل «فلش گوردون» در بریتیش کلمبیا و «فیرپو زبیزبسکو» در هند کشتی میگرفت. آمار نهایی او در کشتی حرفهای، 701 مسابقه، 391 پیروزی، 153 تساوی و 157 شکست بود. تورهای مختلف کشتی باعث شده بود که گوردینکو در کشورهایی مثل ایتالیا، فرانسه و بریتانیا مقیم شده و به کشورهایی مثل آلمان، بلژیک، اسپانیا، هلند، اتریش، یونان، هند، عراق، نیوزیلند و کشورهایی از قارههای آفریقا و اقیانوسیه سفر کند.

او در سال 1947، با وجود مشغله خود در مسابقات کشتی حرفهای، در طول اقامتش در سانفراسیسکو توانست تا در کلاسهای هنری شرکت کرده و به وجه هنری شخصیتش، بهای بیشتری دهد. چهار سال دوری او از کشتی باعث شد تا تمرکزش بر روی نقاشی، مجسمهسازی و کارهای هنری دیگر، بیشتر شود. در ادامه، او توانست تا در سفرش به ایتالیا و اقامت خود در این کشور با گنجینههای هنری این کشور آشنا شده و به آثار خود، رنگ و رخ تازهای ببخشد. تحصیل در مدرسه هنر سنت مارتین لندن که منجر به شاگردی آنتونی کارو شد، از دیگر تلاشهای گوردینکو برای پیشرفتش در هنر بود. جورج در طول اقامتش در لندن، خانه بزرگی را خریداری کرد تا در کنار اتاق مخصوص کارهای هنریاش، اتاقهایی را برای اسکان کشتیگیران مهاجر در بریتانیا، اجاره دهد. نقاشیهای جورج، از دوران کودکی، بلوغ و تفکر خاصی را داشتند و در طول بزرگسالی با تجربیات ورزشی و زندگی به رنگ و جلوه خاصی از این مرد اوکراینیالاصل رسیدند. این نقاشیها، انتزاعی نبودند اما با دوری از فضای کلاسیک، رنگ و بویی از شیوه «سورئالیسم» داشتند. گوردینکو که به دلیل مسابقات خود در سراسر جهان سفر میکرد، با بازدید از گالریهای هنری، ذهن خود را درگیر چالشهای هنری کرد. پس از بازنشستگی از کشتی، جورج توانست تا به فعالیتهای هنری خود متمرکز شود و نقاشیهای مشتریپسندتری را بکشد.

نخستین نمایشگاه هنری جورج در اواخر ژانویه 1978 در مرکز هنری دانشگاه نیوبرانزویک برگزار شد. او قصد داشت تا با آثاری واقعگرایانه، طبیعت بیجان، پرتره و عامهپسند، خود را یک هنرمندی آموزشدیده نشان دهد. نمایشگاه بعدی جورج در گالری هنرهای زیبای ایتون در وینیپگ برگزار شد که در آگهی آن، هیچ اشارهای به سبقه ورزشی جورج نشده بود؛ این مهم نشان میداد که این مرد اهل وینیپگ، تلاش داشت تا وجهه هنری خود را غالب بر وجهه ورزشیاش نشان دهد. به مرور آثار گوردینکو در نمایشگاههای جهانی، در کنار آثار نقاشهای مشهوری همانند میرو، مارینی، مور، گوتوزو و پیکاسو به نمایش گذاشته شد. دیدار با پابلو پیکاسو، اتفاق مثبت بعدی جورج، مرتبط با هنر بود که به شهرت بیشترش، کمک فراوانی کرد. در حالی که جورج انتظار داشت تا در ملاقات با پیکاسو، درباره نقاشی و مباحث هنری صحبت کند، اشتیاق پیکاسو به اطلاع درباره کشتی حرفهای، زمینه ورزشی گفتگو را پررنگتر کرد. گوردینکو، پیکاسو را هنرمندی درخشان میدانست که به دلیل دیدگاههای سیاسی و آثارش، زمانی که در مسیر پیشرفت بود، با انتقادات بسیاری مواجه شد اما به راه خود پایبند ماند. تأثیر پیکاسو روی گوردینکو، فراتر از الهامبخشی بود و بر روی آثار سورئال کشتیگیر سابق و نقاش کنونی، اثرات بسیاری گذاشت.

جورج در سال 1990، برای همیشه به کانادا بازگشت تا پس از فوت پدر و مادرش، در موطن خود به فعالیتهای هنری ادامه دهد. گوردینکو بیش از آنکه یک مقلد هنری باشد، هنرمندی باتجربه بود که ویژگی تمام مردمانی که در سفرهایش دیده بود را در نقاشیها با رویکرد هنری خود، ترکیب کرده بود. شوخطبعی، یکی از ویژگیهای مهم نقاشیهای جورج بود که باعث میشد تا او به سخره سیاست، مذهب و گاهی نگرش افراد بپردازد. ابتلا به سرطان، درست در روزهایی که نقاشیهای گوردینکو دست به دست میشدند، باعث شد تا این هنرمند-کشتیگیر در 13 می 2002، در سن 74 سالگی، دار فانی را وداع گوید. کتاب «جورج گوردینکو، کشتیگیر کانادایی، آرتیست و مرد رنسانس»، نوشته استیون وریر، سرگذشت جالب و ماجراجویانه جورج را به تحریر درآورده است تا مخاطبان با چگونگی تلفیق مبارزات، خشونت، لطافت و جنبه هنری زندگی او، آشنا شوند.
جورج گوردینکو، یک هنرمند و کشتیگیر بود که با وزنی در حدود 260 پوند، میتوانست ظریفترین و مرموزترین نقاشیهای سورئالیستی را خلق کند. اینکه چگونه یک کشتیگیر کانادایی به چنین هنرمند لطیف و خیالپردازی تبدیل شده، خود یک ماجراجویی مادامالعمر است که شایسته خلق اثری توسط نویسندهای همانند ارنست همینگوی است.
تعدادی از آثار جورج گوردینکو
از سری خاطرات ورزشی