مطلب ارسالی کاربران
فرهاد، از جنس باد/ برو دوش بگیر آقای مجیدی!
کلاه امیر قلعه نویی این روزها حسابی بدون پشم شده است؛ آنقدر که بازیکنی مثل هاشم بیک زاده درست وسط داربی تهران وقتی دستور ورود به زمین را دریافت می کند، یاد اسهال و استفراغش می افتد و روی صندلی اش باقی می ماند. انگار نه انگار این مربی همان کسی است که روزی کمتر بازیکنی می توانست مستقیم توی چشمش نگاه کند. اینکه قلعه نویی چه کرد و چطور کارش به اینجا کشید، بحت جداگانه ای است که خود امیر باید در خلوتش به آن فکر کند و نتیجه مفید را بگیرد. اصل داستان اما این است که با زمین خوردن قلعه، لشکر دشمن هم بی پرواتر از قبل پیشروی می کند. در روزهایی که حتی یدالله اکبری و علی لطیفی هم در مورد ضرورت تغییر کادر فنی استقلال حرف می زنند، دیگر جای تعجبی ندارد که شاهنشاه فرصت طلبان عالم، فرهاد مجیدی هم از راه برسد و ضربه ای محکم تر به امیر بزند. هنوز سوت پایان لیگ چهاردهم درست و حسابی به صدا درنیامده بود که آقای شماره هفت در گفتگو با یک روزنامه ورزشی از خجالت سرمربی آبی ها درآمد. او این بار در تازه ترین روایت از اقدامش مبنی بر رها کردن استقلال و رفتن به قطر در میانه های فصل، موضوع را روی قلعه نویی دایورت کرده و مدعی شده چون قرار بوده او به این تیم بیاید وی ناچار به جدایی شده است! وقتی هواداران تیفوسی ات از قماشی باشند که سوال کردن را حرام بدانند، واضح است که تو هر چیزی از ذهنت بگذرد می توانی بگویی و نگران چون و چرایش هم نباشی. گیریم که قلعه نویی قرار بود آخر فصل بیاید، شما چرا وسط کار رفتی؟ راستی اگر امیر این همه بد بود و اصلا نمی شد با او کار کرد، چطور جنابعالی در آغوش گرم او با فوتبال وداع کردی؟!
از همه جالب تر اما ژست های متعصبانه فرهاد است. طرف در مصاحبه اش می گوید یک پسر 16 ساله به خاطر باخت استقلال در داربی تشنج کرده، اما یادش نیست وقتی خودش مسافر قطر شد، یکی از همین هواداران بی نوا غریبانه جان داد. آیا آدم با آدم فرق دارد؟ آیا قلعه نویی به خاطر تشنج یک طرفدار باید مواخذه شود، اما مجیدی محق است بعد از مرگ یک سکونشین در سواحل دوبی عکس بگیرد و روی اینستاگرامش بگذارد؟ کیست که نداند همه درد فرهاد، بازگشتن به استقلال و گام برداشتن روی موج کاذب محبوبیت است؛ وگرنه «هوادار» در نگاه او همان موجود مخذولی است که وقتی در اعتراض به سوءاستفاده مجیدی از اسم حجازی مقابل درهای باشگاه تحصن کرد، استاد در موردش گفت: «اینها که 40 تا بودند، اگر 40 هزارتا هم می آمدند من کار خودم را می کردم!» بله، شما همیشه کار خودت را می کنی و البته خوشحالی که در روزگار قحط الرجال، هنوز عده ای دور سرت می گردند!
عصبانیت اصلا به صورت قشنگ فرهاد نمی آید. امروز کسی در واکنش به دو باخت استقلال در داربی تریپ خشم و اندوه برداشته که وقتی استقلال را ول کرد و آبی ها اولین داربی بعد از او را ظرف 10 دقیقه باختند، مصاحبه کرد و گفت: «گل های پرسپولیس را ندیدم، چون داشتم دوش می گرفتم!» سر این دو تا داربی آخر هم همین کار را می کردی دوست عزیز؛ داربی دیدن و غم خوردن مال هوادار است. شما برو دوش بگیر، ترجیحا با آب سرد که بعدش مجبور نشوی علیه «بی کفایت ترین کادر فنی تاریخ» پست بگذاری و یک روز بعد مطلبت را حذف کنی!