طرفداری | جدایی ژوزه مورایس از الوحده، بزرگترین شوک این روزهای فوتبال امارات به شمار میرود. سرمربی پرتغالی در حالی از این تیم جدا شد که نتایج درخشانی با الوحده بهدست آورده بود.
الوحده امارات درحالی تصمیم به قطع همکاری با ژوزه مورایس گرفت که در رقابتهای ادنوک لیگ با کسب ۱۸ امتیاز از ۸ مسابقه و تنها با ۲ امتیاز اختلاف نسبت به العین صدرنشین، در رده دوم جدول قرار داشت. همچنین در لیگ نخبگان آسیا، الوحده با ۱۳ امتیاز و فاصلهای ۲ امتیازی با الهلال در جایگاه دوم ایستاده و صعود خود به مرحله یکهشتم نهایی را قطعی کرده بود. صعود به مرحله نیمهنهایی جام بانک اسلامی ابوظبی نیز از دیگر دستاوردهای مورایس با عنابیپوشان به شمار میرفت. برخلاف روال همیشگی در فوتبال کشورهای حوزه خلیج فارس که تغییر سرمربی اغلب بهدلیل ناکامی رقم میخورد، اینبار مورایس در شرایطی از الوحده جدا شد که تیمش حتی یک شکست را نیز تجربه نکرده بود. شوک اصلی اما زمانی رقم خورد که با توجه به نتایج فوقالعاده، بسیاری منتظر تمدید قرارداد این مربی بودند، اما برخلاف انتظار، همکاری دو طرف به پایان رسید.

اینکه چرا چنین تصمیمی از سوی ژوزه مورایس اتخاذ شد، پرسشی است که ذهن بسیاری از اهالی فوتبال را درگیر کرده است. مورایس تا پیش از این هیچ توضیحی درباره دلایل جداییاش ارائه نکرده بود، اما حالا شیدا مورایس، همسر ایرانی او، با انتشار توضیحاتی، از پشتپرده این اتفاق پرده برداشته است. شیدا مقصودلو در رشتهاستوریهایی که منتشر کرده، بهصورت تمثیلی ماجرا را به فضای سینما تشبیه کرده و از دلایل انصراف ژوزه از ادامه همکاری با الوحده سخن گفته است. از این روایتها بهوضوح مشخص میشود که با وجود نتایج درخشان، حواشی و اتفاقات عجیبی در پشت صحنه باشگاه جریان داشته و مدیریت باشگاه در ماجرای تقابل حداقل یکی از بازیکنان سرشناس تیم (که گمان میرود عمر خریبین باشد) با تصمیمات فنی سرمربی، از مورایس حمایت نکرده است؛ بهویژه زمانی که او تصمیم گرفت بهجای این بازیکن باتجربه، به رضا غندی پور جوان میدان بدهد. مسئلهای که در نهایت، عامل اصلی انصراف مورایس از ادامه پروژهاش عنوان شده است. حتی در یکی از دیدارهای الوحده، زمانی که بازیکن سوریتبار تیم به نشستن روی نیمکت و تعویض نشدن اعتراض کرد، مورایس از شدت عصبانیت تا آستانه درگیری فیزیکی با این گلزن پیش رفت.
شیدا مورایس در توضیحات خود، همسرش را به کارگردانی تشبیه میکند که در حال ساخت فیلمی اسکاری است، اما باشگاه بهدلیل ترس از سوپراستار، مانع ادامه پروژهای میشود که مبتنی بر میدان دادن به جوانها و اولویت داشتن کار تیمی بوده است؛ اتفاقی که در نهایت مورایس را به این تصمیم رسانده که دیگر ادامه ندهد. روایت او با مثالی از سینما آغاز میشود و میگوید:
یه کارگردان داریم که لیدر گروهه و باید حواسش به همهچیز باشه؛ از بازیگرا و گروه تولید گرفته تا پشت صحنه و رسانه. یه تهیهکننده داریم که صاحب پروژهست و مسائل مالی و تصمیمات اصلی دست اونه. بازیگرهای مختلف داریم؛ بعضی چهرههای گرونقیمت با دستمزدهای بالا که حتی اگه اخلاق یا کیفیت لازم رو نداشته باشن، باز هم استفاده میشن. دستیار کارگردان هم داریم؛ افرادی که نقش مهمی در انتخاب بازیگرا دارن و گاهی بدون اطلاع کارگردان، تصمیمهای کلیدی میگیرن.
در ادامه این روایت، پای سوپراستار تیم نیز به ماجرا باز میشود:
کارگردان فقط به کیفیت فیلم فکر میکنه؛ فیلمی برای اسکار، بدون حاشیه و مبتنی بر تیمورک. اما وقتی میبینه بازیگر چهره تیم عملکرد ضعیفی داره، نقش اول رو ازش میگیره و بهش نقش مکمل میده. از این لحظه، بازیگر معروف که محبوبه، دستمزد بالایی داره و با رسانه، دستیار و تهیهکننده ارتباط نزدیک داره، شروع به تخریب کارگردان میکنه. رسانهها هم تیتر میزنن که این فیلم اسکار نمیره و کارگردان باید عوض بشه چون به جوونها فرصت داده.
و در بخش پایانی، تصمیم نهایی مورایس اینگونه توصیف میشود:
در کنفرانس خبری از کارگردان میپرسن آیا بازیگرا با شما مشکل دارن؟ جواب نمیده، چون معتقده کار تیمی مهمتر از حاشیهست و موفقیت با عمل ثابت میشه. اما فشار رسانه، ترس تهیهکننده از شکست پروژه و زمزمههای پشتپرده بازیگر چهره باعث میشه در نهایت، بعد از تلاشهای فراوان، یک شب کارگردان تصمیم بگیره دیگه ادامه نده.