«شر اگر خیر نبود، تا امروز از بین رفته بود.» (فریدریش نیچه)
بی جهت نیست اگر بخواهیم شوالیه تاریکی را در میان انبوه فیلم هایی که در قرن 21 ساخته شده اند، بهترین آنها بنامیم و آن را یکی از نشانه های تفکر جدید غالب بر قرن 21 ام میلادی بشماریم.
فیلم ابرقهرمانانه ی نولان که به گفته ی راجر ایبرت فقید «قوانین فیلم های ابرقهرمانانه را زیر و رو کرد» چیزی بیشتر از فیلم های هم سنگ خود برای نمایش تقابل خیر و شر است. برای بزرگی فیلم همین بس که با پایانش دنیایی از سوال و جواب های اسرارآمیز و خیره کننده در برابر تماشاگرانش قرار میدهد.
کمتر فیلم هایی در قرن حاضر تولید شده اند که بتواند علاقه مندان سینمای کلاسیک را به سوی خود بکشانند. خصوصا آنکه فیلمی در ژانر ابرقهرمانانه بخواهد سر از علایق این گروه از سینمادوستان در بیاورد! اما هنر نولان چنان جلوه ای به شوالیه تاریکی بخشید که تاریکی اش همچنان روشنایی بخش فیلم های ابر قهرمانانه تاریخ است.
فیلم "استنلی کوبریکِ جوان" پا را فراتر از یک تقابل کلیشه ای گذاشته است. اینکه این کارگردان جوان توانسته است تماشاگران فیلم را با انبوهی از سوالات بی پاسخ تنها بگذارد، خود نبوغ این کارگردان را نشان میدهد. سوال هایی مانند این که خیر و شر از چه به این اسم نامیده میشوند؟ و اینکه خیر و شر چه رابطه ای با هم دارند؟ آیا خیر و شر مطلق اند؟ و یا به گفته ی جوکر برای شر شدن خیر تنها به یک هول کوچک لازم است؟ اینکه برنده ی واقعی داستان که بود؟ هاروی دنت؟ بمتن؟ جوکر؟ یا مردم؟ چه چیزی باعث شکل گرفتن کاراکتر جوکر شده است؟ آیا حرف های او گاهی به حقیقت نزدیک نیست؟ آیا جوکر جدید نولان زاییده ی ذهن مردم قرن 21 ام نیست؟ اصلا شوالیه تاریکی کیست؟
تعریف کلی فیلم به همین سوال آخر برمیگردد. "شوالیه تاریکی" مضمونی منفی و"سیاه" به فیلم می بخشد. ما در طول تماشای فیلم مدام به دنبال یافتن پاسخ این پرسش هستیم که چه کسی شوالیه بدی هاست. جوکر؟ یک بیمار شرِ مطلق که گذشته ی مبهمش او را تبدیل به نابغه ای روانگسیخته کرده است!؟ هاروی دنت؟ کسی که مردم شهر او را با لقب "شوالیه سفید (روشنایی)" میشناسند، اما تحت نبوغ جوکر به اهریمن انتقامجو تبدیل میشود؟ و یا بتمن؟ که او را در طول تاریخ ظهورش همه به عنوان یک منجی برای مقابله با فساد میشناسندش و در انتها به شخصیت منفور و پلید مردم گاتهام تبدیل میشود؟ پاسخ ها به این سوال در طول فیلم متغیر است. تا اینکه در انتهای فیلم "شوالیه تاریکی" تبدیل به ایهامی برای وصف همه ی شخصیت های اصلی فیلم میشود!
هر چه که باشد هنر نولان شما را وادار میکند تا شوالیه تاریکی را چند بار ببینید و هر بار از دیدنش لذت ببرید، و بیشتر به نکته های نهفته ی فیلم پی ببرید. خصوصا آنکه اگر علاقه ای به فلسفه ی پست مدرنیسم "فریدریش نیچه" داشته باشید، میتوانید به دقت به دیالوگ های جوکر توجه کنید. دیالوگ هایی که در عین آغشته بودن به یک طنز گزنده، پر است از فلاسفه ی تثبیت شده ی تفکراتش. فلاسفه ای که حاصل از گذشته ی منحوس اوست.
.
شوالیه تاریکی فیلمی است آمریکایی که در سال 2008 میلادی در ژانر ابرقهرمانی، با کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی کریستوفر نولان ساخته شد. این فیلم اقتباس شده از شخصیتکریستوفر نولان - پشت صحنه ی فیلم شوالیه تاریکی بتمن در "کمیک بوک های دی سی" است که در واقع دومین فیلم از "سری فیلم های بتمنِ نولان" است که 3 سال پس از "بتمن آغاز میکند" (2005) اکران شد.
نولان برای نوشتن فیلمنامه ی شوالیه تاریکی از اولین کامیک بوک های جوکر (1940) ، رمان مصور "کشتن جوکر" (1988) ، و مجموعه کتاب های "هالووین طولانی" (1996) ،که شخصیت "دوچهره" را بازگو کرده بود، الهام گرفت. لقب "The Dark Knight" اولین بار در کتاب "بتمن 1" (1940) به نوشته ی "بیل فینگر" به کار برده شد.
اغلب سکانس های فیلم در شیکاگو و معدودی از آن ها در انگلستان و هنک کنگ فیلمبرداری شد. نولان برای تصویر برداری از برخی سکانس های فیلم از دوربین آی-مکس استفاده کرد که شامل اولین سکانس حضور جوکر در فیلم (لحظات آغازین فیلم) میشود. (دوربین آیمکس یکی از سنگین ترین دوربین های دنیاست)
در 22 ژانویه 2008 چندی پس از پایان فیلم برداری شوالیه تاریکی و 6 ماه قبل از اکران فیلم، هیث لجر با مصرف ترکیبی دارو های تجویز شده اش، از دنیا رفت. این مسئله منجر به توجه شدید و بیش از پیش رسانه های عمومی و سینمایی به فیلم شد. کمپانی "برادران وارنر" که در ابتدا با ایجاد یک کمپین شروع به بازاریابی ویروس وار در دنیای مجازی برای تبلیغ فیلم شوالیه تاریکی کرده بود؛ با مرگ هیث لجر تبلیغات خود را بر روی شخصیت جوکر متمرکز کرد.
شوالیه تاریکی 16 جولای 2008 ابتدا در استرالیا و سپس 18 و 24 جولای در آمریکا و انگلستان به معرض دید تماشاگران در آمد. بلافاصه پس از اکرالحظه ی معرفی هیث لجر به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل مرد که جایزه به اعضای خانواده ی او دادهشدن، از این فیلم به عنوان برترین فیلم ابرقهرمانانه تاریخ سینما نامبرده شد و بالاترین امتیازات را از سرسخت ترین منتقدان سینما کسب کرد.
فیلم در پایان سال با فروش بیش از 1 بیلیون دلار در سراسر جهان پرفروش ترین فیلم سال 2008 شد و به رتبه ی ششم پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینما رسید (البته تا پایان سال 2013 شوالیه تاریکی به رتبه ی 17 ام نزول پیدا کرده است).
اما دست شوالیه تاریکی از کسب برترین جوایز سال نیز کوتاه نماند. این فیلم در طول سال 2008 و 2009 میلادی توانست نامزدی 163 عنوان را به دست آورد که البته برنده بیش از نیمی از آنها شد (94 بار). اما بیشترین موفقیت فیلم از آن کسی شد که دیگر در این دنیا نبود. هیث لجر که عنوان شخصیت منفی فیلم را یدک میکشید با برنده شدن جوایز اسکار، گلدن گلوب و بفتا (به عنوان نقش مکمل مرد) توانست یکی از بیاد ماندنی ترین و شرور ترین (و البته محبوب ترین!) کاراکتر های تاریخ سینما شود.
تهیه فیلم:
پس از موفقیت های فیلم "بتمن آغاز میکند" (2005) در گیشه و جلب نظر منتقدین و مردم، شرکت برادران وارنر مصمم شد تا قسمت دوم سری فیلم های بتمن را بسازد؛ اما حضور نولان در قامت کارگردان این فیلم در ابهام بود! با این حال سرانجام در 31 جولای 2006 کمپانی برادران وارنر رسما شروع تولید این فیلم را با عنوان "شوالیه تاریکی" و به کارگردانی "کریستوفر نولان" اعلام نمود. این نخستین فیلم بتمن بود که در عنوان آن از کلمه ی "بتمن" استفاده نشده بود. برای همین کریستین بیل در مصاحبه ای با اشاره به این عنوان گفت: "بتمن در درون من است و کار کریستوفر نولان با دیگران کاملا تفاوت دارد".
طرح اولیه فیلم به قبل از اکران سری اول فیلم های بتمن نولان (بتمن آغاز میکند) برمیگردد. "دیوید اس گویر"، نویسنده ی فیلم "بتمن آغاز میکند"، نوشته ای به تحریر آورده بود که در قسمت هایی از آن به معرفی جوکر و هاروی دنت (دوچهره) می پرداخت. طبق نوشته ی گویر، زخمی که جوکر روی صورت هاروی دنت ایجاد میکند، باعث میشود تا او تبدیل به "مرد دوچهره" شود. البته گویر که در واقع اولین پیشنویس فیلم شوالیه تاریکی را نوشته بود اعلام کرد که دی سی بوک 13 قسمتی "هالووین طولانی" تاثیر بسیار زیادی روی شکل گیری خط داستانی اش داشته است.
کریستوفر نولان پس از دریافت پیشنویس اولیه "گویر" تصمیم گرفت که تعریف و تفسیر مجددی روی شخصیت جوکر ایجاد کند. برای همین پیشنویس را برای انجام امور تحقیقاتی بیشتر به جاناتان نولان (برادرش) سپرد. جاناتان نیز برای خط جاناتان نولانداستانی اصلی فیلم، دو حضور ابتدایی جوکر در کمیک بوک "بتمن 1940" را پیشنهاد داد.
همچنین "جری رابینسون" فقید که یکی از شکل دهندگان شخصیت جوکر (در دی سی بوک ها) بود نیز برای مشاوره به تیم فیلمنامه نویسی فیلم اضافه شد.
کریس. نولان مخالف این بود که قسمتی از فیلم به گذشته ی جوکر ارجاع داده شود و معتقد بود که باید تنها نحوه ی به قدرت رسیدن جوکر در فیلم نمایش داده شود. وی در این باره به شبکه MTV توضیحاتی داد: «جوکری که ما در فیلم میبینیم به طور کامل شکل گرفته است. برای من جوکر یک مطلق است و هیچ "سایه خاکستری" روی افکارش احساس نمیکند. –شاید بیشتر افکارش "سایه های ارغوانی" دارند_ او تاریکی باورنکردنی است» (نظریه "سایه" نخستین بار توسط "کارل یونگ" مطرح شد. این نظریه بیانگر بخشی از وجود هر انسانی است که همه ی رفتارها و عادت های زشتمان در آن گنجانده میشود) او همچنین توضیحاتش را در مصاحبه ای با وبسایت ING تکمیل میکند: «ما هرگز منشأ اصلی شکل گیری جوکر را بیان نخواهیم کرد؛ زیرا که جرقه ی اصلی داستان ما، هاروی دنت است. و جوکر تنها به عنوان مطلق در فیلم حضور دارد. او عنصر هیجان و مهم ترین عنصر فیلم است.» کریس. نولان همچنین پیشنهاد داد تا برای دیالوگ های جوکر از کامیک بوک "بتمن: کشتن جوک" تاثیر گرفته شود.
قبل از اینکه هیث لجر در جولای 2006 برای بازی در نقش جوکر برگزیده شود افراد بسیاری برای پذیرش این نقش ابراز تمایل کردند؛ اما انتخاب نولان کسی بود که افکار عمومی انتظار آن را نداشت. نولان که پس از دیدن فیلم "کوهستان کوبریک" علاقه مند بود تا با هیث لجر همکاری داشته باشد، او را برای این نقش پر دردسر برگزید. البته علت اصلی آن این بود که نولان از لجر به عنوان کاراکتری پر هرج و مرج تفسیر میکرد.
هیث لجرهیث لجر که پیش از آن فیلم "بتمن آغاز میکندِ" نولان را دیده بود، میدانست کار آسانی برای اجرای این نقش ندارد و بازی کردن در فیلمی که نولان کارگردان آن است با فیلم "بتمن 1989" و شخصیتی که "جک نیکسون" برای کاراکتر "جوکر" ایجاد کرده بود، بسیار متفاوت تر خواهد بود. برای همین هیث تصمیم گرفت تا با استناد به کمیک بوک های دی سی و فیلمنامه ی نولان، شخصیت جدیدی از جوکر را به نمایش بگذارد که با ریتم و لحن فیلم هماهنگ باشد. برای همین او به مدت یک ماه در اتاق هتلی در لندن سپری کرد. به گفته خود لجر ابتدا کار آسانی نبود و اغلب نگاه کردن به کمیک بوک ها و برنامه های تلوزیونی بتمن حوصله اش را سر می بردند! اما به مرور توانست با کاراکتر جوکر ارتباط بر قرار کند و خود را به صورت یک بیمار اختلال شخصیت (سایکوپاتی)، روانگسیخته (شیروزفرن) و یک دلقکِ آدم کشِ بی عاطفه تجسم کند. او برای این منظور تنها با خود یک دفتر خاطرات داشت که افکار و احساسات جوکر را در آن می نوشت. هیث لجر در مصاحبه ای گفت: «...خودم را از دنیای بیرون دور نگه داشته بودم و خودم را با صداهای مختلف آزمایش کردم و کاراکتر را به نوعی در خودم تعریف کردم. من آن کاراکتر را در درون خودم ساختم و آن را به اندازه ای شجاع کردم. شما در این نقش چون نقشی غیر واقعی است هیچ حد و مرزی برای درست کردن نوع بیان و نوع رفتار و کردارش ندارید... حرف زدنش ترکیبی است از خواندن کمیک بوک ها و خواندن فیلم نامه. سپس چشمهایم را می بستم و بر روی آن تمرکز می کردم. من و کریس. نولان وقت های زیادی را چشم در چشم، با هم کار کردیم که چطور شخصیت را به وجود آوریم». نولان از لجر خواسته بود که در مدت اقامتش در هتل از خودش ویدئو هایی با مضمون هشدار بسازد. اولین ویدئو ساخته شده ی هیث لجر به قدری نولان را تحت تاثیر قرار داده بود که تصمیم گرفت در صحنه ی فیلمبرداری "ویدئو های هشدار" فیلم (از جمله سکانس فیلمبرداری جوکر از خبرنگار ربوده شده) حضور نیابد و کار را به خود هیث بسپارد!
جوکرشوالیه تاریکی با اینکه در قسمت بهترین گریم در جوایز اسکار به فیلم "بنجامین باتن" باخت اما باید قبول کرد سرسخت ترین رقیب "بنجامین باتن" در این بخش همین "شوالیه تاریکی" بود. "لیندی همینگ" طراح صحنه و لباس و گریمور فیلم یکی از ارکان بزرگ تاثیرگذاری و موفقیت فیلم بود. جوری که گریم منحصربه فرد جوکر که با تکنولوژی جدید (با استفاده از سیلیکون) شکل گرفته بود تا سال ها تاثیر بسیاری بر فرهنگ عامه و سیاسی تاریخ آمریکا گذارد (اشاره به پوستر جنجال بر انگیز باراک اوباما که توسط مخالفانش به شکل جوکر ساخته شده بود) و از آن پس یه یک الگوی رفتاری میان مردم تبدیل شد. نولان درباره ی گریم جوکر گفت: «ما کشش "فرانسیس باکون" (نقاش سوررئالیسم و اکسپرنیونیست که هدف اصلی نگاره هایش نمایش "درونی" بشر بود) را به چهره اش بخشیدیم. این فساد و این فروپاشی در زمینه ی چهره اش وجود داشت. آن شلختگی که میخواستیم. شما اینگونه میتوانید آنچه که او دوست دارد استشمام کند را دریابید». "همینگ "برای شکل دادن به چهره ی "پر هرج و مرج" جوکر از هنرمندان پادفرهنگ (که در تضاد فرهنگ عامه ی جامعه حرکت می کردند) همچون جان لایدن، پیت دوهرتی و ایگی پاپ الهام گرفت.
به گفته ی نولان تم اصلی حرکت فیلم "تشدید" است. پایان بندی نهایی فیلم "بتمن آغاز میکند" به این نکته اشاره میکند که «هر چیزی که دارد بدتر و بدتر میشود، در ابتدا خوب و عادی بوده است.» در حالی که "شوالیه تاریکی" ادامه ی تم "بتمن آغاز میکند را نشان میدهد (شامل مقابله ی بین عدالت و انتقام، و خاطراتی از گذشته ی تلخ بروس وین) اما نولان به این مسئله تاکید میکند که بروس وین باید به عنوان یک کارآگاه نشان داده شود نه به عنوان یک ابرانسان تکامل یافته نسبت به "بتمن آغاز میکند". نولان همچنین فیلم Heat ساخته مایکل مان با بازی رابرت دنیرو و آل پاچینو را یکی از منابع الهام خود ذکر کرد.
نولان رقابت دوستانه ی بین بروس وین (بتمن) و هاروی دنت (شوالیه سفید) را به عنوان ستون فقرات فیلم تصویر کرد. او همچنین به خاطر فشردگی خط کلی داستان اجازه داد تا هاروی دنت به "مرد دوچهره" تبدیل شود. بنابراین از این طریق نولان یک قوس عاطفی ایجاد کرد که چندان اشتیاقی برای ایجاد آن توسط جوکر نداشت.
شخصیت هاروی دنت اولین بار برای حضور در فیلم "بتمن آغاز میکند" پایه ریزی شد. ولی نولان چندان تمایلی برای حضور او در این فیلم نداشت، چرا که نمیتوانست کاراکتر او را به خوبی آنچه که باید می بود تصویر کند.
نولان ابتدا برای کاراکتر هاروی دنت، "هیو جکمن" را در نظر داشت. کسی که پیش از آن با بازی در فیلم "مردان ایکس" طعم حضور در فیلم های ابرقرمانانه را چشیده بود. اما در نهایت نولان برای این نقش "آرون اکهارت" را برگزید که پیش از آن قصد داشت در فیلم تاریخ سازِ "ممنتو" (به عنوان شخصیت اصلی داستان) با او همکاری داشته باشد. نولان کاراکتری را به اکهارت سپرده بود که در فیلم وظیفه ی سنگین تری را نسبت به بتمن بر عهده داشت. او دادستانی بود که به نام قانون، خلافکاران و باند های مافیا را به دام می انداخت و هیچگاه خود را، مانند بتمن، بالاتر از قانون نمیدانست. با این حال او زیر قدرت نبوغ جوکر به انسانی شرور و انتقام جو تبدیل شد. شبیه یک "هول کوچک" که فاصله ی میان "خیر" و "شر" را پر کرده بود. (اشاره به دیالوگ های پایانی جوکر) نولان تصدیق کرد که عنوان فیلم (شوالیه تاریکی) تنها ارجاع به بتمن نداشت بلکه لقبی بود که میتوانست از به زیر کشیده شدن لقب هاروی دنت (شوالیه سفید) پدید آید. در واقع نولان با حضور هاروی دنت محور اصلی داستان را ترسیم کرد.