پسرک چشم روشن از همان دوران نوجوانی پرجسارت نشان می داد. او اهل ژست و خودنمایی بود. اما طبل توخالی نبود! مهارت های او از یقه بالا زده پیراهنش قابل درک بود. فوتبال، بندرت بازیکنانی با این ژست به خود می بیند. زمانی نظیر اریک کانتونا! این یک نشانه غرور بود. اگر مهارتی در کار نبود نماد انگشت نمای یک دوران می شد. پس یک ژست مطلق نبود. هرچه بود هزل سرایی نبود.
یک اعتقاد، اعتقاد به توانایی ها، بسان پرنده ای که می آموزد چگونه پرواز کند. آن زمان که همه خطوط مقدم، تسلیم دشمن می شوند ایمان به ایستادگی یک نفر، امید را بر دل ملیون ها نفر باز می گرداند. هزاران سرباز در جنگ یک خط می سازند. بی شمار نقطه در ریاضیات یک خط می سازد. اما خطوط فوتبال چند نفره است و فقط یک خط در دنیا وجود دارد که متشکل از "یک" است. برای همین او همیشه شماره 1 است. خطی به وسعت یک دروازه 7 متری و محافظی به بلندای یک دیوار، ناشکستنی از جنس پولاد. یکی مانند زوف. نگهبانی با تورهای نامرعی، سیاه پوش! به اندازه نام افسانه یاشین! و پرنده ای به فنریت بنکس و عقابی با چشمانی تیزبین بر فراز محوطه جریمه و دستانی تا نشدنی از جنس الماس. تیز و برنده و شکننده هر شوت مستقیم. تزلزل همان خط، اسب تروای یک تیم است!
پسرک بدنشانس عضو یک تیم فقیر بود. برای ساخت دژی محکم و پیاده سازی سبکی بنام کاتناچیو اصل، کفایت نمی کرد. ابزار نیاز بود. اما آنها فقیر بودند. اما پسرکی داشتند با یقه پیراهن تا نشده! بالا زده!
ده سال بازی کرد اما دیده نشد. باید پذیرفت، او ملیت کشوری را یدک می کشید که پرورده دینو زوف بود. پس انتخاب به عنوان مرد شماره 1 تیم ملی کشورش سخت به نظر می رسید. برابر بزرگترین بازیکنان قرن بدون خط دفاعی قابل اطمینان غوغا می کرد. حرفه ای ترین لیگ زمان، هنرنمایی نیمی از سریع ترین و چارچوب شناس ترین مهاجمان تاریخ، مقارن با دوران با شکوه "جیان" بود. وان باستن، وه آ، ساویسویچ، رونالدو، رود گولیت، دل پیرو، روبرتو باجیو، ویری، زیدان، باتیستوتا، کرسپو، لوپز و ...
و دوران باشکوه ایستگاهی زن قهار تاریخ، سینیشا میهایلوویچ.
روز موعود فرا رسید، آنجلو پروتزی بزرگ مصدوم شد و پس از 10 سال،"جیان" یک توفیق اجباری در خط دروازه آتزوری ها شد. بی مهری ها با آن نگاه های هراسان خط مقابل برای آیندگان آزار دهنده بود. آن نگاه های هراسان نشان از عدم اعتماد به جیان روشن چشم بود. او در بزرگترین آوردگاه فوتبالی جهان در میان انبوه تماشاگران، در آن سوی کره خاکی و از میان کریدورهای تاریک قدم بر سرزمین سبز گذاشت.
آتزوری های نا امید و وحشت زده یک به یک وارد زمین فوتبال شدند اما یک پسر روشن دل با آن یقه بالا زده وارد زمین شد. آن یقه معنای حقیقی امید، جسارت و اعتماد بنفس شماره یکی بود که برای اثبات توانایی هایش 10 سال منتظر ماند.
ایتالیا به اندازه کافی خوب نبود اما پسرکی داشت با یقه پیراهن تا نشده! بالا زده!
زنده باد جیان لوئیکا پالیوکا
http://s6.uplod.ir:182/d/2k27hupv4hvhuf6tuwo5l3tiu5ezjaqh76eshp5h3yhvjpr...
http://uplod.ir/0ywnbf8ge0y5/Il_meglio_di_Gianluca_Pagliuca.mp4.htm