در کشور ما علاقهمندان به دنياي خودرو بسيار زياد هستند و همين امر سبب شده تا اخبار مربوط به تازه واردان اين صنعت به دقت مورد پيگيري قرار بگيرد. يکي از محصولاتي که تقريبا از سال گذشته به جرگه خودروهاي کشورمان پيوست، رنو ساندرو نام دارد که در شرکت پارس خودرو، از زير مجموعههاي سايپا مونتاژ و عرضه ميشود.
چند ماه پيش هم از نمونه استپ وي ساندرو با تغييراتي اندک چون افزايش ارتفاع و نماي چراغهاي جلو در همين شرکت رونمايي شد تا با توجه به استقبال خيلي خوب خريداران، بتواند سود بيشتري را به سمت سازندگانش جاري سازد.
ساندرو در اصل چيست؟
بيترديد کمپاني رنو را بايد يکي از شرکتهاي موفق در عرضه خودرو در يکي دو دهه اخير دانست که محبوبيت خوبي نيز بين مردم کشورمان دارد. اما ساندروي مورد اشاره ما، در اصل محصول کمپاني داچيا در روماني است که به عرضه ماشينهاي ارزان و مقرون به صرفه شهرت داشته و همين تندر ۹۰ هم از توليدات ديگر اين شرکت است که در نمونه نخست، سال ۲۰۰۷ معرفي و از ۲۰۰۸ توليدش آغاز شد. البته مدل جديدتر آن در سال ۲۰۱۲ معرفي شد و جايگزين نمونه قديميتر (و در ايران جديدتر) گرديد و آخرين کشوري که نسخه اوليه را توليد ميکرد، کلمبيا نام داشت که آن هم بساطش را در سال ۲۰۱۵ برچيد!
داچيا از زير مجموعههاي رنو محسوب ميشود و به همين خاطر اين سازنده فرانسوي در بازارهايي که ميداند نام خودش محبوبيت بيشتري دارد، اسم داچيا را برداشته و از رنو استفاده ميکند تا بدين وسيله، سود بيشتري را کسب کند و ديگر کجاي دنيا بهتر از ايران؟ آن هم در کشوري که براي بسياري اسم برند مهمتر از کيفيت خودروست، چرا نبايد رنو از چنين کاري حذر کند؟
وقتي که هيونداي i10 که ارزانترين محصول اين کمپاني است، حتي با عنوان مونتاژ داخل قيمت ۷۲ ميليون توماني به خودش ميگيرد و يا نيسان ايکس تريل با بهاي ۲.۵ برابري وارد کشور ميشود، چرا پارس خودرو به دنبال منفعتش نباشد؟
دهها ميليون پول بدهيد تا سوار ساندروي قديمي شويد!
خيلي جالب است بدانيد که قيمت ساندروي جديد در وبسايت داچيا در کشور انگلستان، از ۶۰۰۰ پوند شروع ميشود که با بهاي ارز آزاد در حدود ۲۸ ميليون تومان ميشود! خيلي ارزان است؟ آن هم براي ماشيني که در بازار کشورمان حداقل ۴۷ ميليون تومان براي مدل قديمياش (گيربکس دندهاي) قيمت دارد. البته قيمت اين ماشين در نسخه پايه و بدون احتساب مواردي چون ماليات اعلام شده است و به طور معمول تا حوالي ۱۰ هزار پوند هم بالا ميرود که با اين شرايط تازه خودش را نزديک به ساندروي موزهاي ما ميکند! البته مدل گيربکس اتوماتيک ساندرو در کشورمان حدود ۵۲ ميليون تومان بها دارد. جالب است بدانيد که بسياري به چهره ساندروي جديد هم گير ميدهند که چندان به روز نبوده و براي محصولي که در سال ۲۰۱۷ عرضه ميشود، چهره مناسب و جذابي ندارد!
داچيا ساندرو، در واقع يک خودروي کاملا اقتصادي محسوب ميشود که به واسطه قيمت پايينش، توانسته در برخي از کشورها به موفقيت دست يابد. بالاخره اگر شما يک پدر مهربان هستيد و بخواهيد خودرويي براي فرزندتان بخريد که آن را وقتي به در و ديوار زد، غصه نخوريد، ساندرو يک انتخاب خوب است! و يا اگر ورشکست شدهايد، سطح درآمدتان پايين است و خلاصه بيپول هستيد، ساندرو در خارج از ايران براي شماست! اما در کشور ما، اگر ماهانه ۲ ميليون تومان هم بتوانيد پس انداز کنيد (حقوق وزارت کار که کمتر از ۱ ميليون تومان است!) باز هم ۲ سال طول ميکشد تا به ساندروي موزهاي دست يابيد! اوف، چقدر تفاوت! اصلا چه کسي به شما گفته ساندرو بخريد؟ همان پرايد را سوار شويد، شايد کيفيتش پايينتر باشد اما حداقل دلتان نميسوزد که به اسم خودروي جديد آن را به شما قالب کردهاند!
چرا پارس خودرو نمونه جديدتر را عرضه نکرد؟
خيلي واضح است، سود بيشتر، خطر کمتر! البته، اين دو واژه تنها براي سازنده مصداق دارد و براي کاربران هيچ معناي خاصي نميدهد، چون همچنان بايد پول بيشتري بپردازند و سوار خودروي چندان بيخطري نيز نشدهاند، اگرچه نسبت به بسياري از محصولات داخلي باز بهتر است!
مشخص است که واگذاري خط توليد ساندروي از رده خارج شده، هزينه بسيار کمتري دارد و رنو با کمال ميل چنين کاري را انجام داده است، بالاخره خيابانهاي ايران تبديل به موزه محصولات فرانسوي شده و وقتي پژو ۴۰۵ دهه ۹۰ ميلادي و پژو ۲۰۶ هنوز توليد ميشود، اصلا چه دليلي دارد که خط توليد رنو ساندروي جديد به ايران بيايد؟ تازه رنو احتمالا با خودش گفته: حيف که ساندرو قبل از ۲۰۰۷ توليد نميشد وگرنه محال بود ماشين جديدتر از سال ۲۰۰۰ را به ايران بدهم!
از سوي ديگر، مشترک بودن پلتفرم ساندرو با تندر۹۰ که قاعدتا سالهاي سال همچنان مهمان ما خواهد بود، سبب ميشود تا هزينه ساخت بسياري از قطعات پايينتر آمده و در مسايلي چون خدمات پس از فروش و گارانتي نيز به سود شرکت سازنده تمام شود. خب وقتي اين همه سود وجود دارد، واقعا چه دليلي دارد که ماشين جديدتر توليد شود؟
گل بود به سبزه نيز آراسته شد!
پس از استقبال بسيار خوب هموطنان عزيز از رنو ساندروي موزهاي، شرکت پارس خودرو به منظور تکميل کردن خدمات و بالا بردن سطح رضايت اين مردم، اقدام به عرضه نسخه استپ وي ساندرو نيز کرد، محصولي که به دليل کمي افزايش ارتفاع، ميتوانست در رده ميني کراس اوورها قرار بگيرد و قاعدتا طيف جديدي از خريداران را به سمت خودش جذب کند. البته حواستان باشد براي آنکه طرفداران ساندروي موزهاي ناراحت نشوند، اين نسخه هم از همان ورژن عهد عتيق استفاده کرده تا هارموني کار برهم نخورد.
در واقع استپ وي از نظر ظاهري داراي تغييراتي اندک است که مهمترين آن افزايش ۵ سانتيمتري ارتفاعش است اما از لحاظ فني، همين تغييرات را هم به خودش نديده و با همان موتور قديمي ۱.۶ ليتري عرضه ميشود. اگر به دنبال مثلا نمونههاي متفاوتي ميگرديد، بايد بگوييم استاپ بزنيد، حق شما نهايت انتخاب رنگ خودرو و گيربکس است، اصلا چه معني دارد که بتوانيد قدرت موتور و حجم آن را تعيين کنيد؟ در ايران برخلاف ساير نقاط دنيا که يک ماشين داراي چندين موتور مختلف بسته به نياز و علاقه مشتري است، يک موتور ساخته ميشود و انواع و اقسام بدنه بر رويش سوار ميشود تا شما حق انتخاب بهتري داشته باشيد! در واقع در اينجا شما يک موتور ماشين ميخريد، سپس بدنه آن را انتخاب ميکنيد که در اينجا قرعه به نام ساندروي موزهاي خورده است، اگر هم خوشتان نيامد، ساندرو استپ وي، تندر ۹۰ و حتي مگانهاي قديمي نيز از اين موتور شما استفاده ميکنند و ميتوانيد بدنه خودرويتان را در صورت نياز عوض کنيد! (البته رکورددار اين داستان، موتور TU5 است که از توليد ملي گرفته تا پژوي فرانسوي و اچ۳۰ کراس چيني، همگي از آن بهره ميبرند)
اصلا چرا من بايد يک ساندرو بخرم؟
خب مشخص است، چون چيز ديگري نمانده که بخرم! در واقع خريدن خودرو در کشور ما به مانند فرد گرسنهاي ميماند که از پشت يک ويترين، انواع و اقسام کيک و شيرينيهاي رنگارنگ را ميبيند اما ميداند که آخر سر، بايد بين نان لواش دست راست و تافتون دست چپ، يکي را انتخاب کند و آن خوردنيهاي رنگارنگ، براي وي نيست، حتي اگر پولش را داشته باشد! بالاخره اگر اين ناني که در دستمان است را نخوريم، نانوايي از کار ميافتد، نانوا بيکار ميشود، کارگرش بيخرجي ميماند و بايستي بهخاطر حمايت از اين نانوايي، سالهاي سال تاوان بدهيم به اميد روزي که تبديل به قنادي شود! اگرچه تجربه اين همه سال به خوبي نشان داده اين نانوا، نه تنها پتانسيلي براي ارتقا به قنادي را ندارد، بلکه هر سال آردش بدتر شده و نان سوختهتري را به شما ميدهد. پس با اين حساب، چرا ما بايد اين نان سوخته را بخوريم؟