مطلب ارسالی کاربران
سایه های روی دیوار(ّبرای پائولو مالدینی مرد همیشه درنگاه)
همهمه در بین لیدر های اینتر!بگویم یا نگویم؟.یکی از تماشاگران قدیمی می گوید: بگویم وهمه با هم می گویند:
"Per 20 Anni Nostro Rivale, Ma Nella Vita Sempre Leale "
"برای ۲۰ سال رقیب ما بودی ... ولی در زندگی همیشه وفادار تو خواهیم بود. "
به نام پدر به نام پسر:پدر در حال کار با دستگاه چمن زنی بیرون خانه است که پسرک دوان دوان می آید.پسرک با متانت تمام در حالی که رنگ صورت اش تغییرکرده می گوید: پدر!.پدر با لحن همیشگی می گوید:بگو پائولو.کودک می گوید:می توانی چند یورو به من بدهی پدر!چزاره بزرگ با ادبیات فلکلوریک لاتین می گوید:برای چی؟پسر خجالتی می گوید:مغازه کنار خانه پیراهن یوونتوس را می فروشد می خواهم یکی بخرم.چزاره بر خلاف عادت می گوید:داخل جیب سمت راست کت قهوه ای ام چند یورو هست بردار! همان جا کنار شومینه..بعد از رفتن آفتاب..پائولو به بچه های همسایه پز می دهد که پیراهن یوونتوس را خریده است و آن را به هیچ کس نمی دهد..شب های پسربچه در آغوش پیراهن لاجوردی سپری می شود...
جنایات و مکافات:پسران آکادمی میلان پائولو را دوره کرده اند.و در زمزمه هایشان اینها به گوش می رسند:هی احمق می دانی برای چه اینجا هستی فقط به خاطر چزاره.اگه پدرت چزاره نبود الان در طویله داشتی با اسب ها بازی می کردی. دیگری می گوید:لعنتی مطمئن باش ساق هایت را دستت می دهم.پائولو نوجوان به سمت کمپ تمرینی حرکت می کند.. اشک می ریزد واشک..اه می کشد واه.ناله های گلویش تمام خوابگاه پیچیده است.شب که می شود همه به خواب می روند ولی او با دست هایش ستاره های خیالی را می شمارد.فردا کنار بیلبورد خوابگاه همه جمع شده اند و به لیست دعوت شدگان به تیم بزرگسالان نگاه می کنند.وقتی که پائولو می اید همه خیره می شوند....دلش می خواهد به تمام آن ها بگوید:خداحافظ آشغال ها! من رفتم...
پیراهن غبار گرفته:در آخرین میعاد.در سن سیروی حالا تمام شده.دور ورزشگاه می دود و شماره3 را نشان می دهد.بخش شرقی پلاکاردی را بالا می برند که نوشته است:یک کاپیتان یک فرانکویک بارزی.بغض اش می ترکد به یاد آن روزهای سنجاق کرده به دیوار.آن روزی که عهد 20 ساله بست.آن روزی که طرفداران اینتر به احترامش یک دقیقه دست زده اند... بغض اش را می خورد..بازی که تمام می شود دست دنیل را می گیرد و می رود.پیراهن3 را بایگانی می کنند تا برگردد اما او از کتاب میلان فرارمی کند ودیگر بازنمی گردد. حالا..این روزها که می گذرد.... این کریسمس و دسامبر و تمام ماه ها منتظرسومین نسل هستند.آن پسرک دست وپا چلفتی کی می آید؟شاید۲۰ ژانویه سال؟؟؟؟