---------------------------------------------------------------------------------------------
- شنبه 19 مِی 2012، مصادف با 30 اردیبهشت 1391، ساعت 23:15
- فینال لیگ قهرمانان اروپا
---------------------------------------------------------------------------------------------
یکی از خاطرات دوران سربازی من که در زنجان گذشت مربوط میشود، به روزی که در بالا اشاره شد. همه دوستانی که میشناختم، چه بومی و چه غیر بومی همه جمع شده بودند. شبی به یادماندنی در اتاقی که بهسختی 10 نفر در آن جا شده بودیم. کسی بایرن و فوتبال آلمان را دوست نداشت و بعضا طرفداران بایرن و آلمان را مورد عتاب قرار میدادند (برای این بخش مراجعه کنید به مطلب دوست خوبم، امیر با عنوان "سکانسهایی از مصائب یک هوادار فوتبال آلمان - http://goo.gl/mVfDwI") ولی فقط برای اینکه تیمی آنگلوساکسون برنده نشود، دوست داشتند بایرن برنده شود. اما یک نفر هم بود که از تهِ دل آرزوی برنده شدن بایرن را داشت. روزهای قبل با کریخوانی و قول قهرمانیِ پیش از بازی، بایرن را برنده بازی میدانستم. او بعد از فینال 2001 تیمش را مدعی ندیده بود و سال 2010 هم شاهد باخت تیم مورد علاقهاش به تیم آماده مورینیو بود.
بایرن، سزاوارانه رئال مادرید را برده بود و آبیها به هر نحو بارسلونا را. همه بازیهای نیمهنهایی را بهلطف شرایطی که آن روزها برایم پیش آمد، در خانه تماشا کردم و دقیقا روز بازی نهایی به زنجان برگشتم. با دیدن بخش کوچک آبی در مقابل قسمت اعظم قرمز ورزشگاه، امیدواری زیادی به برنده شدن بایرن داشتم ولی در فوتبال، در مطمئنترین شرایط هم امکان تماشای بدون استرس وجود ندارد. بایرن چند هفته قبل از آن، در پلههای آخر کورس قهرمانی بوندسلیگا را به دورتموند واگذار کرده بود و هفته قبل از فینال لیگ قهرمانان، در فینال DFB Pokal شکست بدی را در برابر همین دورتموند تجربه کرده بود و همه امید هواداران بایرن به جبران 2 نایبقهرمانی به قهرمانی در فینال مونیخ بود.
بایرن از داشتن آلابا که در نقش یک پدیده در بازی با رئال ارزشهای خود را ثابت کرده بود و گوستاوو که از مهرههای کلیدی بایرن در بازی قبل بود، محروم بود و در طرف مقبل تری، محروم بود. پدرو پرونکا از پرتغال با همکاری 2 کمک هموطن خود برای قضاوت بازی انتخاب شده بودند. 62500 نفر از نزدیک تماشاگر بازی بایرن بودند و اکثریت بینندگان احتمال پیروی بایرن را بسیار بیشتر از رقیب خود میدانستند؛ شاید خود هواداران لندنی هم شانس بایرن را بیشتر میدانستند.
بایرن بازی را خوب شروع کرد بهتر از بارسلونا در نیوکمپ ولی به سد بزرگی برخورد کرد که معروف است به اتوبوس. تحقیق در مورد پیدایش این سبک و ریشههای آن را به خودتان واگذار میکنم ولی بایرن از هر تلاشی برای بردن بازی دریغ نکرد. ماریو گومز که با سابقه نهچندان خوب بازی با رئال و هدر دادن موقعیتهای فراوان بازی با رئال را را به پنالتی کشانده بود در این بازی هم روند خود را ادامه داد. بایرن حمله میکرد و لندنیها فقط دفاع. در بیشتر اوقات بازی 21 بازیکن از 22 بازیکن در زمین تیم مدافع بودند.
بازی با برتری بایرن در جریان بود ولی اتوبوس کم نمیآورد. شور و شوق و استرس من لحظه به لحظه برای رسیدن به گل بیشتر میشد ولی پیتر چک در حال ارائه بهترین بازی عمرش بود. عبور از دفاع سنگین لندنیها تا دقیقه 83 غیرممکن مینمود ولی اینجا بود که مولر که بدون شک بهترین بازیکن بایرن تا آن دقیقه بود، دروازه پیتر چک که ظاهرا بازشدنی نبود را باز کرد و تقریبا همه هواداران بایرن مطمئن بودند که قهرمان هستند.
حال به منزل همان هواداری برمیگردیم که در روزگار سربازی تماشاگر بازی است. او فریادی از سر شادی برمیآورد که نشانه قهرمانی بایرن است. البته که همسایگان بیدار شدند ولی این پایان ماجرا نبود. بازی ادامه یافت و تیم محبوب او نتوانست بیش از 5 دقیقه، برتری خود را حفظ کند و دروگبا با قدرتنمایی تمام از روی ارسالی از ضربه کرنری که در نبود آلابا، جایگزین وی در تنها موقعیتی که آبیها به آن نقطه از زمین رسیدهبود، به آنها اهدا کرد، بازی را مساوی کرد. آب سردی بود در حضور همه دوستان و لحظه تلخی که شب سختی را برای من به ارمغان آورد. با همان گل، بازی که در آن بایرن باید بهراحتی برنده میشدرا به وقت اضافه کشیده شد. آمار بازی در 90 دقیقه گویای همهچیز هست. 27 شوت در برابر 7 شوت و 56 درصد مالکیت توپ در برابر 44 درصد، 17 کرنر برای بایرن و تنها یک کرنر برای تیم مالک ثروتمند روس.
بازی در وقتهای اضافه هم با روند قبلی دنبال میشد، بایرن حمله و تیم آبراموویچ فقط دفاع. چرا تیمی که به فینال رسیده به این میزان میترسد!؟ جواب آن در فوتبال در خدمت نتیجه یا نتیجه در خدمت فوتبال خلاصه میشود. در وقتهای اضافه اما ناگهان دوباره اوضاع بهنفع بایرن تغییر کرد، پنالتی برای بایرن و برق امید در چشم هواداری که در زنجان بود و میلیونها هوادار بایرن دیده شد. روبن پشت توپ قرار گرفت، روبنی که میتوانست پنالتی که در بازی با دورتموند از دست داده بود را جبران نماید، پشت توپ ایستاد ولی پیتر چک در ادامه روند بهترین بازی عمرش این پنالتی را مهار کرد تا قبل از پایان بازی بزرگترین بازنده، روبن باشد. بایرن باز هم نتوانست برنده بازی باشد تا بازی به ضربات پنالتی کشیده شود.
کریستین نرلینگر، مدیر ورزشی وقت بایرن در مورد ضربات پنالتی، میگوید: «همه تیمها در ضربات پنالتی شانس برابری دارند، مگر اینکه یکی از این تیمها آلمانی باشد.» آمار هم مصداق گفته وی بود، بایرن در 3 بازی که در لیگ قهرمانان به پنالتی کشیده بود، برنده از زمین خارج شده بود. شروع پنالتیها هم نشانگر این روند بود، نویر پنالتی ماتا را مهار کرد اما در انتهای این ماجرا ما شاهد شادی دروگبا و برتری تیم لندنی بودیم.
بایرن باخت و شب سختی برای همه هوادارانش و خصوصا برای من که فردا بهخاطر کریخوانیهای قبلی، باید به کل دنیا پاسخگو بودم. آن شب بهسختی گذشت و باختن به دوستنداشتنیترین تیم اروپا از دید من از همهچیز بدتر بود.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
- اگر دوست ندارید، ادامه متن را بخوانید، این ویدئو را ببینید:
Fc Bayern Muchen - Against All 2013 - Time to Win
http://www.youtube.com/watch?v=B_pvf...
--------------------------------------------------------------------------------------------------
یک سال سخت، همه به دید تیم همیشه دوم به بایرن و هوادارانش مینگریستند ولی آلمانها مثل همیشه تاریخ، از دل مخروبهها برخواستند و قلهها را فتح کردند. همان کشوری که بعد از 6 سال جنگیدن تازه در سال پنجم برتری هواییاش بر دنیا را از دست داد، سال ششم نابودی محض را تجربه کرد. نبود نیروی کافی برای جنگیدن سن سربازی را در آلمان به 15 سال رسانده بود و بعد از جنگ زنان بیوه و بیشوهر زیادی در این کشور وجود داشت. در بسیاری از تصاویر آلمان بعد از جنگ جهانی مردی دیده نمیشود. آلمان برخواست و الان موتور محرک اقتصاد اروپا است. آنها در فوتبال خیلی زود به موفقیت رسیدند و فقط و فقط بعد از 9 سال قهرمان جهان شدند و چهبسا اگر در جام جهانی 1950 اجازه حضور داشتند، قهرمان میشدند. بایرن برخواست و با انگیزهای بینظیر از ابتدای فصل 2013-2012 برای قهرمانی در همه جبههها جنگید. جام اول سوپر کاپ بود که خیلی به چشم نیامد. 8 هفته، 8 برد، 26 گل زده و 2 گل خورده؛ خط و نشان بایرن بود برای فوتبال آلمان و اروپا. ولی ما هواداران هنوز هم نمیتوانستیم از زیر سایه تیمی که سهگانه نایبقهرمانی را داشت، خارج شویم. بایرن از کاندیداهای اصلی قهرمانی بود ولی سایه فصل قبل بر سر این تیم و هوادارانش سنگینی میکرد. بایرن از گروه خود در لیگ قهرمانان بهعنوان تیم اول صعود کرد و در دور اول و بازی رفت آرسنال را با اقتدار شکست داد و حالا شانس بایرن برای قهرمانی از همه تیمها بیشتر بود. کمکم سایه فصل قبل از سر بایرن برداشته میشد و با شکست مقتدارنه یوونتوس، همه تیمها از برخورد با بایرن در به هراس و وحشت میافتادند. بارسلونا پادشاه اروپا در مصاف بایرن، در 2 بازی رفت و برگشت تحقیر شد و آلمانها قبل از فینال تاجدار جدید فوتبال اروپا شدند.
---------------------------------------------------------------------------------------------
- شنبه 25 مِی 2013، مصادف با 4 خرداد 1392، ساعت 23:15
- فینال لیگ قهرمانان اروپا
---------------------------------------------------------------------------------------------
371 روز بعد از شب تلخ آلیانز آرنا، روز شنبه دیگری فرا رسید. بایرن برای بار سوم در 4 سال گذشته در فینال حضور پیدا کرده بود. هواداران بایرن در مقابل تیم هموطن که تا قبل از این فصل چندین بازی متوالی را در مقابل آنها شکست خورده بودند، قرار گرفتند. بایرن با استرس ناشی از 2 فینال گذشته و شکستهای قبلی برابر دورتوند به میدان قدم نهاد. تنها نکته مثبت این بود که بایرن در بازی DFB Pokal موفق به شکست دورتموند شده بود. همچنین بایرن با اتکای به فصل رویایی که در حال گذراندش بود، به لندن گام نهاده بود تا این بار این مونیخیها باشند که در لندن جشن میگیرند.
دیدار تمامآلمانی، در استادیوم ملی دشمن برگزار میشود. ومبلی میزبان دیدار 2 تیم از 2 ایالت متفاوت آلمان بود. دورتموند که متعلق به وستفالن و ایالت کارگری آلمان بود و مونیخ متعلق به باواریاست و متعلق به طبقه ممتاز و صنعتی آلمان. یوفا تیم داوری را از ایتالیا برگزید که داور وسط آن نیکولا ریتزولی بود. 86298 نفر در استادیوم حضور داشتند که بلیطها بهصورت مساوی بین 2 تیم تقسیم شده بود.
بازی با حملات پردامنه و پرس شدید وستفالنیها شروع شد و غدد فوق کلیوی بدن هواداران بایرن و خصوصا من که اینبار بهتنهایی تماشاگر این فینال بودم، در حال فوران آدرنالین بود. (با تشکر از دوست خوبم امیر) اما نویر در این میان آب سردی برای آرامش ما بود. در یکسوم ابتدای بازی، بایرن حرفی برای گفتن نداشت و همه ستارگان بایرن پراشتباه بودند ولی با داشتن مهرهای چون شوایناشتایگر، همهچیز به روال عادی برگشت. او بود که با اندکی عقبتر بازی کردن بازی را مدیریت کرد و بازیسازی تیم بهتر شد. مهار توپ مانزوکیچ و بعد از آن بیرون رفتن ضربه سر خاوی مارتینز امیدهای بایرنیها را زنده کرد. روبن هم با شروع کابوسوار، یادآور سال گذشته بود. در نهایت نیمه اول با برتری نهچندان محسوس دورتموند به پایان رسید هر چند در اواخر نیمه اول بایرن تیم برتر بود. 7 شوت از دورتموند و 5 شوت از بایرن برآیند آمار این نیمه بود.
اما نیمه دوم حکایتی متفاوت داشت. بایرن بازی را بهتر شروع کرد و تنها 15 دقیقه انتظار کافی بود تا بایرن به گل برسد. پاس طلایی ریبری به روبن رسید و روبن در موقعیتی که ظاهرا قصد داشت توپ را خود وارد دروازه نماید، پاس گل داد و مانزوکیچ راحتترین کار ممکن را انجام داد. استرس بایرنیها بهشدت کاهش یافته بود. اما باز هم بایرن نتوانست از موفیت برتریاش محافظت نماید و 8 دقیقه بعد برتری را از دست داد و با ضربه پنالتی گوندوغان، بازی به تساوی کشیده شد. بایرن و دورتموند جدال نفسگیر خود را ادامه دادند، جدالی که بایرن در آن برتری بیشتری داشت و درست در لحظاتی که همه آماده شنیدن سوت پایان و رفتن به وقتهای اضافه بودند، مهمترین اتفاق بازی رخ داد. اتفاقی مهم برای روبن و بایرن، بهمعنی پایان ناکامیهای چندساله. ترجیح میدهم این لحظات را از زبان عادل فردوسیپور بهیاد بیاورم. «با نتیجه 1-1 بازی رو دنبال میکنیم، موقعیت و این توپو دیگه نمیتونه گل نکنه و توی دروازه، آرین روبن، دقیقه هشتاد و نهم، حساب کار رو 2-1 میکنه برای تیم بایرن مونیخ.»
بایرن و فوتبال آلمان پس از سالها به رستگاری رسیدند و یکی از سختترین دوران ممکن برای بایرن به اتمام رسید. 371 روی سخت به پایان رسید و بایرن در ادامه با بهدست آوردن DFB Pokal، به تاریخ پیوست.