برای من «روانی» یک کمدی است، باید باشد.
اگر قرار بود من فیلمی بسازم که داستانش در استرالیا میگذشت، یک پلیس را نشان میدادم که ناگهان به داخل کیسه یک کانگورو میپرد و فریاد میزند: «اون ماشینو تعقیب کن».
در جواب مادر یکی از طرفدارانش (وقتی که نالیده بود از اینکه دخترش بعد از دیدن روانی دیگر زیر دوش نمیرود): «پس خانم، پیشنهاد میکنم بفرستینش خشکشویی».
وقتی یک بازیگر پیش من میآید و قصد دارد تا راجع به شخصیتی که قرار است آن را بازی کند با من بحث کند من میگویم: «همه چیز در فیلمنامه هست»، اگر او بگوید: «پس انگیزهٔ من چیه؟» میگویم: دستمزدت.
هر چه تبهکار فیلم موفقتر، فیلم موفقتر.
من یک راه درمان قطعی برای گلودرد دارم، آن را ببرید.
به آنها لذت بدهید، لذتی مانند لحظهای که از یک کابوس بیدار میشوند.
بازیگرها یک گله گاو هستند.
من نگفتم بازیگرها مثل یک گله گاو هستند، گفتم باید با آنها مثل یک گله گاو رفتار کرد.
– صحنههای قتل را مثل صحنههای عاشقانه فیلم برداری کنید و صحنههای عاشقانه را مثل صحنههای قتل.
انتقام شیرین است و چاق تان هم نمیکند.