این راه از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسو میآمد و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی میشد و از طریق بیشبالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا میرسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راهمرو،سرخس،نیشابور، گرگان به ری میآمد و از ری به قزوین و زنجان و تبریز و ایروان میرفت و از ایروان بهطرابوزان یا بیکی از بنادر شام منتهی میگردید. قسمت فرعی این راه از سمرقند به خوارزم و از خوارزم بهسرای و هشترخان و از آنجا به کنار شط «دن» و بنادر دریای آزف انتها مییافت. مهمترین کالایی که بصورت ترانزیت از ایران میگذشت، ابریشم بود، اما چون ایرانیان مقدار بسیاری از ابریشم خام چین را که وارد میکردند، بخود تخصیص میدادند قادر بودند محصولات خویش را بهر قیمتی بخواهند، بممالک مغرب زمین بفروشند. ترکان بتحریک اتباع سغدی خود کوششها کردند، تا از خسرو انوشیروان اجازهٔ عبور دادن ابریشم خود را از خاک ایران حاصل کنند اما نتیجه نبخشید.
نخستین فردی که نام جاده ابریشم یا راه ابریشم را در سال ۱۸۷۷ میلادی، برای این مسیرها انتخاب کرد, جغرافی دان آلمانی فردیناند ریختوفن بود. وی بسبب حمل ابریشم چین از این راه به دریای مدیترانه و مناطق مختلف دیگر بین راه این نام را برگزید.
ا آغاز مسیر از شهرهای ساحلی شرق چین و جهت پیشگیری عبور از بیابانهای مرکزی چین، این مسیر به دو راه شمالی و جنوبی تقسیم میشد.
مسیر شمالی که عمدتا امروزه از آن با نام جاده ابریشم یاد میشود از روستای توان هوانگ آغاز میشد و پس از عبور از ایالتهای مختلف در چین و پیش از رسیدن به بیایان بزرگ مرکزی چین به سه راه متفاوت تقسیم میشد که دو تای آنها از شمال بیابان و یکی از جنوب آن عبور میکرد.
مسیر جنوبی عمدتا یک مسیر ثابت بود. مسیری که پس از عبور از قسمتهای جنوبی چین به شمال هندوستان میرسید و سپس به خراسان و ایران و بعد یا به مسیر دریایی میپیوست و یا با مسیر شمالی یکی میشد.
از حدود ۱۴ قرن پیش در زمان امپراتور خاندان هان در شرق چین, یک مسیر دریایی که البته بطور رسمی قسمتی از جاده ابریشم نبودهاست، نیز مورد استفاده قرار گرفت.
در حدود ۴ تا ۶ هزار سال پیش از میلاد، مردم باستانی ای که در محدودهٔ صحرای غربی و مصر زندگی میکردند، از جنوب غربی آسیا، حیوانات اهلی به این منطقه میآوردند.
پیش از آغاز دوره فرعونیان در مصر، در حدود ۴ هزار سال پیش از میلاد, از منطقه کنعان (فلسطین و اسرائیل امروزی) ظرفهای سفالین خریداری میکردند.
در زمان ساسانی راه یزرگ در آمد برای شاهنشاهی ایران، تجارت ابریشم و اخذ حقوق گمرکی از بازرگانان و کاروانیانی بود که از ایران می گذشتند. چین در آن روزگار از ایران وسمه، قالی، سنگهای گرانبها و پارچه وارد می کرد. یکی از صادرات مهم چین به ایران ابریشم بود که در دربار بیزانس حکم ارز را داشت و هم تراز طلا و سنگهای گرانبها بود.
هدف ایران از در دست داشتن راه ابریشم افزایش گردش کالا نبود بلکه در واقع ضعیف کردن رومیان بود. دولت ایران همواره بهای ابریشم را بالا می برد تا از این رهگذر از بیزانس طلا و پول بیشتری را به چنگ آورد و امپراتوریبیزانس را از لحاظ نظامی ضعیف کند.
بدیهی است که بیزانس نیز نمی توانست به چنین سیاستی از سوی دولت ایران تن در دهد از این رو همواره راه خصومت و دشمنی را با ایران در پیش می گرفت. دربار بیزانس می دید که در فاصله های صلح آمیز میان جنگها، همواره مقدار معتنابهی طلا از بیزانس به ایران سرازیر می شود. از این رو به کوشش بر می خواست ولی تلاش رومیان برای رهایی از این وابستگی اقتصادی همواره بی نتیجه می ماند.
حدود سال ۵۳۱ میلادی یوستی نیانوس یکم کوشید تا از راه اقیانوس هند و بوسیله ملوانان حبشی ابریشم را بطور مستقیم بدست آورد ولی ایرانیان در بندرهای هند از نفوذی فراوان برخوردار بودند از این رو حبشیان نتوانستند در رقابت با ملوانان ایرانی توفیقی بدست آورند. در سال ۵۷۰ میلادی خسرو انوشیروان با تصرف یمنراه دریای سرخ و اقیانوس هند را تمام و کمال بر بیزانس بست.
در این روزگار خاقانهای ترک وارد عرصه سیاست شدند. پس از انهدام هیتالیان، سغدیان به تبعیت ترکان در آمدند. ترکان از راه خشکی می خواستند وارد معامله با بیزانس بشوند ولی برای انجام چنین کاری موافقت ایران لازم بود و خسرو انوشیروان هرگز راضی به چنین موافقتی نبود.
برای حل مسئله ایستمی خان فرمانروای سغد نزد امپراتور یوستی نیانوس یکم رفته و قرار بر این شد که ترکان و بیزانس به اتفاق یکدیگر ایران را مورد حمله قرار بدهند. سواران ایستمی خان به سرعت از رود آمو گذشتند ولی چون استحکامات ایران در نظر ترکان غیر قابل گذر می نمود حمله ترکان متوقف ماند.
در سال ۵۷۱ میلادی خسرو انوشیروان سند، بست، رخج، زابلستان، طخارستان و کابلستان را متصرف شد اماسغد در اختیار ترکان باقی ماند.
در فاصلهٔ سالهای ۵۶۷ و ۵۷۱ میلادی ترکان همه سرزمین شمال قفقاز را تصرف کردند و با امپراتوری بیزانسهم مرز شدند اما انوشیروان بیزانس را شکست داده و [[خزر] ها و ترکان را مجبور به اطاعت از ایران کرد.
برای ترکان چاره ای جز این نبود که به ایران حمله برند و راه ابریشم را به تصرف در آوردند. بی گمان این اقدام سبب دگرگونیهای اقتصادی بزرگی در ایل ترکان میشد.
در سال ۵۸۹ میلادی اتحادی رسمی میان ترکان و امپراتوری بیزانس شکل گرفت در این روزگار هرمز چهارم بر اریکه شاهی تکیه داشت، در همین زمان لشکریان ترک و خزر به آران و ارمنستان حمله ور شدند. در شرق نیزساوه شاه فرمانروای ترکان به ایران حمله برد. پیاده نظام سپاه ایران، در برابر ترکان تاب مقاومت نیاورد. درتیسفون رأی هرمز چهارم بر این قرار گرفت که بهرام چوبین را برای مقابله به سوی ترکان گسیل دارد، بهرام موفق شد سپاه ترکان را شکست داده و یکماه در هرات ماند و غنائم بدست آمده را میان شاهنشاه و سپاه خویش، بخش کرد.در سال ۶۰۲ میلادی جنگهای ایران و بیزانس تجدید شد ولی در عمل حمله سپاه ایران به سال ۶۰۴ میلادی آغاز گردید و بمدت تقریبی بیست سال بطول انجامید. گرفتاری خسرو پرویز در پیکارهای او در غرب و جنگ بابیزانس سبب شد که وی نتواند به امور مرزهای شرقی بخوبی بپردازد.
حدود سال ۶۰۴ میلادی وضع داخلی خاقانات غربی ترکان تا اندازه ای بهبود یافت و رفته رفته استوار شد. راه اصلی کاروان رو از شمال سلسله کوه های تیان شان می گذشت و نخستین مراکز خاقانات غربی، در گائو چان و تورفان پدید آمد. در ناحیهٔ کان شهر سمرقند که خود از شهرهای باستانی سغد بود، مرکزی عمده در مسیر این راه کاروان رو پدید آمد. بعد ها راه کاروان رو دیگری نیز پدید آمد که از کاشغر، ختن، فرغانه،طخارستان و سرزمین هیتالیان (هپالیان) می گذشت. این سرزمین ها نیز به تصرف خان های ترک در آمدند. در این زمان بخاطر جنگهای شدید در مرزهای غربی و شمالی ایران، تجارت ابریشم از سوی بازرگانان سغد وخوارزم که در منطقهٔ نسبتاً آرام آسیای میانه بسر می بردند، رواج پیدا کرد.