مطلب ارسالی کاربران
استتوس: داستان یک معجزه، تابستان 92
فیلم "تابستان 92" یکی از معجزات تاریخ فوتبال، در سینماهای دانمارک روی پرده است. دانمارکیها در مرحله مقدماتی یورو 92 حذف شدند اما سازمان ملل، یوگسلاوی را به دلیل جنگ تحریم کرد تا فقط 10 روز مانده به بازیها، دانمارک جایگزین شود.
ریچارد مولر نیلسن، مشغول تعویض کابینت پوسیده آشپزخانه است که خبر را میشنود. با یکایک بازیکنانش که همگی در تعطیلات به سر میبرند، تماس میگیرد. فقط برای بستن چمدان فرصت داریم. یان ینسن لب دریا آفتاب میگرفت و آبجو مینوشید. کیم ویلفورت در بیمارستان، بالای سر دختر سرطانیاش بود. آنها میآیند برای لذت بردن از سه بازی بادآورده. حتی برایان لادروپ از بایرن مونیخ که به خاطر اختلاف با سرمربی از تیم ملی خداحافظی کرده بود، پاسخ مثبت میدهد اما برادرش مایکل "بارسلونا" حاضر به بازگشت نیست.
در دو بازی اول، یک گل هم نمیزنند. اوضاع از این هم بدتر میشود، بازی آخر با فرانسه است و ویلفورت به خاطر شدت گرفتن بیماری دخترش اردو را ترک و به خانه برمیگردد. حال فرانسه چطور بود؟ یکی از نوابغ قرن فوتبال یعنی اریک کانتونا، محکوم است به اینکه هرگز جامی با تیم ملی فرانسه نگیرد. کوچ از او هم بزرگتر است: «میشل پلاتینی». اما با همین ناکامی مقابل دانمارک، دوران کوتاه مربیگریاش به سر میرسد. این مسابقه را لینه ویلفورت 7 ساله در بیمارستان، توی آغوش پدرش میبیند و در حالیکه مدت زیادی به مرگش نمانده بود، از پدر خواست برگردد تا بازی او را هم تماشا کند.
دانمارک حالا باید با نارنجیها بازی کند اما تیم از نفس افتاده. سرمربی، داخل اتوبوس تصمیم به لغو تمرین میگیرد. به راننده میگوید بزن بغل تا در پارک مخصوص خردسالان در حاشیه جاده، مینی گلف بازی کنند!
کیم ویلفورت به اردو برگشته و بازیکنان را منقلب میکند. در نیمه نهایی، پیتر اشمایکل ضربه مارکو فان باستن را مهار کرد تا پسران استاد رینوس میشل هم به فرانسویها بپیوندند. قبل از فینالی که قرار بود قلمروی آلمان باشد، بازیکنان تیم ملی که ناباورانه فینالیست شدهاند، اجازه مییابند چیزبرگر بخورند و شب را در هتل با همسرانشان بگذرانند. داستان یورو 92 شبیه قصههای کودکانه است اما سرتاسر واقعی.
مهمان ناخوانده، جام را به خانه میبرد؛ زیرا کیم ویلفورت که دختر هفت سالهاش در آستانه مرگ او را به تیم ملی برگردانده بود، گل پایانی جام ملتها را به تور دروازه آلمان دوخته.
مهدی رستمپور