مطلب ارسالی کاربران
کمی بخندیم.....
دیشب اینترنتم قطع شد اومدم بیرون از اتاقم یهو بابام با چماق افتاد دنبالم گفت دزددددددد.....یهو مامانم جلوشو گرفت گفت نزنش مرد پسرمونه بابام اشک تو چشاش جمع شد گفت بیا بغلم پدر سوخته چه بزرگ شدی
شهره یه آهنگ داره توش میگه داره کم کم نفسم میگیره برگرد خب مادر من همسن و سال های توعلاوه بر آلزایمر و آسم سه بار ایست قلبی هم کردن واااااالاااااااا اینقدر پای پسر مردمو وسط نکش......