در سال ۱۹۵۸هواپيماى حامل بازيكنان منچستر يونايتد در نزديكى شهر مونيخ سرنگون شد و هفت تن از بازيكنان اصلى اين تيم به همراه ۱۴ كادر فنى و روزنامه نگار همراه تيم كشته شدند. به گفته «سر مت بازبى» سرمربى آن هنگام شياطين سرخ، ظهور جورج بست در اوايل دهه ۶۰ يكى از دلايل مهم اوج دوباره منچستر يونايتد پس از حادثه خونين و مرگبار مونيخ و مطرح شدن دوباره اش به عنوان يك تيم قدرتمند بين المللى بود.
بست در مدت بيش از ۱۰سال عضويت از ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۴ در منچستر يونايتد ۴۶۶ بار براى اين تيم بازى كرد و ۱۷۸ گل نيز به ثمر رساند. البته او دو سال نيز عضو تيم آماتورهاى منچستر يونايتد بود.
جوانان فوتبال دوست در اواسط و اواخر دهه ۶۰ به ياد مى آورند كه دو بازيكن يكى جوان، سبزه و قد بلند با موهايى افشان تا روى شانه و ديگرى سفيد، طاس، مسن و كوتاه قد به عنوان يكى از موفقترين زوجهاى تاريخ فوتبال باشگاهى جهان در منچستر يونايتد درخشيدند و براى تيم خود و هوادارانشان شادى آفريدند. اين دو تن جورج بست و بابى چارلتون بودند.
امروزه مردم به راحتى مى توانند از طريق تلويزيون، ماهواره و اينترنت مكرراً شاهد گلهاى بكام، رونالدينيو، زيدان، ون نيستلروى و رونى باشند، ولى در هنگام هنرنمايى بست كمتر كسى در خانه اش تلويزيون داشت و آوازه وى تنها از طريق خبرها و عكسهاى مطبوعات و كسانى كه بخت حضور مستقيم در ورزشگاهها را داشتند در جهان تبليغ مى شد.با اين همه اين آوازه و هنرنمايى جورج بست بود كه براى نخستين بار در ميانه دهه ۶۰ به طور جدى وسوسه و روياى فوتباليست شدن به عنوان يك شغل جدى و حرفه اى را به جان كودكان و نوجوانان بريتانيا و سراسر جهان انداخت.
يكى از ويژگى هايى كه از بست در دوران قهرمانى وى نقل شده و تا آخر عمر نيز با وى باقى ماند سادگى و رفتار مردمى و بى آلايش وى بود. جوانان در عين پرستش وى با كسى رو به رو بودند كه از جنس خودشان بود، با همه خوبیها و بدیهايش. میگويند با همه خوبیها و بدیهايش خودش بود و سعى نكرد براى مردم نقش بازى كند.
پایان قسمت دوم