مطلب ارسالی کاربران

سخن زيبای دکتر شريعتی در مورد فاطمه زهرا

مبين بوفون 2 02/22/2016 - 02:16 مشاهده پروفایل

2,004 مشاهده / 4 دیدگاه

این مطلب توسط کاربران طرفداری ارسال شده است و دیدگاه طرفداری نیست. قوانین سایت کاربر محور / گزارش تخلف

خواستم بگويم فاطمه دختر محمد(ص) است ولی ديديم فاطمه اين نيست
خواستم بگويم فاطمه همسر علی(ع) است ديديم اين فاطمه نيست
خواستم بگويم فاطمه مادر حسنين و زينب است باز ديديم فاطمه اين نيست
نه اين همه فاطمه هست و فاطمه اين نيست
پس فهميدم فاطمه فاطمه هست

داغ‌ترین‌ها 👇🏻👇🏻👇🏻

دیدگاه‌ها (4 دیدگاه)

مشاهده 0 دیدگاه جدید

بابک نوری هریس

دوست عزیز حرف های شما متین من هم نگفتم این ها دست نیافتنی هستن بله این جور افرادی هم بودن ولی من ندیدم افرادی که پادشاه کل دولت اسلامی بودن ولی چند شب چیزی نخورن و فرزندش هم گرسنه بوده و غذای شبش رو هم رو هم انفاق کنه حضرت علی حاکم مسلمانان بود نون جو خشک میخورد اگر نان جو خورده باشید میدونید چقدر بد مزه هست
یک روز حضرت علی به امام حسن گفت اگر قصابی جگر داشت بخر امام حسن حسین خیلی خوشحال شدن گفتن بابامون بعد یک سال می خواد جگر بخوره رفتن جگر کباب کردن جلو پدرشون گذاشتن مولایمان علی فرمود حسن جان به نظرت تو کوچه امشب کسی گرسنه هست گفت بله حضرت فرمود پس غذا رو ببر بده به اون والا من تو عمرم این جور کسایی ندیدم
خدمت گذاری از حضرت پرسید شمایی که حاکم مسلمانان هستید چرا چند شب غذا نمی خوری یا بچه هایت گرسنه می خوابند گفت من جوری باید زندگی کنم فقیر فرد در دولت اسلامی بگوید زندگی من از علی بهتر است
خیلی سخته به این تواضع برسی به این حد ولی به نظرم کسی در حد حضرت فاطمه یا علی نیست
بعدش در مورد مادرهای خودمون میگید درست اسمش حس مادرانه است که هر بیشتر مادر ها دارن ولی بعید میدونم کسی حضرت فاطمه بشه

بابک نوری هریس

فاطمه کسی بود که روز عروسیش گدایی به او گفت لباسی ندارم و لباست را بده و حضرت فاظمه لباس عروسیش رو زیر چادر در اورد به پیر زن فقیر داد و لباس کهنه اش را پوشید و وقتی رسول اکرم از او پرسید چرا این کار را کردی حضرت فاطمه فرمود ای پدر تو به من یاد دادی از بهترین چیزهای زندگیمان بدهیم
فاطمه کسی بود فرزندنش دو الی سه روز چیزی نخورده بودند حضرت علی از او پرسید چیزی بیاور تا میل کنیم حضرت فاطمه فرمود قسم به خدایی که محمد را پیامیر قرار داده و و علی را جایگزینش ناراحت بودم که به تو چیزی به گویم که توان انجامش را نداری
حضرت فاطمه کسی بود که در خانه داشت گریه می کرد حضرت از او پرسید چرا گریه می کنی فرمود از این ناراحتم زمانی که فوت کنم سلمان و ابوذر میخواهند تو را کمک کنند تا جسمم را بلند کنی حجم بدن یا قسکتی از بدنم را ببینند مولایمان علی فرمود ناراحت نباش براین یک نخته چوبی درست می کنم
تا زمانی که تخته چوبی درست نشده بود حضرت فاظمه در خانه گریه می کرد
و هزاران هزار مورد حضرت فاطمه خصوصیت داره که من شما ها نمی دونیم پس الکی ارزش حضرت رو پایین نیارید
شرمنده اگر بی احترامی تو لحن حرفام بود

خوشتیپ آلگری

داداش تو ا
شهید انیلی نیستی احیانن؟

A Boy

میشه ترجمه اش کنی؟ :|