اختصاصی طرفداری ؛ برگرفته از وبسایت نشریه وورلد ساکر به قلم امت گیتس
فوریه 93 بود که پلگرینی خبر از هزینه 10.4 میلیون پوندی برای خرید دنیس برکمپ از آیاکس و هم تیمی اش ویم یانک خبر داد. این موضوع به معنای کودتا تو اینتر بود. اون ها قرار بود پایان فصل به تیم ملحق بشن. پلگرینی هم برای بازیکن جدید تیمش کم نگذاشت و حتی قبل از اینکه پای اون در توپ زنی برای اینتر باز بشه، ادعا کرد مرد هلندنی "بهترین شماره 10 دنیا" است. این اتفاق باعث شد فشارها از همون اول کار روی دنیس بالا بره.
تیم تحت رهبری بگنولی تونسته بود طی فصل 93-1992 برخلاف انتظارات دوم بشه و فقط 4 امتیاز مقابل میلان ورژن فابیو کاپلو کم آورده بود. با توجه به خریدهای جدید و متلاشی شدن مثلث افسانه ای میلان که ناشی از ترک گولیت به مقصد سمپدوریا، ریکارد به مقصد آیاکس و عاصی شدن فن باستن از مصدومیت های زیاد بود، پلگرینی تصور می کرد کمی جادوی هلندی می تونه اینتر به اولین اسکودتوش بعد از سال 89 برسونه.
بگنولی، معمار قهرمانی مشهور ورونا تو سال 85، با تکیه به فلسفه همیشگی فوتبال ایتالیا که شامل عقب نشستن و استفاده از ضد حمله بود، قهرمانی به یادموندنی ورونا رو رقم زده بود. اون در اون فصل از سرعت روبن سوسا نهایت استفاده رو برد؛ مهاجمی اروگوئه ای که اون فصل 20 گل زد.
بذرهای فصل بزرگ اینتر در 93-1992 از همون پیش فصل کاشته شد. بگنولی ادعا کرد پلگرینی هیچ اشاره ای به تغییر تاکتیک در تیم نکرده بوده و در نتیجه فصل جدید هم به همون روش سال های قبلش شروع شد. در نتیجه برکمپ بلافاصله در زمین تک و تنها موند و هیچ حمایتی از طرف هافبک های تیم نمی دید: "تمام بازی ها، فقط من و سوسا بودیم و 5 نفر مدافع جلومون قرار می گرفتن."
اینتر لیگ رو با افت و خیز شروع کرد، ولی تو جام یوفا نتایج خوبی می گرفتن؛ به نظر می رسید دنیس تونسته تاثیرگذاریش تو تیم رو در اون تورنمنت به نمایش بگذاره. اون تونست در همون دور اول مسابقات مقابل راپید بخارست هت تریک کنه که شامل یک گل دیدنی قیچی هم می شد. علاوه بر این، برکمپ بود که با گلزنی در هر دو دیدار رفت و برگشت مقابل نوریچ سیتی، امیدهای اروپایی اون ها نقش بر زمین کرده بود.
فوتبال تدافعی ایتالیا و سیستم ضدحمله بگنولی، برکمپ و اینتر رو در لیگ زمین گیر کرده بود و مرد هلندی معتقده هیچ وقت نمی شد تحت تاکتیک های سخت گیرانه سرمربی، موفق شد: "فقط من و سوسا بودیم و بگذارید فکر کنیم دو هافبک هم به خط حمله اضافه می شدن. وقتی به عقب نگاه می کردم، مدافعان و هافبک هامون همچنان تو زمین خودمون بودن. فضای بزرگی بین مون ایجاد می شد که کاملا فضای مرده بود. داشتم دق می کردم. تیم داشت هر روز بیشتر سقوط می کرد. "
برکمپ بیرون از زمین هم به مشکل خورده بود و همین اوضاع رو پیچیده تر کرده بود. اون یه درون گرای به تمام معنا بود و در ایجاد ارتباط با اعضای رختکن، مشکل داشت. برگومی و فری، که هر دوشون برای تالیف کتاب برکمپ مورد مصاحبه قرار گرفته بودند، از بی علاقگی دنیس برای وارد جمع شدن، گله کردن که فری گفته: "به نظرمون خیلی سرد بود. همه در تیم سعی می کردن بهش نزدیک بشن، ولی خیلی سرد برخورد می کرد." برگومی ولی سیاستمدارانه تر در مورد مساله صحبت کرده: "دنیس می تونست تلاش بیشتری برای انطباق بکنه، می تونست بیشتر ایتالیایی رفتار کنه."
رابطه برکمپ با سوسا، که در زمین چندان جواب نمی داد، بعد از اینکه سوسا به رسانه های ایتالیایی گفت دنیس "منزوی و عجیب-غریب" ـه و اینکه "اصلا نمی خنده، حرف نمی زنه و هیچ وقت بهش پاس نمی دم" بیرون زمین بدترم شد.
اگر شیوه بازی سرپایین و انفجاری و متکی به دریبل مهاجم اروگوئه ای کاملا چیزی بود که نسبت به برنامه بازی بگنولی، منطبق بود، دید عالی برکمپ چنین شرایطی نداشت. اگر برکمپ برای درخشش به بازیکنان دیگه نیاز داشت، سوسا بدون شک تک نواز اینتر بود؛ نباید هم انتظار داشت باهم هماهنگ کار می کردن.
بعد از باخت خانگی یک به 2 اینتر مقابل لاتزیو تو فوریه 94، بگنولی اخراج شد و جیامپیرو مارینی جا ـشو گرفت. اینتر مارینی هم فاجعه ای بیش نبود و در 12 بازی باقی مونده فصل فقط 2 بار برنده شد و به زحمت با اختلاف یک امتیاز، از سقوط نجات پیدا کرد. با این همه، فصل برای اینتر بعد از اینکه تونستن در مجموع دو بازی رفت وبرگشت، کازینو سالزبورگ رو از پیش رو بردارن و قهرمان جام یوفا بشن، با موفقیت خاتمه پیدا کرد. برکمپ تونست در اون تورنمنت با 8 گل، بهترین گلزن مسابقات بشه.
ویم یانک و دنیس برکمپ؛ قهرمانی جام یوفا در سال 1994
اگر برکمپ در فصل اول حضورش در اینتر، روزگار سختی پشت سر گذاشت، فصل بعدش از اونم بدتر بود. پلگرینی تصمیم گرفت برای فصل جدید، سرمربی سابق ناپولی، اوتاویو بیانچی، رو روی کار بیاره که به ادعای برکمپ،"هر ساعت چند بار به دوران همکاریش با دیگو مارادونا" اشاره می کرد؛ مساله ای که به نظر دنیس نسبت به هم تیمی هاش، بی احترامی محسوب می شد. برکمپ در مورد روزی صحبت می کنه که بیانچی بین جلسات تمرین با دستیارش مشغول حرکت به سمت زمین تنیس بود. اونا مجبور بودن برای رسیدن به محل بازی، از زمین تمرین رد بشن و دنیس بیانچی رو تلفن به دست دیده بود. دستیار چند سال بزرگترش هم راکت ها، توپ ها و بطری های آب رو حمل می کرد. این مساله برای برکمپ قابل هضم نبود و باعث شد از اون روز به بعد، احترامی برای بیانچی قائل نباشه.
با این همه، بیانچی اختیار عمل بیشتری نسبت به بگنولی از خودش نشون داده بود و مدعی بود قراره سیستم بازی اینتر رو متحول کنه. برای رسیدن به این هدف، تو 2 بازی پیش فصل، بازی هجومی رو در دستور کار قرار داد، ولی بلافاصله با ادعای اینکه سیستم جدید به درد نمی خوره، به حالت اول برگشت.
هافبک هلندی گران قیمت اینتر هم با مصدومیت دست و پنجه نرم می کرد که باعث شده بود جام جهانی 94 آمریکا رو از دست بده و برای همین در فصل فاجعه بارش، فقط 4 گل تو همه مسابقات به ثمر رسوند. تناقض داستان گل آخر برکمپ برای اینتر در سن پائولو بود؛ جایی که بزرگترین موفقیت فوتبالی بیانچی درش شکل گرفته بود و گلی که یکی از دلایل به هم خوردن رابطه طرفین بود. بیانچی کشتی در حال غرق شدن اینتر رو به سرمنزل مقصود رسونده بود، ولی رابطه اش با مرد یخی داستان ما قابل ترمیم نبود. رابطه برکمپ با رسانه های ایتالیایی هم به دشمنی بدل شده بود؛ این رسانه ها ادعا می کردن برکمپ دچار مشکل روانی ـه که باعث شده موهای سرش هم بریزه!
تو ژوئن 1995، برکمپ نماینده اش رو برای مذاکره با مالک جدید اینتر، ماسیمو موراتی، ارسال کرد و بعد از بیان شرایطش، به رئیس حق انتخاب داد. موراتی یا باید بیانچی رو اخراج می کرد و بازیکنان جدید می گرفت یا برکمپ از تیم می رفت. موراتی که با رتبه ششم بیانچی اغوا شده بود، گفت سرمربی عوض نمی شه. برکمپ هم که به گفته خودش "تماما درهم ریخته بود" در این بخش از دوران فوتبالش، حتی به بازنشستگی هم فکر کرده، ولی آخرش به آرسنال ملحق شد.
برکمپ، که هیچ وقت نمی تونست از پایبندی به اصول فوتبال هلندی دست بکشه، می دونست در ایتالیا نمی تونه به موفقیت برسه. اگر چه بارزی، پائولو مالدینی و دوستانش همگی از فلسفه فوتبالی ساکی حمایت کرده بودن، برگومی، باتیستینی، فری و دیگران تمایلی به تغییر رویه در اینتر نداشتن یا توانایی انجام این مساله رو در خودشون نیم دیدن. بدشانسی دنیس برکمپ این بود که در مرحله گذار فوتبال ایتالیا بین آینده و گذشته اش، گیر کرده بود. اون زمانی به ایتالیا اومده بود که سنت گراها از تغییر می ترسیدن و مدرنیست ها در تلاش برای پیاده کردنش بودن.
شکست خورده مطلق سری آ در نهایت به برنده مطلق لیگ برتر بدل شد؛ جایی که برکمپ در کنار آرسن ونگر نه تنها یک باشگاه، بلکه تاریخ یک لیگ رو دستخوش تغییر کردن.
قسمت اول حکایت مرد یخی را اینجا بخوانید.