مطلب ارسالی کاربران
به مناسبت تولد جواهر لهستان
اینگونه است که میتوان گذر عمر را احساس کرد ، انگار همین دیروز بود که در وست فالن به تماشاگران چهار نشان میداد
همانند امواج که به شنزار ساحل راه می جویند دقایق عمر ما نیز به سوی فرجام خویش می شتابند دقیقه ها به یکدیگر جای می سپارند و در کشاکشی پیاپی از هم پیشی می گیرند ولادت که روزگاری از گوهر نور بود به سوی بلوغ می خزد و آنگاه که تاج بر سرش نهادند خسوف های کژخیم شکوهش را به ستیز بر می خیزند زمان که بخشنده بود موهبت های خویش را تباه می سازد زمان فره جوانی را می پژمرد وبر ابروان زیبا شیارهای موازی در می افکند و گوهرهای نادر طبیعت را در کام می کشد از گزند داس دروگر وقت هیچ روینده را زنهار نیست مگر ترانه من که در روزگار نامده بر جای می ماند تا به ناخواست دست جفا پیشه دهر ارج تو را بستاید.
ویلیام شکسپیر
تولدت مبارک رابرت.