1– ذکرُالله که حدی ندارد، اعم از ذکرقلبی و لسانی، بلکه اعم از ذکر بدنی است.چون تمام طاعات و همه ی آنچه مرضیّ خداست، ذکر الله است.
2- باید دستگیری وتوفیق از ناحیه ی خدا باشد، تا با اعمال اختیار و اراده ازناحیه ی بنده، کارهای اختیاری انجام گیرد.
3- خداوند در قرآن و غیرقرآن، به حدّی بهشت و بهشتیان را در توصیف بالا برده که اگر کسی ازشوق شنیدن آن وفات کند، استبعاد ندارد! آیات جهنم نیزاینگونه است...که اگر انسان معاصی خود را در نظر بگیرد و بمیرد، مستبعد نیست!
4- آیا خوبست به ذاتی که موت و حیات و مرض و صحّت و غنا و فقر به دست او است، مراجعه کنیم و رابطه دوستی داشته باشیم، یا کسی که خود محتاج و ناتوان و بیچاره است؟!
5- معرفة الله اعظمُ العبادات است و همه ی تکالیف، مقدمه ی معرفت خدا هستند.
6- منظور از اَسماء در آیه ی: وَعَلُّمَ آدَمَ الاَسمَاء کُلَّهَا [سوره بقره،آیه 31] "و تمامی اسماء را به حضرت آدم آموخت"علم به حقایق است که موجب امتیاز انسان از حیوانات بلکه فرشتگان می گردد.
7- نتیجه خلق و مخلوق درحدیث قدسی : خَلَقتُ الاَشیاءَلِاَجلِکَ وَخَلَقتُکَ لِاَجلی"تمام اشیاء را برای تو وتو را برای خودم آفریدم"، علم و معرفت است.
8- ما را شناخته اند، اعمال ما محفوظ است، و عکس برداری شده است...آیا شهادت دست و پا و دیگر اعضا و جوارح شوخی است؟
9- سبحان الله! خداوند آیات قهّاریتش را با خواب به ما نشان می دهد.موجودیّت ما، اختیارات ما بواسطه خواب باطل می شود.خواب، آیت تکوینیّه است برای لا اختیاریّتِ ما، بفرما: لاشیئیّتِ ما.
10- اگر قلم تکوین و اراده ی تکوینیه خدا نباشد، هیچ قدرتی ولوبُختُ النّصر[یکی از پادشاهان جبّار و ستمگر تاریخ] نمی تواند ضرری برساند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و لعن اعدائهم اجمعین