لوئیس انریکه، سرمربی بارسلونا در دو سال اول حضورش در این تیم عملکردی درخشان داشته و برنده ۸ عنوان شده است. او در نخستین سال حضورش در بارسا نیز قهرمان لیگ اسپانیا، جام حذفی این کشور و لیگ قهرمانان اروپا شد. اما همیشه درباره پپ گواردیولا و دستاوردهای فوقالعاده اش در نوکمپ صحبت میشود و همواره اوست که مورد تقدیر و احترام قرار میگیرد.
این در حالی است که لوئیس انریکه، جانشین او نه تنها از نظر کلکسیون افتخارات چیزی کمتر از گواردیولا ندارد بلکه این دو شباهتهای زیادی نیز با یکدیگر دارند؛ از جمله این که هر دو بهترین دوران بازیشان را در بارسلونا گذراندند و هر دو مربیگری را با تیم دوم بارسلونا شروع کردند. اما این دو مربی نامدار یک تفاوت عمده دارند: انریکه هرگز نتوانسته به اندازه گورادیولا الهامبخش باشد.
وقتی صحبت از بزرگترین مربیان حال حاضر جهان میشود، همیشه از گروه مشخصی نام برده میشود: گواردیولا، یورگن کلوپ، دیگو سیمئونه، آنتونیو کونته و ژوزه مورینو. اما به رغم افتخارات فراوان در سالهای اخیر در این مواقع کمتر کسی یاد لوئیس انریکه میافتد. چرا نه؟
کشف راه جدیدی برای پیروزی
دم دستیترین تهمتی که میتوان به انریکه زد این است که حتی یک مربی متوسط هم میتواند با داشتن مثلث لیونل مسی، لوئیس سوارز و نیمار برنده شود. اما در این مواقع کسی یاد فصل ۱۴-۲۰۱۳ نمیافتد. یک فصل قبل از آمدن انریکه به بارسلونا و زمانی که این تیم با همین ترکیب و با هدایت تاتا مارتینو، سرمربی آرژانتینیاش برنده هیچ چیزی نشد. تنها دستاورد این مربی آرژانتینی ثابت کردن این نکته بود که بزرگترین بازیکنان جهان هم اگر درست هدایت نشوند، ناکام خواهند بود.
پس از دوران ناموفق سرمربی آرژانتینی، انریکه در تابستان سال ۲۰۱۴ به بارسلونا آمد؛ زمانی که تیمی که گواردیولا ساخته بود تقریبا نابود شده بود. در این میان چیزی باید عوض میشد و انریکه چند ماه اول حضورش را صرف تحقیق و پیدا کردن آن "چیز" کرد. او در ۲۸ مسابقه نخست بارسلونا، ۲۸ ترکیب متفاوت را به زمین فرستاد تا فرمول جادویی را پیدا کند؛ طبیعتا نتایج افتضاح بود و انتقادها فراوان.
سرانجام او تاکتیک مورد نظرش را پیدا کرد: مسی از پست شماره ۹ کاذب به بال راست رفت، سوارز در میانه قرار گرفت و نیمار در بال چپ. ترکیب میانه میدان نیز قربانی یک هدف شد: در سریعترین شکل ممکن توپ باید به مردان خطرناک خط حمله برسد. تاکتیک جدید در ژانویه ۲۰۱۵ مقابل اتلتیکو مادرید چیده شد. نتیجه بازی پیروزی ۱-۳ بود و برای نخستین بار هم مسی، هم سوارز و هم نیمار گل زدند.
پنج ماه بعد آنها تمام عناوین را برده بودند و یکسال بعد از آن افتخارات دو برابر شده بود. انریکه به خوبی تیمش را ترمیم کرده بود و نتایج بارسا بازهم در میان تیمهای بزرگ میدرخشید.
نظر مخالف؛ ایده مسی بود و تیم نقشه جایگزین ندارد
با وجود تمام این افتخارات حتی بین طرفدران بارسلونا هم این بحث وجود دارد ک باید اعتبار تمام این جامها را به نام انریکه نوشت یا نه؟ شاید بزرگترین اتهام به انریکه این باشد که او دلیل پیشرفت تیم نیست. آلبرت روخه، خبرنگار روزنامه "دیاریو اسپورت" که در بارسلونا است، میگوید که بسیاری عقیده دارند که مغز متفکر پشت این تغییرات مسی است نه انریکه: "در یکی از اولین تمرینها مسی دید که سوارز مهاجمی فوقالعاده است و نباید در پست بال بازی کند."
یک انتقاد دیگر که به تیم وارد میشود نیز این است که تمام نقشههای گلزنی تیم در سه بازیکن خط حمله خلاصه شده و بقیه تیم نادیده گرفته میشوند. تاکتیکی که موجب میشود تماشای بازی تیم جذاب نباشد.
روخه میگوید: "همه چیز به نمایش آن سه نفر بستگی دارد. هافبکها دیگر شخصیتهای اصلی بازی نیستند و وقتی کار خوب پیش نمیرود، مربی راه حلی ندارد و سیستم عوض نمیشود. به نظر من لوئیس انریکه توانایی چندانی برای تغییر بازی ندارد. تنها راه حل او این است مدافع وسطی مثل پیکه را جلو بفرستد. در بارسا چنین چیزی جواب نمیدهد."
اما برای تمام این انتقادات میتوان جواب پیدا کرد. اصلا با فرض این که قبول کنیم مسی در تاکتیک تیم دخالت کرده، چه اهمیتی دارد وقتی که این تاکتیک جواب میدهد و مهمترین بازیکن تیم را راضی نگه میدارد؟ و آیا اگر انریکه سیستمی انتخاب میکرد که در آن فوق ستارههایش بیشترین کارایی را نداشتنتد، آنگاه به این متهم نمیشد که توانایی بازی گرفتن از بهترین بازیکنان جهان را ندارد؟ با این حال به نظر میرسد که انریکه هر کاری هم بکند، نمیتواند نظر بعضی افراد را جلب کند.
تاوان بلد نبودن بازی
گویا دلیل اصلی این که کسی از او تعریف نمیکند این است که او اساسا تلاشی برای این کار انجام نمیدهد. وقتی تماشاگران بارسلونا نام او را فریاد میزنند (بله، خیلی از هواداران او را دوست دارند)، او بیتفاوت است و واکنشش در کنار زمین طوری است که انگار هیچ چیز نمیشنود. ژانویه گذشته که نام او در فهرست بهترین مربیان نامزد توپ طلا قرار گرفت، او حتی برای رفتن به محل مراسم هم خودش را اذیت نکرد و گفت سرش خیلی شلوغ است.
به نظر میرسد که انریکه شغل خودش را مربی فوتبال تعریف کرده و هر چیزی ورای این را اضافه و بی مورد میداند. این طرز فکر را به وضوح میتوان در کنفرانس مطبوعاتیهای او دید. مردی که به کوتاهترین و محافظهکارترین شکل ممکن جواب سئوالها را میدهد. از او هرگز یک نقل قول بامزه و جنجالی نمیتوان شیند و در مورد چیزی خارج از برنامههایش برای بازی حرف نمیزند. او حتی تلاش نمیکند ناراحتیاش را از پرسیده شدن سئوالهایی که به نظرش نامناسب است پنهان کند.
روخه میگوید: "لوئیس انریکه رسانهها را به چشم دشمن نگاه میکند. اگر نتایج قابل قبول باشد، مشکلی نیست. اما به محض این که اوضاع تغییر میکند بسیاری از خبرنگاران به دلیل بی احترامی دنبالهدار در کنفرانسهای مطبوعاتی او رانده میشوند."
با تمام این تفاسیر اگر اوضاع خوب پیش نرود، این فصل آخرین حضور لوئیس انرکیه در بارسلونا خواهد بود. او پیشتر گفته که برای مدتی طولانی نمیتواند فشار این شغل را تحمل کند و تا کنون نیز از تمدید قراردادش با بارسلونا -که در پایان این فصل تمام میشود- طفره رفته است. البته نباید فراموش کرد که او تقریبا از هر چیزی طفره میرود.
اگر این اتفاق بیافتد، با این که شمار زیادی از هوادارن بارسلونا از جدایی او متاسف خواهند شد اما اوضاع به طور کامل هم ناامید کننده نخواهد بود. در واقع از همین حالا هم شور و هیجان زیادی برای حدس زدن نام جانشین او به راه افتاده است. جانشینی که گفته میشود احتمالا خورخه سامپائولی، سرمربی سویا خواهد بود.