-ترجمه رو از اینترنت پیدا کردم
- اصل این آهنگ برای پنتراست که تیر بازخونیش کرده
Cemetery Gates
دروازه های قبرستان
Reverend reverend is this some conspiracy?
جناب کشیش، جناب کشیش، آیا این یک توطئه است؟
Crucified for no sins
بی آنکه مرتکب گناهی شده باشد، به صلیب آویخته شد
An image beneath me
تصویری در زیر من.
Whats within our plans for life
نقشه هایی که برای زندگیمان در سر داریم...
It all seems so unreal
خیلی غیرواقعی و خیالی بنظر میرسند
I'm a man cut in half in this world
من مردی هستم که در این دنیا دو نیم شده...
Left in my misery...
و در این اندوه و بیچارگی رها شده است
The reverend he turned to me
کشیش رو به من کرد
Without a tear in his eyes
بی آنکه اشکی در چشمانش باشد
It's nothing new for him to see
برایش چیز جدیدی نبود
I didn't ask him why
دلیلش را نپرسیدم
I will remember
همیشه بیاد خواهم داشت...
The love our souls had
Sworn to make
عشقی را که قسم خوردیم با یکدیگر بسازیم
Now I watch the falling rain
اینک بارش باران را به تماشا نشسته ام
All my mind can see
Now is your (face)
تنها چیزی که در ذهنم می آید چهره ی توست
Well I guess
You took my youth
فکر کنم تو جوانیم را گرفتی
I gave it all away
همه جوانیم را به تو بخشیدم
Like the birth of a
New-found joy
مثل پیدایش لذتی که تازه پیدا شده...
This love would end in rage
این عشق هم به خشم منتهی خواهد شد
And when she died
I couldn't cry
و زمانیکه او مرد، نمیتوانستم گریه کنم
The pride within my soul
غرورم اجازه نمیداد
You left me incomplete
All alone as the
Memories now unfold.
الان که خاطرات را مرور میکنم میبینم تو مرا ناتمام و تنها گذاشتی
Believe the word
حرفم را باور کن
I will unlock my door
من درب را میگشایم
And pass the cemetery gates
و از دروازه های قبرستان عبور میکنم
Sometimes when I'm alone
گاهی اوقات که تنهایم
I wonder aloud
با صدای بلند از خودم میپرسم
If you're watching over me
Some place far abound
اگر تو از جایی خیلی دور مرا نگاه میکنی
I must reverse my life
باید رو به جلو حرکت کنم
I can't live in the past
نمیتوانم در گذشته زندگی کنم
Then set my soul free
باید روحم را آزاد کنم
Belong to me at last
و به خودم تعلق داشته باشم
Through all those
Complex years
در تمام این سالهای پیچیده
I thought I was alone
گمان میکردم که تنهایم
I didn't care to look around
هیچ نگاهی به اطرافم نمی انداختم
And make this world my own
تا این دنیا را مال خودم کنم
And when she died
و زمانیکه او مرد
I should've cried and spared myself some pain...
باید گریه میکردم و درد میکشیدم
Left me incomplete
All alone as the memories still remain
الان که خاطرات را مرور میکنم میبینم تو مرا ناتمام و تنها گذاشتی
The way we were
همانطور که بودیم.
The chance to save my soul
فرصتی برای نجات روحم پیش آمده
And my concern is now in vain
و دیگر این نگرانیم بیهوده است
Believe the word
حرفم را باور کن
I will unlock my door
من درب را میگشایم
And pass the cemetery gates
و از دروازه های قبرستان عبور میکنم